کتاب از سادات تا صدام
معرفی کتاب از سادات تا صدام
کتاب «از سادات تا صدام»نوشتۀ دیوید جی. دانفورد و ترجمۀ مهدی شیخ زاده بیدگلی است و انتشارات سروش آن را منتشر کرده است. کتاب از سادات تا صدام اثری خواندنی در نقد دیپلماسی ایالات متحده در منطقۀ خاورمیانه از زبان یک دیپلمات آمریکایی است.
درباره کتاب از سادات تا صدام
کتاب از سادات تا صدام روایت زندگی دیوید جی. دانفورد، یکی از دیپلماتهای ایالات متحده است که سالهای زیادی را در خاورمیانه زندگی و فعالیت سیاسی کرده است. او خاطرات مهمترین اتفاقات خاورمیانه و چالشهایی که با آنها روبهرو بود را از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۰ روایت میکند. اتفاقات مهمی مثل ترور انورسادات، مذاکرات صلح خاورمیانه، جنگل اول خلیجفارس و جنگ با عراق. تمرکز اصلی کتاب دانفورد بر منطقۀ خاورمیانه است و تلاش کرده است تجربۀ ۳۰ سال فعالیت در عرصۀ سیاست خارجی ایالات متحده و همچنین اندیشههای شخصیاش دربارۀ مسائل بزرگ و کوچک را صادقانه بیان کند.
دیوید جی. دانفورد کتاب از سادات تا صدام را باتکیهبر این جمله که «عملکرد ما در خاورمیانه دلسردکننده است» پیش میبرد. او سیاستهای غلط ایالات متحده و ضربههایی که به ظرفیت دیپلماتیک آنها وارد شده را نشان داده و علت اهمیت امنیت را در کشورهای خاورمیانه بیان میکند. او در این کتاب بیش از هر چیز به سیاسیکاریها در وزارت امور خارجۀ آمریکا و نظامیشدن سیاست خارجی اشاره میکند و از این طریق دستگاه دیپلماسی آمریکا را مورد انتقاد قرار میدهد و دنیای واقعی دیپلماسی آنها را نمایان میسازد.
فهرست مطالب کتاب از سادات تا صدام عبارت است از: «مقدمۀ مترجم»، «مقدمۀ نویسنده»، «قاهره: نوشیدن از نیل»، «واشینگتن: مصر و مدیریت بحران»، «ریاض: موشکهای چینی»، «ریاض: سپر صحرا و طوفان صحرا»، «مسقط: رهبری سفارت»، «قاهره: بانکی برای صلح»، «بغداد: صبر کنید، چه خبر است؟ قرار است به عراق حمله کنیم؟»، «توسان: همکاری با سربازان»، «نتیجهگیری»
خواندن کتاب از سادات تا صدام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دانشجویان رشتۀ علوم سیاسی و علاقهمندان به کتابهای تاریخی و مسائل خاورمیانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از سادات تا صدام
«شش ماهی از حضورم در مصر میگذشت و درست همین موقع روی یکی از پلهای رود نیل اتفاقی افتاد که ذهنیت مرا از مردم خاورمیانه، بهخصوص مصر تغییر داد. اواخر سال ۱۹۸۱ بود و من و خانوادهام بعد از یک روز فوقالعاده داشتیم به خانه برمیگشتیم. آن روز به خانۀ یکی از تجار سرشناس مصر رفتیم و حسابی خوش گذراندیم. همسرم سندی کنار من نشسته بود و پسر و دختر کلاس ششمیام، یعنی گِرِگ و تینا، در صندلی عقب بودند. مصریها مردمانی مهماننواز و خونگرم بودند و معمولاً ما را تا دیروقت نگه میداشتند. ما هم هنگام خداحافظی باید خطر رانندگی در شبهای مصر و جاده های روستایی را که پر است از مردم و حیواناتی چون اسب، شتر،بز و گاومیش، به جان میخریدیم. آن شب رانندگی در جادههای درب و داغان آن منطقه مرا به شدت خسته کرد، طوری که وقتی به کرانۀ غربی نیل رسیدم، دیگر احساس میکردم بندبند انگشتان دستم از هم جدا میشود. روی پل ترافیک سنگینی بود و من میدانستم باید به لاین سمت راست بروم. این لاین به جنوب و منطقۀ المعادی میرسید. المعادی شهرکی بود که خانوادۀ من و دیگر خارجیهای ساکن مصر در آن زندگی میکردند.»
حجم
۱۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۱۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه