کتاب انقلاب های فرانسه

کتاب الکترونیکی انقلاب‌ های فرانسه نوشتۀ تری دیری و ترجمۀ مهرداد تویسرکانی است و نشر افق آن را منتشر می‌کند. کتاب انقلاب‌های فرانسه دربارۀ تاریخ کشور فرانسه بعد از میلاد مسیح است. این کتاب همراه با تصاویری جالب و جذاب اطلاعاتی از تاریخ کشور فرانسه به کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به موضوع تاریخ جهان می‌دهد.

درباره کتاب انقلاب‌ های فرانسه

تاریخ کشور فرانسه تا قبل از قرون‌وسطی سراسر جنگ و خونریزی بود. در طی سالیان متمادی مردم آن منطقه بارهاوبارها دست به شورش و اعتراض علیه حاکمان وقت خود زدند؛ اما هیچگاه پیروز نشدند. تا اینکه در سال ۱۷۸۹ توانستند انقلاب فرانسه را شکل بدهند. تاریخ‌، با چهره‌ای‌ وحشتناک‌! کتاب تاریخ‌ ترسناک‌ فرانسه‌ شما را با حقایق‌ منقلب‌ کنندۀ فرانسوی‌های‌ شورشی‌ و انقلابی‌ آشنا می‌کند. با خواندن‌ کتاب انقلاب‌ های فرانسه، نکته‌هایی‌ از دوران‌ دردناک‌ قرون‌ وسطی‌ تا قرن‌ ناجوانمردانۀ نوزدهم‌ درمی‌ یابید. آیا دوست‌ دارید بدانید: کدام‌ پادشاه‌ خیال‌ می‌کرد از جنس‌ شیشه‌ ساخته‌ شده‌ است‌؟ چرا زمانی‌ در فرانسه‌ نان‌ را با خاک‌ آجر درست‌ می‌کردند؟ چگونه‌ به‌ شیوۀ راهزن‌های‌ فرانسوی‌ لی‌لی‌ بازی‌ کنیم‌؟ در این مجموعه کتاب‌ها می‌توانید پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ها را در کنار داستان‌ زندگی‌ پادشاهان‌ پرمدعا و انقلابیونی‌ که‌ وقتی‌ از دست‌ آن‌ها به‌ تنگ‌ می‌آمدند، سرشان‌ را از بدن‌ جدا می‌کردند، پیدا کنید. همچنین‌، اطلاعاتی‌ دربارۀ قحطی‌های‌ مرگبار، ترورهای‌ ترسناک‌ و گیوتین‌ گردن‌بُر بخوانید. وقایع این کتاب همراه با تصاویری جذاب بیان شده است.

خواندن کتاب انقلاب‌ های فرانسه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای گروه سنی ج، کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۱ سال نوشته شده است.

بخشی از کتاب انقلاب‌های فرانسه

«آیا می‌دانستید که...

وقتی که پاپ در قرن چهاردهم از ایتالیا به فرانسه نقل‌مکان کرد، دو طبقهٔ کامل کاخ جدیدش در شهر آوینیون را به توالت‌های درجه‌ی یک اختصاص داده بودند! این توالت‌ها نشیمن‌های گران‌قیمتی از مرمر داشتند، و محتویات‌شان به یک چاه زیرزمینی می‌ریخت. برای شستن فاضلاب هم مسیر رودخانه‌ی مجاور را عوض کرده بودند.

اما ساکنان آوینیون در خارج از کاخ عذاب می‌کشیدند، چون همیشه جمعیت زیادی برای زیارت پاپ در آن اطراف جمع می‌شدند، و برای آن‌ها توالت کافی وجود نداشت. در نتیجه، بوی گندِ مدفوعِ زائران، اهالی شهر را در تابستان مریض می‌کرد...»