کتاب نیمه پنهان پزشک
برای دریافت این کتاب و خواندن و شنیدن هزاران کتاب دیگر، اپلیکیشن طاقچه را به صورت رایگان نصب کنید.
مشخصات کتاب
معرفی کتاب نیمه پنهان پزشک
کتاب نیمه پنهان پزشک نوشتهٔ دنیل افری و ترجمهٔ افروز معتمد است. نشر قطره این کتاب در حوزهٔ روابط بیمار و پزشک را منتشر کرده است.
درباره کتاب نیمه پنهان پزشک
کتاب نیمه پنهان پزشک به موضوع تحلیل سوءتفاهمهای رایج در رابطهٔ پزشک و بیمار پرداخته است. دنیل افری که خود پزشک است بیان میکند که این کتاب دنیای بزرگی را پیش رویش گشود؛ چراکه او متوجه شد که تنها پزشکی نیست که احساس میکند هویت پزشکبودنش زیر سؤال میرود و انگیزهٔ طبابت را از دست داده است. پزشکان بسیاری در جهان با این شرایط مشابه روبهرو میشوند. لزوماً همهٔ افراد از آنچه در درون پزشکان میگذرد، آگاه نیستند. بخشی از دنیای بستهٔ ذهن و قلب پزشکان در این کتاب گشوده شده است. این اثر دارای هفت بخش است که عبارتاند از «۱: دکتر الان نمیتواند شما را ببیند»، «۲: آیا میتوان پزشک بهتری شد؟»، «۳: قرار گرفتن در شرایط بحرانی»، «۴: سهم روزانهٔ پزشک از مرگ»، «۵: شرمساری از تصمیم اشتباه»، «۶: غرق در انبوه مسئولیتها» و «۷: زیر ذرهبین قضاوت».
خواندن کتاب نیمه پنهان پزشک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به فعالان حوزهٔ سلامت و همهٔ کسانی که بهنحوی با سیستم بهداشت و درمان سروکار دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نیمه پنهان پزشک
«جوآن مانند دو برادرش، بعد از کالج به دانشکدهٔ پزشکی رفت؛ درحالیکه سنش از اغلب همکلاسیهایش کمتر بود. جوآن باهوش با تشویقهای پدرش موفق شده بود در پانزدهسالگی از دبیرستان فارغالتحصیل شود و مدرک کارشناسی خود را در نوزدهسالگی از کالج زنانِ نزدیک محل زندگیاش دریافت کند. دانشکدهٔ پزشکیاش در فیلادلفیا بود و آخرین دانشکدهٔ پزشکی ایالاتمتحده بود که نظام آموزشیاش مختلط شده بود، البته آن دوره مدارس دوجنسیتی چندان هم زیاد نبود، بنابراین با محیطی جدید روبهرو شد. بااینحال، جنبههای آشنایی هم در اطراف خود میدید. جوآن مانند دیگر دانشجویانی که تعداد زیادی از اعضای خانوادهشان در حرفهٔ پزشکی مشغول به کار بودند از چهارچوب فرهنگی این حوزه آگاه بود. درست مانند کودکی که در یک خانهٔ دوزبانه پرورش یافته باشد، او نیز مهارتی ذاتی برای جاافتادن در دنیای پزشکی داشت، برخلاف دانشجویی مانند کِرتیس کلایمِر که قصد داشت اولین پزشک خانوادهاش باشد. این دست دانشجویان در «سرزمین عجایب آلیس» تازهوارد و بیتجربه بودند و در نور خیرهکنندهٔ این دنیای جدید ماتو مبهوت میشدند.
دو سال اول دانشکدهٔ پزشکی، سالهایی که در کلاس درس سپری میشد، قوهٔ فکر جوآن تحریک شد. برایش هیجانانگیز بود آنچه را همهٔ اعضای خانواده از آن آگاه بودند فرابگیرد. اما چیزی که بیش از همه در دو سال اول حضورش در دانشکدهٔ پزشکی جلب توجه کرد این بود که در این دوره تشکیل خانواده داد.
جوآن زمانی که در کالج بود با رابرت آشنا شد. وقتی وارد دانشکدهٔ پزشکی شد، با یکدیگر دوست بودند. رابرت پسری جذاب، باهوش و با اعتمادبهنفس بود و مصمم بود جراح شود. با اینکه یک سال از جوآن بزرگتر بود، اما به علت جهش تحصیلیِ جوآن، یک سال بعد از او وارد دانشکدهٔ پزشکی شد.
در پایان سال اولِ تحصیلی در دانشکدهٔ پزشکی، با هم ازدواج کردند. ششماه بعد، جوآن باردار شد و هر دو شگفتزده شدند. آنها قصد نداشتند به این زودی صاحب فرزند شوند، اما اتفاقی بود که افتاده بود. جوآن قصد داشت بپذیرد این چرخهٔ زندگی است و بهتر است با آن کنار بیاید، اما رابرت بهاندازهٔ او خوشبین نبود. این چیزی نبود که او میخواست، یا لااقل حالا که تازه دورهٔ آموزش پزشکی خود را آغاز کرده بود نمیخواست.»