کتاب هرگز رها مکن
معرفی کتاب هرگز رها مکن
کتاب هرگز رها مکن نوشتهٔ جویس مایر و ترجمهٔ مرجان سادات سیدزمانی است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۱۶ فصل که با راههای متفاوتی خواننده را تشویق به داشتن امید میکند.
درباره کتاب هرگز رها مکن
جویس مایر در کتاب هرگز رها مکن بیان میکند که خدا هدف بزرگی برای همه در نظر گرفته است و از خواننده میخواهد که به چیزی کمتر از آن قانع نشود. او معتقد است که خداوند خواهان سعادت انسان است؛ چراکه از طریق یک زندگی که از سویی انسان را به تلاش و تکاپو فراخوانده و او را قویتر و آگاهتر میکند و لذتی عمیق و رضایتی شیرین به همراه آورد و از طرف دیگر، او را به مبارزه میطلبد، به حرکت وادار میکند، گاهی ناامید میکند و حتی گاه انسان را در مسیری قرار میدهد که وسوسه شود تا از زندگی و رؤیاهایش دست بکشد. این کتاب را یک کتابچهٔ راهنما بدانید و همواره همچنانکه در جستوجوی بهترینهای زندگیتان هستید، از آن استفاده کنید. این اثر، کتابی است که اشتیاق لازم برای رسیدن به اهدافتان را در هنگام درماندگی فراهم میکند و بارها و بهطرق مختلف یادآوری میکند که شما میتوانید؛ بهشرط آنکه هرگز تسلیم نشوید.
خواندن کتاب هرگز رها مکن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی و علاقهمندان به آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هرگز رها مکن
«انسانی که روح یک فاتح را دارد، باید با مصیبتهایش روبهرو شده و با آنها کنار بیاید، نه اینکه از آنها فرار کند. نباید به سادگی از موقعیتهای دشوار فرار یا از آنها پرهیز کرد. هرگاه از یک موقعیت فرار میکنیم، باید بدانیم که خیلی زود مجبور خواهیم شد که برگردیم و دوباره با آن موقعیت روبهرو شویم یا در آیندهای نزدیک، موقعیتی مشابه با آن را تجربه کنیم.
به حضرت موسی فکر کنید. او از مصر فرار کرد و چهل سال را در صحرا گذراند و در آنجا خداوند او را برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ آماده کرد. هنگامیکه خدا در یک شعلهٔ فروزان بر او ظاهر شد، به او فرمود: «خیلی خب، حالا من از تو میخواهم که به مصر بازگردی.»۱۰۸ بله، خداوند موسی را دقیقاً بهجایی که از آن فرار کرده بود، میفرستاد.
کتاب مقدس پر از داستانهای مشابه است. به اندازهای که مرا قانع کرد تا یقین حاصل کنم که فرار کردن از مصیبتها برای هیچکس، فایدهای نخواهد داشت. اگر از یک موقعیت دشوار فرار کنید، همیشه یکی دیگر از همان نوع انتظار شما را خواهد کشید. همانطور که میبینید، خدا میداند که شما به مهارت، قدرت و تربیتی که از مصیبتها به دست خواهید آورد، احتیاج دارید؛ بنابراین حتی اگر موفق شوید که از یکی از آنها خلاص شوید، او شما را به سمت موقعیت دیگری از همان نوع، سوق خواهد داد.
مثلاً تصور کنید که شما در همسایگی افرادی زندگی میکنید که واقعاً از آنها بدتان میآید. آنقدر از آنها متنفرید که تصمیم میگیرید برای دور شدن از آنها، نقلمکان کنید. بعد به محلهٔ جدیدی میروید و متوجه میشوید که همسایههای دو طرفتان، شخصیتی درست مشابه کسانی که از آنها فرار کردهاید، دارند. تجسم کردنش ممکن است برایتان دشوار باشد، اما شدنی است؛ چراکه خواست خدا آنها را در کنار شما قرار داده است. چرا او باید این کار را انجام دهد؟ زیرا احتمالاً چیزی در وجود شماست که باید آن را بفهمید و با آن کنار بیایید و آن مشکل شما، تنها در مواجه شدن با این نوع افراد، خود را نشان میدهد.
من اوقات بسیار سختی را با مردمی که شخصیتشان شبیه پدرم بود، داشتم. از آنجا که خاطره خوشایندی از پدرم نداشتم، هیچ نمیخواستم اطراف آدمهایی باشم که مانند او صحبت و رفتار میکنند و یا به هر شکلی، مرا به یاد او میاندازند. اما در طول یک دورهٔ زمانی، متوجه شدم که خداوند اطراف مرا از آدمهایی پر کرده است که یادآور پدرم هستند. هرگاه با شخصی روبهرو میشدم که مرا به یاد پدرم میانداخت، احساس ترس و عدم امنیت میکردم و الگوهای رفتاری گذشتهام را از سر میگرفتم.»
حجم
۲۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
حجم
۲۷۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه