دانلود و خرید کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم! برایان فریل ترجمه یدالله آقاعباسی
تصویر جلد کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم!

کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم!

معرفی کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم!

کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم! نمایشنامه‌ای نوشتهٔ برایان فریل و ترجمهٔ یدالله آقاعباسی و مینا متصدی زاده است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم!

برایان فریل در نمایشنامهٔ فیلادلفیا، من دارم می آم! به موضوع مهاجرت و تبعید پرداخته است. شخصیت‌های این نمایشنامه در میان ضرورت ترک ایرلند برای زندگی بهتر و ماندن در سرزمینی که بازمانده از تمدنی باستانی است و آن‌ها عاشق آن هستند دوپاره شده‌اند. این دوپارگی را فریل در این نمایشنامه با گفت‌وگو بین دو پاره‌ٔ درونی و بیرونی شخصیت اصلی نمایش نشان می‌دهد. او بارها به نخستین بند نوشته‌ٔ ادموند برک خطاب به نظام کهنه‌ٔ فرانسه اشاره می‌کند که در ۱۷۹۰ توسط شخصی ایرلندی برای ضدیت با پایتخت سطحی جهان مدرن نوشته شده است: «اکنون شانزده هفده سالی از وقتی می‌گذرد که ملکه‌ٔ فرانسه و سپس دوفینس را در ورسای دیدم... .» او با این تلمیح به این واقعیت اشاره می‌کند که بالی‌بگ، دهی که گری اودانل می‌خواهد آن را ترک کند، درواقع بازمانده‌ای از تمدنی باستانی است و دنیای نو، هرچند ممکن است وحشی به نظر برسد، تمدنی ایرلندی - آمریکایی است. این دوگانگیْ فاجعهٔ انسان معلق امروز است.

خواندن کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های مدرن پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فیلادلفیا، من دارم می آم!

«مَج: گر! چاییت!

گر بیرونی: (از بیرون) باشه!

مَج کار چیدن میز را تمام می‌کند و می‌خواهد به‌سمت درِ ظرف‌شوی‌خانه برود که گر بیرونی وارد می‌شود. او از شادی و هیجان سرمست است. فردا اینجا را به قصد فیلادلفیا ترک می‌کند.

گر بیرونی: (آواز می‌خواند.) «فیلادلفیا من دارم می‌آم، می‌آم همون‌جا که شروع کردم»...(قطع می‌کند و مَج را می‌گیرد.) بیا مَج! بیا باهم برقصیم. از اون والسای قدیمی!

مَج: اَه، ولم کن!

گر بیرونی: (او را رها نمی‌کند و همان‌طور که می‌خواند او را مجبور می‌کند تا چند قدمی همراهی‌اش کند.) «همچون جایی که تپه‌های گل تو بهار شکوفه می‌دن...»

مَج: (تقلاکنان) بسه! بسه! کره‌خر!

گر بیرونی: مَج، مث فرشته‌ها می‌رقصی. (ناگهان او را رها می‌کند و با جهشی از او دور می‌شود.) اوه، فوری حال آدمو می‌گیری.

مَج: بو گند ماهی هم می‌دی، نکبت!

گر بیرونی: (دوباره او را می‌گیرد و با اعتمادبه‌نفس بسیار، صورتش را به صورت او نزدیک می‌کند.) دلت برام تنگ می‌شه؟

مَج: بذار به کارم برسم.

گر بیرونی: راستشو بگو!

مَج: اَه، دست برمی‌داری؟ ول می‌کنی؟

گر بیرونی: اون‌قدر قلقلکت می‌دم تا به التماس بیفتی.

مَج: گر، لطفاً...

گر بیرونی: (او را قلقلک می‌دهد.) گفتم دلت برام تنگ می‌شه؟

مَج: می‌شه، می‌شه، می‌شه...

گر بیرونی: حالا درست شد. بگو ببینم، ساعت چنده؟

مَج: اَه، گر...

گر بیرونی: ساعت چنده؟

مَج: (به ساعت نگاه می‌کند.) هفت و ده دقیقه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
۱۲,۶۰۰
۷۰%
تومان