
کتاب خاطرات
معرفی کتاب خاطرات
کتاب الکترونیکی «خاطرات» نوشتهٔ «دوید فوئنکینوس» و با ترجمهٔ «ساناز فلاحفرد» توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر در قالب رمان، به روایت زندگی و خاطرات یک خانوادهٔ فرانسوی میپردازد و با نگاهی موشکافانه، روابط میان نسلها، پیری، عشق، فقدان و گذر زمان را بررسی میکند. نویسنده با بهرهگیری از طنز و جزئینگری، تجربههای شخصی و خانوادگی را به تصویر میکشد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای زندگی و خاطره دعوت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خاطرات
«خاطرات» اثری داستانی از «دوید فوئنکینوس» است که در قالب یک رمان خانوادگی، به روایت زندگی چند نسل از یک خانوادهٔ فرانسوی میپردازد. این کتاب در سالهای اخیر نوشته شده و با استقبال قابل توجهی در فرانسه و دیگر کشورها روبهرو شده است. ساختار کتاب بر پایهٔ خاطرات و روایتهای پراکنده شکل گرفته و هر فصل یا بخش، به یکی از اعضای خانواده یا یکی از خاطرات مهم آنها اختصاص دارد. نویسنده با نگاهی جزئینگر و گاه طنزآمیز، به موضوعاتی چون پیری، مرگ، عشق، جدایی، و گذر زمان میپردازد و از خلال روایتهای روزمره، دغدغههای عمیق انسانی را مطرح میکند. «دوید فوئنکینوس» در این رمان، با زبانی صمیمانه و روایتی نزدیک به زندگی واقعی، تجربههای شخصی و جمعی را به هم پیوند میزند و تصویری ملموس از خانواده، روابط انسانی و تأثیر خاطرات بر هویت فردی و جمعی ارائه میدهد. «خاطرات» نهتنها داستان یک خانواده، بلکه بازتابی از جامعه و تغییرات نسلی است که در بستر تاریخ معاصر فرانسه رخ داده است.
خلاصه داستان خاطرات
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «خاطرات» با مرگ پدربزرگ راوی آغاز میشود؛ رویدادی که نقطهٔ عطفی در زندگی خانواده است و راوی را به مرور خاطرات و بازنگری در روابط خانوادگی و گذشتهٔ خود وادار میکند. روایت با توصیف جزئیات روزهای پایانی پدربزرگ، احساسات سرکوبشده و ناتوانی در بیان عشق و دلبستگیها پیش میرود. پس از مرگ پدربزرگ، توجه خانواده به مادربزرگ معطوف میشود؛ زنی که حالا باید با تنهایی و پیری دستوپنجه نرم کند و در نهایت، به خانهٔ سالمندان منتقل میشود. این انتقال، برای همهٔ اعضای خانواده تجربهای تلخ و پر از احساس گناه و تردید است. در ادامه، راوی با مرور خاطرات کودکی، نوجوانی و جوانی خود، به روابطش با پدر و مادر، دغدغههای شغلی و عاطفی، و جستوجوی هویت شخصی میپردازد. هر بخش از کتاب به یکی از اعضای خانواده یا یکی از خاطرات مهم اختصاص دارد؛ از خاطرات عاشقانهٔ پدر و مادر تا بحرانهای شغلی و بازنشستگی، از روزهای خوش کودکی تا مواجهه با پیری و مرگ. نویسنده با روایتهایی کوتاه و گاه طنزآمیز، به موضوعاتی چون عشق، جدایی، ترس از تنهایی، و تلاش برای معنا بخشیدن به زندگی میپردازد. در پسزمینهٔ این روایتها، دغدغهٔ اصلی کتاب، مواجهه با گذر زمان و تلاش برای حفظ خاطرات و هویت فردی و خانوادگی است. «خاطرات» با نگاهی انسانی و بیپرده، تجربههای تلخ و شیرین زندگی را به تصویر میکشد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای زیستن و خاطره دعوت میکند.
چرا باید کتاب خاطرات را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و جزئینگر، به موضوعاتی میپردازد که بسیاری از افراد در زندگی روزمره با آنها روبهرو میشوند: پیری، مرگ عزیزان، تنهایی، و تلاش برای حفظ ارتباط با گذشته. «خاطرات» با پرداختن به روابط میان نسلها و تأثیر خاطرات بر هویت فردی و جمعی، فرصتی برای بازاندیشی در ارزش خانواده و معنای زندگی فراهم میکند. طنز ظریف و نگاه انسانی نویسنده، فضای کتاب را از تلخی صرف دور میکند و آن را به اثری تأملبرانگیز و در عین حال ملموس بدل میسازد. خواندن این کتاب میتواند به درک بهتر احساسات پیچیدهٔ انسانی و مواجهه با فرازونشیبهای زندگی کمک کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ روابط میاننسلی، پیری، مرگ و معنای خاطره را دارند، مناسب است. همچنین برای افرادی که تجربهٔ از دست دادن عزیزان یا مواجهه با تغییرات بزرگ در زندگی را پشت سر گذاشتهاند، «خاطرات» میتواند همدلی و درک عمیقتری ایجاد کند.
بخشی از کتاب خاطرات
«روز مرگ پدربزرگم. چنان بارانی میآمد که تقریباً هیچچیز نمیدیدم. همچون گمشدهای میان چترهاء سعی کردم یک تاکسی گیر بیاورم. نمیدانستم چرا به هر قیمتی عجله داشتم. بیمعنی بود. دویدن چه فایده داشت وقتی او آنجاء مرده و بیحرکت منتظرم بود. دو روز قبل» هنوز زنده بود. با این امید ازارنده که اخرین بار است میبینمش» در بیمارستان کرملین بیستر" به ملاقاتش رفتم. امیدی که با یک صلیب بزرگ به پایان میرسد. کمک کردم با نی آب بنوشد. نصف آب تا زیر گلویش غلتید و قسمت زیادی از بلوزش را خیس کرد اما آن لحظه در حالوهوایی نبود که واکنش نشان دهد. با هشیاری روزهای سلامتی و نگاهی سردرگم به من چشم دوخت. آگاهی از شرایطش, بیشسک آزاردهندهترین موضوع برای او بود. هر نفسی که میکشید. غیرارادی و بیاختیار بود. میخواستم به او بگویم که دوستش دارم ولی نمیتوانستم. هنوز به آن کلمات و شرم و حیایی فکر میکنم که باعث شد احساساتم ناتمام بماند. چنین شرم و حیای مضحکی در این شرایط. شرمی غیرقابل بخشش و جبرانناپذیر. اغلب در بیان لحساسات و کلمات ضعیف بودم. هرگز قادر نخواهم بود به عقب برگردم. جز حالا که شاید با نوشتن بتوانم به او ابراز علاقه کنم.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه