کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا

کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا نوشتهٔ مگان مک دونالد و ترجمهٔ ریحانه جعفری است. نشر افق این رمان کودک را منتشر کرده است. این رمان از مجموعهٔ «استینک دمدمی» است.

درباره کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا

مگان مک‌دونالد نویسندهٔ مجموعهٔ «استینک دمدمی» زمانی تصمیم می‌گیرد که این مجموعه را بنویسد که متوجه می‌شود بچه‌های دبستانی که از آن بازدید می‌کرد با علاقه و اشتیاق زیاد اسم شخصیت داستانی استینک را فریاد می‌زنند و به قول خودش همان‌جا دریافت که شخصیت استینک می‌تواند تبدیل به کتاب شود. کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا جلد سوم از مجموعهٔ استینک است و به داستانی دیگر از زندگی استینک می‌پردازد. این کتاب که با تصویرسازی‌های «پیتر اچ. رینولدز» منتشر شده، داستان با لحنی خودمانی و صمیمی است و کودکان را جذب می‌کند و تا پایان کتاب همراه می‌سازد. عنوان فصل‌های این رمان کودک عبارت است از «حال به‌هم‌زن»، «جالب‌تر از جرم گوش»، «بوکُنِ ناقلا»، «آب توالت»، «گل بوگندو»، «بوی ناشناخته در همه‌جا»، «استاد بوکُنِ حرفه‌ای»، «جایزهٔ گیرهٔ طلایی»، «مسابقهٔ بدترین و بوگندوترین کتانی دنیا» و «آقای بدبو».

خواندن کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکان علاقه‌مند به رمان طنز پیشنهاد می‌کنیم. این کتاب برای گروه‌ سنی ۹ تا ۱۲ سال مناسب است.

درباره مگان مک‌ دونالد

مگان مک دونالد متولد پیتزبورگ پنسیلوانیا و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از کالج آبرلین است. او نویسنده‌ای پرکار است که آثارش به ۲۲ زبان ترجمه شده‌اند و مورد اقتباس سینمایی هم قرار گرفته‌اند. عمدهٔ شهرت او به‌ خاطر دو مجموعهٔ «جودی دمدمی» و «استینک دمدمی» است که هر دو به فارسی ترجمه شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته‌اند.

بخشی از کتاب استینک و بوگندوترین کفش های کتانی دنیا

«استینک از سایت اینترنتی محبوبش یعنی «دانش بوهای بد» صفحه‌ای را چاپ کرد و دوید تا به خانواده‌اش نشان بدهد: «آهای بچه‌ها! اگر گفتید چیه که قدش از آدم بلندتر است، بویی بدتر از لاشهٔ حیوان دارد و به رنگ خون است؟»

جودی گفت: ‌«فیلی که دارد نقاشی می‌کند؟»

استینک گفت: «به هیچ وجه!»

جودی پرسید: «غول بیابانی بوگندو؟ شکار جدید فرانکنشتاین۳؟»

استینک گفت:‌ «می‌شود لطفاً بقیه هم حدس بزنند؟»

مامان گفت: «هنوز دارم فکر می‌کنم.»

بابا گفت: ‌«بگذار ببینم... شاید هم بابانوئل است که نشسته پشت ماشین جمع‌آوری زباله، هان؟»

استینک گفت: «نه. یک سرنخ می‌دهم. چیزی است که مامان خیلی دوستش دارد.»

مامان پرسید: «مطمئنی؟ اصلاً نمی‌توانم تصورش را بکنم که چیزی را دوست داشته باشم که بوی حیوان مُرده می‌دهد!»

استینک بلند گفت: «تسلیم شدید، آره؟ یک گل گندیده است! بوگندوترین گل دنیا. اینجا درباره‌اش نوشته.» آن‌وقت عکس تمام‌رنگی گیاه غول‌پیکری به نام ترودی تیتان یا "گیاه مُرده" را نشان‌شان داد.

جودی گفت:‌ «فوق‌العاده است. نوشته گیاهی است نادر و در خطر انقراض که توی عمرش چند بار بیشتر گل نمی‌دهد. بوی خیلی بدی دارد، بویی بدتر از تخم‌مرغ گندیده‌ای که چند روز مانده باشد.»

مامان گفت: «بویی بدتر از ماهی مانده و سبزیجات فاسد. پیففففف!»

بابا از بالای سر استینک خواند: «با وجود این، حشره‌ها دوستش دارند.»

مامان گفت: «و می‌توانند آن را بخورند.» »