کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید

کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید نوشتهٔ کریستین نورتراپ و ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک راهنما برای فرار افراد همدل از دست کسانی است که تمام انرژی و سلامتیشان را می‌بلعند.

درباره کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید

نویسندهٔ کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید، خواسته تا با نوشتن این اثر، برخی از بهترین تحقیقاتی را که درمورد این موضوع انجام شده، در کنار تجربیات زندگی شخصی‌اش و تجربیات اعضای جامعهٔ جهانی که او عضو آن هست، قرار داده و راه‌هایی را به ما نشان بدهد که می‌تواند به ما کمک کند تا از چنین روابط ناسالمی بیرون بیاییم و به درمان عوارض ناشی از آن بپردازیم.

کریستین نورتراپ در قسمت اول این کتاب، پایه و اساس را بر درک بازیکنان دررابطه‌با یک خون‌آشام انرژی قرار داده و در این قسمت ما با چگونگی و چرایی این رابطه آشنا خواهیم شد و خواهیم دانست که چرا این افراد با این روش با یکدیگر به تعامل می‌پردازند و چنین رابطه‌ای چه تأثیری می‌تواند بر زندگی ما داشته باشد؛ سپس در قسمت دوم، این نویسنده ما را با فرایندهایی آشنا می‌کند که بتوانیم ازطریق آن‌ها توجهمان را به خودمان معطوف کنیم و عوارض ناشی از این نوع رابطه‌ها را درمان کنیم و بتوانیم در آینده از خون‌آشام‌های انرژی و رابطه با آن‌ها دوری کنیم. به این کتاب نه به چشم یک نقشهٔ راه برای شفا، بلکه به‌عنوان یک میز پذیرایی نگاه کنید که روی آن انواع تکنیک‌ها برای استفادهٔ افراد گوناگون قرار داده شده است. برخی از این روش‌ها برای شما مفید و قابل‌استفاده هستند و برخی خیر.

خواندن کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چگونه خون آشام های انرژیتان را فریب دهید

«کسانی که دارای اختلال شخصیت مرزی هستند، درگیر رفتارهای تکانشی و پرخطر، مانند رابطهٔ جنسی ناامن، قمار، نوشیدن زیاد یا پرخوری مفرط هستند، اما درعین‌حال می‌توانند به شکلی باورنکردنی دیگران را متقاعد کنند و بسیار جذاب به نظر برسند. آن‌ها اغلب دیگران را تهدید به خودآزاری یا خودکشی می‌کنند، به‌ویژه در اوقاتی که آنچه می‌خواهند را به آن‌ها نمی‌دهند. زنان به‌مراتب بیشتر از مردان، به این مشکل مبتلا می‌شوند. مقابله با این افراد بسیار دشوار است. بعضی اوقات آن‌ها همه کار برای شما می‌کنند و برخی اوقات هیچ توجهی به شما ندارند. این دوگانگی دیوانه‌کننده است. اغلب مردهایی که با زنان مرزی در ارتباط بوده‌اند، درنهایت به شکل کالبدهای بی‌جان متحرک درمی‌آیند، طوری که انگار این زن‌ها شیرهٔ حیات را از درون کالبدشان به بیرون کشیده‌اند.

اخیراً یکی از همکارانم به من گفته که از وقتی خودش را شناخته است، مادرش اغلب او را تهدید کرده است که اگر دخترش از او اطاعت نکند یا به طریقی او را ناامید کند، خودش را خواهد کشت. تأثیر این سخن را در یک کودک خردسال تصور کنید! این باور که رفتارهای تو می‌تواند زنده ماندن یا کشته شدن مادرت را تعیین کند، می‌تواند بسیار دشوار باشد. آیا شما هم در دوران کودکی و نوجوانی خود این جمله را شنیده‌اید: «این کار را نکن، می‌خواهی مادرت را بکشی؟» این رفتاری است که والدین مرزی با فرزندان خود دارند.

در بیمارستانی که من در آن کار می‌کنم، ما به بخش روان‌شناسی‌ای که افراد مرزی در آن بستری هستند، نام «پرواز مکرر» داده‌ایم. برخی از این افراد سالانه بیش از ۲۰۰ بار به اورژانس مراجعه می‌کنند و می‌گویند احساس می‌کنند می‌خواهند خود را بکشند، اما به‌محض اینکه آن‌ها را در بخش می‌پذیرند و بستری می‌کنند، این افراد شروع می‌کنند به درخواست برای توجه ویژه یا غذاهای خاص!»