دانلود و خرید کتاب کی ز مردن کم شدم آنیتا مورجانی ترجمه محمود دانایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کی ز مردن کم شدم اثر آنیتا مورجانی

کتاب کی ز مردن کم شدم

معرفی کتاب کی ز مردن کم شدم

کتاب کی ز مردن کم شدم؛ چگونه مرگ من در اثر سرطان به خودشناسی‌ام منجر شد نوشتهٔ آنیتا مورجانی و ترجمهٔ محمود دانایی است و صبح صادق آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب کی ز مردن کم شدم

آنیتا مورجانی در کتاب کی ز مردن کم شدم شرح می‌دهد که بعد از نزدیک به چهار سال مبارزه با سرطان، جسمش مغلوب بیماری شد و تمام اعضای بدنش از کار افتادند؛ آنیتا به سرطان غدد لنفاوی مبتلا بود و ابتدا با روش‌های طب سنتی برای درمانش اقدام کرد اما زمانی متوجه شد که تمام بدنش درگیر بیماری است. در نهایت در حالت کما فرورفت. آنیتا تجربه‌ای شگفت‌انگیز داشت و از آن تجربه متوجه شد زندگی چیزی فراتر از جسم ما است. او قدرت بی‌نظیر عشق را فهمید و تصمیم گرفت این تجربه را با دیگران هم به اشتراک بگذارد.

او می‌گوید: «درک این واقعیت که جوهر ذاتی ما از عشق است، مهم‌ترین درسی بود که از این تجربه آموختم، چون به من توانایی بخشید تا از تمام ترس‌هایم آزاد شوم و کلیدی بود که زندگی‌ام را نجات داد. من بر این باورم که برجسته‌ترین حقایق عالم هستی در بیرون از ما، در بررسی سیاره‌ها و ستاره‌ها یافت نمی‌شوند. آن حقایق در ژرفای درونمان هستند، در شکوه قلب، ذهن و روحمان. تا ما به آنچه که در درونمان است پی نبریم، نمی‌توانیم بر آنچه در بیرون است واقف شویم. اکنون سرگذشتم را با شما در میان می‌گذارم به امید آنکه به شیوهای قلبتان را تسخیر کند و شکوه و عظمتتان را به شما یادآوری نماید.» وین دایر در مقدمه‌ای که برای کتاب کی ز مردن کم شدم نوشته است، می‌گوید: «این کتاب داستان یک عشق بزرگ و بی‌قید وشرط است که به شما برداشت تازه‌ای می‌دهد از اینکه حقیقت شما چیست؟ چرا اینجا هستید؟ و چگونه می‌توانید بر ترس‌های مختلف خود فائق شوید.» 

خواندن کتاب کی ز مردن کم شدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

تمام علاقه‌مندان به خودشناسی و درک تجربه‌های نامعمول از خواندن کتاب کی ز مردن کم شدم لذت می‌برند.

بخشی از کتاب کی ز مردن کم شدم

«وقتی مرا با عجله به بیمارستان می‌بردند، دنیای اطرافم به تدریج غیر واقعی و رؤیاگونه به نظر می‌رسید. حس می‌کردم که هر لحظه بیشتر و بیشتر هشیاری‌ام را از دست می‌دهم. وقتی به بیمارستان رسیدم، در کما بودم و پزشکان نه تنها خوش‌بین نبودند بلکه اصلاً امیدی به بهبودم نداشتند. این همان بیمارستانی نبود که در دوران بیماری‌ام برای معالجه می‌رفتم. بیمارستانی که در طی این سال‌ها به آن رجوع می‌کردم بیشتر شبیه یک کلینیک بود و برای انجام کارهایی که پزشکان تجویز می‌کردند از امکانات کافی برخوردار بود، ولی تجهیزات لازم برای اورژانس را نداشت. در دوران معالجه‌ام ترجیح می‌دادم به یک کلینیک کوچک در نزدیکی منزلمان بروم، چون این کار هم دلهرهٔ کمتری به همراه داشت و هم اینکه از محیط بیمارستان واقعاً متنفر بودم. من دو نفر از عزیزانم را در بیمارستان از دست داده بودم و همین مرا به وحشت می‌انداخت. بهترین دوستم سونی و همسر خواهر دنی هر دو در بیمارستان‌های تخصصی بزرگ سرطان از دنیا رفته بودند.

وقتی دنی، صبح روزی که به کما رفتم، با کلینیک تماس می‌گیرد، پزشکم به او می‌گوید که فوراً مرا به یکی از بزرگ‌ترین و مجهزترین بیمارستان‌های هنگ‌کنگ برساند و در آنجا یک تیم متخصص منتظرم خواهد بود. این اولین باری بود که به این مکان خاص می‌رفتم و توسط یک تیم متخصص تحت درمان قرار می‌گرفتم.

متخصص سرطان، پس از معاینهٔ کوتاهی، با چهرهٔ منقلب رو به دنی کرد و گفت: «قلب همسر شما هنوز می‌زند، ولی در واقع دیگر اینجا نیست. برای نجات دادن او خیلی دیر شده است.‌»

متعجب بودم که این خانم دکتر راجع به چه کسی حرف می‌زند؟ من که هیچ وقت در تمام زندگی‌ام بهتر از این نبوده‌ام! چرا دنی و مادرم این قدر سراسیمه و نگران‌اند؟ مادر، خواهش می‌کنم گریه نکن. چه اتفاقی افتاده؟ آیا برای من گریه می‌کنی؟ گریه نکن! حال من واقعاً خوب است. مادر عزیزم من خیلی خوبم!»

نظرات کاربران

کاربر 4585735
۱۴۰۲/۱۲/۲۷

یکی از بهترین کتاب های بود که خواندم ،خواندن این کتاب به بیشتر سوالات من در مورد خودم، دین و مذهب ،و دنیای پس از مردن جواب داد و بعد از خوندن کتاب حس بسیار بهتری نسبت به خودم ،دیگران

- بیشتر
کاربر 7172088
۱۴۰۲/۱۰/۱۰

برنامه زندگی پس از زندگی خیلی کاملتر هست اما نویسنده تونسته با بیانی زیبا ، در کنار تجربه کوناهی که داشته ، ماجرای زندگیشو بصورت رمان عاشقانه واقعی به تصویر بکشه و اثر گذاری تجربه اش را بیشتر کنه

Faeze Pk
۱۴۰۲/۰۹/۱۴

بهترین و زیباترین کتابی بود که خوندم واقعا کمک میکنه که با‌واقعیت خودمون و جهانمون اشنا بشیم و مارو به سمت زندگی با معناتر و واقعیت بعد از مرگ اشنا میکنه و خانم مورجانی چقدر زیبا دنیای درونیش رو توصیف

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵)
دین، فقط راهی است برای پیدا کردن حقیقت، دین، حقیقت نیست. دین فقط یک راه است و مردم مختلف، راه‌های مختلفی را دنبال می‌کنند.‌»
۱۴۳۱
عشق بی‌قید و شرط و پذیرش در آن قلمرو شگفت‌انگیز بود و من می‌خواستم هر چه زودتر از آن خط مرزی عبور کنم و تا ابد از آن بهره‌مند شوم. مثل این بود که یگانگی و جوهر خالص یکایک موجودات زنده و مخلوقات، فارغ از دردها و رنج‌ها و رؤیاها و ایگوهایشان، مرا احاطه کرده بود.
۱۴۳۱
چرا وقتی در قالب جسم هستیم، این مطالب را تشخیص نمی‌دهیم؟ چرا هیچ وقت نمی‌دانستم که نمی‌بایست، نسبت به خودمان سخت‌گیر باشیم؟ خود را در دریای عشقِ بی‌قید و شرط و پذیرش غوطه‌ور می‌دیدم. می‌توانستم با دید تازه‌ای به خودم نگاه کنم و ببینم که موجود زیبای این کائنات هستم. من فهمیدم که تنها به خاطر اینکه وجود دارم، شایستهٔ توجه محبت‌آمیزم، نه سزاوار قضاوت! اصلاً لازم نیست کار خاصی انجام دهم؛ من سزاوار دوست داشتن هستم، تنها به این جهت که وجود دارم، نه بیشتر و نه کمتر. این برایم
۱۴۳۱
چیزی که ماجرا را از آن هم بدتر کرد این بود که مدت کمی پس از مرگ سونی، خبر شکست شوهر خواهر دنی در ستیز با سرطان نیز به ما رسید. او همسر جوان (خواهر کوچک‌تر دنی) و دو فرزند خردسالش را ترک کرد. من از این شوخی بی‌رحمانه که آن را زندگی می‌نامیم، خشمگین بودم.
۱۴۳۱
اغلب ادیان شرقی به این مفاهیم معتقدند. از نظر آنها هدف از زندگی، بالا بردن آگاهی و رشد معنوی از طریق چرخهٔ تولد و مرگ است تا فرد بتواند به مرحلهٔ بصیرت برسد. در آن مرحله، چرخهٔ تولد و مرگ شکسته می‌شود و ما دیگر نیاز نداریم در بدن دیگری برگردیم. به آن حالت نیروانا گفته می‌شود.
۱۴۳۱

حجم

۱۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان