کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر

کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر نوشتهٔ ویلیام گلسر و کارلین گلسر و ترجمهٔ علی صاحبی و عاطفه سلطانی فر است. انتشارات سایه سخن این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر

کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر برابر است با کتاب تکمیلی ویلیام گلسر در باب کاربست «تئوری انتخاب» در روابط دوعضوی و زندگی مشترک. ویلیام گلسر و کارلین گلسر در بخش دوم کتاب «تئوری انتخاب» قسمتی را به ازدواج و زندگی مشترک اختصاص داده بود، اما اهمیت ازدواج و روابط زناشویی و نقشی که کیفیت این رابطه در رضایتمندی کلی از زندگی و شادمانی درونی انسان‌ها دارد، از دیدگاه تئوری انتخاب و گلسر به‌‌قدری مهم بوده است که کتاب دیگری برای کمک به تحکیم روابط زناشویی با عنوان «معمای ازدواج: با هم بودن و با هم ماندن» تدوین کرد. تأکید تئوریک گلسر بر اهمیت رابطهٔ انسانی و به‌ویژه رابطهٔ دو عضوی، در سلامت و رضایتمندی همه‌جانبهٔ انسان، او را بر آن داشت تا به نگارش کتاب دیگری بر اساس یافته‌های عملی و آموزه‌های نظری تئوری انتخاب بپردازد. اثر حاضر در هشت درس مستقل و با طرح نمونه‌های عینی از مشکلات زناشویی، کاربست عملی تئوری انتخاب در زندگی زناشویی را آموزش داده است. این کتابِ کار برای زوج‌هاست تا مطالب آن را با هم بخوانند و درمورد سؤالی که در انتهای هر درس آمده است، گفت‌وگو کنند. اگر کسی هنوز همسری ندارد یا همسرش از خواندن کتاب خودداری می‌کند، باز هم مطالعهٔ کتاب می‌تواند زمینهٔ بسیار خوبی برای ارتقا و بهبودی زندگی مشترک باشد.

خواندن کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب زندگی زناشویی درست پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویلیام گلسر

ویلیام گلسر، روان‌پزشک پیشرو و شناخته‌شدهٔ بین‌المللی است. اگرچه نام او از سال ۱۹۶۵ و به‌خاطر ابداع واقعیت‌درمانی در عرصهٔ روان‌پزشکی معروف شد، امروزه نام گلسر با «تئوری انتخاب» و کاربست‌های گستردهٔ آن در قلمرو بهداشت روانی، آموزش‌وپرورش و مدیریت نیروی انسانی بیش‌تر عجین است. دکتر گلسر در سال ۱۹۲۵ در کلیولند اُهایو به دنیا آمد و همان‌جا پرورش یافت. بعدها وارد دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه کِیس وسترن ریزرو در کلیولند شد. در سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۷ دورهٔ روان‌پزشکی خود را در بیمارستان معلولان جنگی لس‌آنجلس غربی و در دانشگاه UCLA گذراند و تحت‌تأثیر آموزه‌های استادش «دکتر هرینگتون» از روان‌پزشکی سنتی فاصله گرفت. تحصیلات اولیۀ گلسر در مهندس شیمی بود، اما از زمانی که برایش مشخص شد روان‌پزشکی علاقه واقعی‌اش در زندگی است، کار در رشتهٔ شیمی را رها کرد و به روان‌پزشکی تغییر مسیر داد. گلسر در سال ۱۹۶۱ دورهٔ روان‌پزشکی خود را به پایان رساند. از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۶ با رویکرد واقعیت‌درمانی به‌عنوان روان‌پزشک در مطب خصوصی و مراکز اصلاح و بازپروری نوجوانان بزهکار به درمان اشتغال داشت. مسیر حرکت گلسر دربردارندهٔ پیشرفت‌های مداوم در عرصهٔ کار کلینیکی، سخنرانی و تدریس و نوشتن بود. او بیش از ۲۰ کتاب نوشته است. در سال ۱۹۶۵ کتاب «واقعیت‌ درمانی» و در سال ۱۹۶۹ کتاب «مدارس بدون شکست» را منتشر کرد (این کتاب چند سال بعد با ویرایش جدید و نام «هر دانش‌آموزی می‌تواند موفق شود»، منتشر شد.). گلسر در سال ۱۹۹۸ با انتشار کتاب «تئوری انتخاب» بیش از پیش مفهوم انگیزش و عامل ایجاد‌کنندهٔ رفتار را از منظر روان‌شناسی کنترل درونی بسط داد؛ همچنین در سال ۲۰۰۳ با انتشار کتاب «هشدار: روان‌پزشکی می‌تواند برای سلامتی شما خطرناک باشد!» و در سال ۲۰۰۷ با کتاب «هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر»، به تعالی و بهبود سلامت روانی جامعهٔ جهانی مشارکت بسیار کرد.

مشاهدات سیستماتیک دکتر گلسر او را به این نتیجه رساند که ما انسان‌ها به‌طور ژنتیکی موجوداتی اجتماعی هستیم و برای بقا و زنده‌ماندن به یکدیگر نیازمندیم. بر این اساس گلسر معتقد است همواره یک مشکل ارتباطی (به‌معنی یک رابطۀ خراب، نارضایتمند یا قطع یک رابطۀ مهم) عامل زیرین مشکلات روان‌شناختی ما است. بیشتر مشکلات روانی ما از ناتوانی ما در خوب کنارآمدن با افراد مهم زندگیمان نشئت می‌گیرد. در سال ۲۰۰۰ میلادی بود که دانشگاه سانفرانسیسکو درجهٔ دکتری افتخاری علوم انسانی را به ویلیام گلسر اعطا کرد. او در مارس ۲۰۰۳ از سوی انجمن مشاورهٔ آمریکا به‌عنوان فردی که سهم قابل‌توجهی در گسترش و ارتقای کیفی مشاوره و کار حرفه‌ای خود داشته، مورد تقدیر قرار گرفت؛ همچنین در آوریل ۲۰۰۴ انجمن مشاورهٔ آمریکا برای پایه‌گذاری واقعیت‌درمانی، نشان «اسطورهٔ مشاوره» را به گلسر اعطا کرد. سرانجام در سال ۲۰۰۵ انجمن روان‌شناسی آمریکا عنوان بسیار والای «استاد ممتاز در درمانگری» را به گلسر نسبت داد که بزرگ‌ترین لقب ممکن برای اعطا به یک فرد به شمار می‌رود. کتاب‌های پرفروش ویلیام گلسر که در ایران توسط «علی صاحبی» ترجمه شده‌اند و توسط انتشارات سایه سخن به چاپ رسیده‌اند، عبارتند از: «تئوری انتخاب»، «درآمدی بر روان‌شناسی امید»، «ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج از طریق تئوری انتخاب)» و «هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر».

درباره علی صاحبی

علی صاحبی در سال ۱۳۴۳ در گرگان متولد شد. دورۀ کارشناسی و کارشناسی‌ارشد خود را در دانشگاه تهران گذراند. در سال ۱۳۷۵ در رشتۀ روان‌شناسی بالینی از دانشگاه نیوساوت‏ ولزِ سیدنی درجهٔ دکتری گرفت و در ۱۳۷۷ به دریافت درجۀ فوق‌دکتری در اختلالات وسواس از کلینیک اختلالات اضطرابی دانشگاه سیدنی نایل آمد. او دوره‌های رسمی «شناخت‌درمانی» را زیر نظر «آلبرت آلیس» گذراند و گواهی رسمی «طرح‌واره‌درمانی» را از «جفری یانگ» گرفت. مدت ۸ سال به‌عنوان مدرس روان‌شناسی بالینی در دانشگاه فردوسی مشهد فعالیت کرد. در سال ۲۰۰۶ میلادی به جنبش روان‌شناسی مثبت‌نگرِ تئوری انتخاب و مؤسسۀ واقعیت‌درمانی «دکتر ویلیام گلسر» پیوست و به‌عنوان مربی ارشد و عضو هیئت‌علمی مؤسسه فعالیت کرد. در سال ۲۰۰۸ با دریافت مجوز رسمی از ویلیام گلسر، مرکز آموزش واقعیت‌درمانی ایران را بنیان‌گذاری کرد. از دکتر علی صاحبی ده‌ها جلد کتاب و ۱۴ cd آموزشی و چندینDVD صوتی/ تصویری و ِِبیش از ۳۵ مقاله در مجلات علمی و پژوهشی منتشر شده است. او که همهٔ کتاب‌های ویلیام گلسر را ترجمه کرده، از شاگردان بنام او بوده است که در سال ۲۰۱۲ نامۀ تقدیری از دکتر گلسر نیز دریافت کرد.

بخشی از کتاب هشت درس برای زندگی زناشویی شادتر

«سام و آماندا یکدیگر را سرزنش می‌کنند. سام از نقش خود به عنوان یک فرد بدون تحرک در زندگی زناشویی آگاهی ندارد. آماندا هم فکر می‌کند برای آن‌که کسالتش کاهش یابد، سام باید کاری کند. آنچه هر دو از آن غافل هستند این است که هیچ‌کدام از خلاقیت نهفته در مغزشان بهره نمی‌گیرند و تا وقتی تلاشی برای استفاده از این خلاقیت نکنند، زندگیشان به همین صورت باقی می‌ماند.

خلاقانه‌ترین کاری که بی‌تردید همسرتان را متعجب می‌کند این است که به وی بگویید: «تصور نمی‌کنم تو مسئول ناخشنودی ما باشی. می‌خواهم فعالیتی را که فکر می‌کنم از آن خوشت بیاید همراه تو برای طراوت‌بخشی به زندگیمان انجام دهم.» براساس تجربیات ما با استفاده از این روش هر دو به صورتی شگفت‌آور کارهایی مانند رفتن به کلاس عکاسی یا آشپزی را که می‌توان با هم انجام داد، کشف می‌کنند. این شیوهٔ برخورد تفاوت بارزی در زندگی به وجود می‌آورد و به کارگیری‌اش نیز بسیار ساده است.

مشکل سام و آماندا این است که هیچ‌یک برای کمک خلاقانه به رابطه‌شان پیش‌قدم نمی‌شوند. سام می‌خواهد آماندا تنهایی به کلاس برود درحالی‌که آماندا دوست دارد همراه با سام رقص باله بیاموزد. رقص باله ممکن است برای سام جالب نباشد ولی آن‌ها می‌توانند با همفکری هم فعالیتی لذت‌بخش افزون بر سالی یک‌بار به تعطیلات رفتن پیدا کنند و طبق برنامه‌ای مستمر اجرایش نمایند.

این کار علاوه بر آموختن چیزی تازه و سودمند، برای هر دو مفرح است. با دو برابر کردن این زمان آن‌ها دو برابر خوش می‌گذرانند و زندگیشان را هم از حالت کسالت خارج می‌کنند. با انجام چنین کاری سام و آماندا می‌توانند ذهنشان را باز و مکالمه‌ای فرح‌بخش را آغاز کنند.

اگر زندگی زناشویی برای شما و همسرتان کسالتبار شود، گفتگوهای لذت‌بخشتان کم‌تر می‌شود و با فواصل طولانی‌تری اتفاق می‌افتد. بنابراین با توجه به این واقعیت که شما فقط می‌توانید بر چگونگی گفتگوی خود کنترل داشته باشید؛ زمانی که در بارهٔ کارهای جدید حرف می‌زنید بکوشید از هیچ‌یک از عادات مخرب استفاده نکنید.

آنچه می‌خواهیم بگوییم این است که کارهای تکراری‌ای را که قبلاً یک میلیون بار انجام داده‌اید، تکرار نکنید. منظور ما این نیست که ایدهٔ جدیدی که به زندگیتان کمک کند باید خلاقیت خارق‌العاده‌ای داشته باشد، ولی حداقل باید تازه و حمایتگرانه باشد. این کار نیازمند تلاش است و هر کوششی که به آزمودن چیزی تازه و غیرکنترلگر منجر شود، رابطه‌تان را تقویت می‌کند. به یاد داشته باشید در هر فعالیتی که با هم انجام دهید، هر کلمه یا کاری که عادات مخرب را از زندگیتان حذف کند و عادت‌های مهرآمیز را جایگزین آن نماید، تفاوتی بزرگ در زندگی شما ایجاد خواهد کرد.

برای یادآوری، عادات مخرب شامل انتقادگری، سرزنش، شکایت، غر زدن، تهدید، تنبیه و رشوه یا باج دادن برای کنترل دیگری است. دیگر این رفتارها را انجام ندهید. به جای آن‌ها هنگام آزمودن تجربیات مشترک جدید از عادت‌های مهرآمیز مانند حمایت، تشویق، گوش دادن، پذیرش، اعتماد، احترام و گفتگو دربارهٔ تفاوت‌ها استفاده کنید. اگر حتا کمی از این کارها را انجام دهید، برای زندگیتان تازگی خواهد داشت و تازگی خود نوعی خلاقیت است.»