کتاب لباس صحنه
معرفی کتاب لباس صحنه
کتاب لباس صحنه نوشتهٔ منیره ملکی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب پژوهشی دربارهٔ لباس برروی صحنهٔ تئاتر و طراحی آن است.
درباره کتاب لباس صحنه
فرایند تحول و تطور لباس، که روندی داروینیستی را در طول تاریخ بشری از سر گذرانیده، تعینی مبتنی بر شرایط جغرافیایی، فصلی و نوع معیشت آدمی را به ثبت رسانده است. در این تعین است که جایگاه لباس، بهعنوان جزئی بنیادی در ادامهٔ بقا، نخستین کارکرد خود را که جنبهٔ پوششی دارد، بهواسطهٔ محافظتی که از جسم آدمی به عمل میآورده، به نمایش میگذارد. از منظری دیگر به نظر میرسد لباس با کار ویژهٔ پوشینگی نه فقط عایق حرارت و برودت که وجه افتراق آدمی با حیوانیتِ او را مجسم ساخته است.
پوشاک حتی در بدویترین شکل خود، در عین آنکه برانگیختگیهای آدمی را تعدیل میکند و رفتارهای جنسی را به تعویق میاندازد، پیکر آدمی را در هالهای از رنگ و فرم قاب میکند، عیوب آن را از نظر دور میدارد و آن را شکیل و خوشایندتر جلوه میدهد.
در دومین کارکرد متقدم خود، لباس بهعنوان بخشی از آیینهای جادویی تلطیف طبیعت و هستی، مراسم تضمین شکار، تبرک رمه، تمنای باران و باروری زمین ظاهر شده است. علاوه بر این دو، لباس همواره مایهٔ زینت، وقار و تشفیبخشی، آرزوی کمال و زیبایی بشر بوده و هست. کتاب لباس صحنه ضمن پرداختن به لباس بهعنوان کلیتی غیرقابل تفکیک از زندگی آدمی، کارکرد آیینی آن را که در تکامل خود به لباس صحنه میانجامد تشریح میکند. آنچه تاکنون دربارهٔ لباس به طبع رسیده یا لباس در گذر زمان بوده است یا به فرایند مد، تاریخچه و سرفصلهایش پرداخته است. سرفصلهای تئاتری و سینمایی هم با موضوع لباس در دست است که حد اعلا به چند عنوان محدود میشود و هریک بخشی از مبحث لباس صحنه را گشوده است که پرداختی جامع و کامل به این مقوله ندارند.
چیزی که جای خالی خود را در این عرصه نشان داده تعریف لباس صحنه، مختصات و ویژگیهای آن و ارتباطی است که با لباس به مفهوم عام آن دارد. آنچه میدانیم این است که طراحی لباس، بهعنوان پشتوانهٔ تولید انبوه آن که یک صنعت به حساب میآید، در نوع خود، پس از صنایع مادر، مواد خام و مواد غذایی، عمدهترین حجم تجارت جهانی را به خود اختصاص داده است. موفقیت این هنر صنعتی تجاری در گرو دانشی است که عقبهٔ آن به صدها سال تجربهاندوزی بشر و محک زدن آن در عرصهٔ تاریخ برمیگردد که سرآغاز آن را با اولین تمدنهای بشری منطبق میدانیم.
صنعت پوشاک دنیا، صرفنظر از قوانین اقتصادی بازار جهانی و قانون عرضه و تقاضا، متکی به آگاهی و شناخت نسبت به آناتومی بدن انسان و مبانی اصول زیباییشناسی فرم و رنگ است که در عرصهٔ تجارت پاسخی فراخور به نیاز همگانی و عطش کمالطلبی و نوگرایی روح انسان معاصر داده است. چیزی که دانستنش برای هر طراح مد لازم است. اما آیا برای طراح لباس صحنه نیز فراگیری و به کار بستن آن دانش و آگاهی در حوزهٔ کار خود ضروری است؟ که اگر هست، تدوین این آگاهیها در چارچوبی قانونمند برای سازماندهی ذهنی طراح و ارتباط ارگانیکی که بین هنر به مفهوم عام آن و هنر خلق لباس نمایش بهطور اخص باید برقرار سازد، هدف و موضوع نوشتار پیش روست.
خواندن کتاب لباس صحنه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به اهالی تئاتر و ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب لباس صحنه
«لباس صحنه برای پرسوناژ نمایشی تدارک دیده میشود و قرار است بازنمایی آن را، از طریق نقش دلالتگرانهٔ خود، به عهده بگیرد. وجه دلالتگر لباس در دو ساحت مصداق پیدا میکند: اول جنبههایی از لباس است که به شخصیت دلالت میکند. بارزترین کار ویژهٔ این بخش بازنمایی روانشناختی پرسوناژ است. دوم بعد معنارسان آن است. مفهوم این وجه با سبک معنی پیدا میکند.
پیچیدگیهای روانی شخصیت نمایش در لباس نشان داده میشود. کاراکتر نمایشی شخصیتی پیچیده است که اگر نبود ماهیت دراماتیک نداشت، اما نقش بازنمایی لباس تا آنجاست که شخصیت را بهتمامی افشا نکند و ابعاد پنهان آن را پیش از رخداد نمایش برملا نسازد. به عبارتی لباس نباید بر کنش نمایشنامه پیشی بگیرد و در بازنمایی نیات پنهان و وجوه مستتر شخصیت بهنوعی کلیشهسازی دست آویزد که حاصل آن سطحینگری است و نتیجهای جز ابتذال به بار نخواهد آورد.
آنجا که پای طراحی لباس صحنه بهعنوان هنر (و نه فن) در میان است، این هنر ترکیب متباین دو عنصر است: اول بازنمود آنچه در باطن شخصیت پنهان است و دوم پیچیدن آنچه آشکار است در هالهای از بیان رمزآلود.
لباس نه آنچنان شخصیت را شیشهای میکند و نه بر تن او زره میپوشاند. رعایت یا بیتوجهی به این مرز، لباس نمایش را غلط یا درست از آب درمیآورد. حد وسطی وجود ندارد. هنر در هر شکل خود نمیتواند ظاهری و سطحی باشد و به آنچه پدیدهها طلب میکنند تن در دهد. بلکه از این غشای خارجی به درون پدیده نفوذ میکند و آنچه در آن است را آشکار میسازد. آشکارسازی به معنای افشاگری نیست. آنچه افشا میشود لقمهٔ حاضر و آمادهای است که به مخاطب عرضه میشود و دردم جذابیت خود را بهعنوان امری کشفشده از دست میدهد و این فقط یک لبهٔ تیغ است. لبهٔ دیگر آن افتادن از سوی دیگر بام است. یعنی پیچیده و رمزآلود کردن تا آنجا که گشایشی در آن نباشد. کار هنر طرح معما و چیستان نیست و اثر هنری هم گاوصندوقی نیست که رمز آن را فقط صاحبش بداند. قرار است مخاطبان ما، به شرط آنکه فهیم و فکور و دقیق و دارای عقل سلیم باشند، بتوانند به آنچه میخواهیم بگوییم پی ببرند یا دستکم به تأویلی نزدیک به افکار صاحب اثر برسند یا، در پایینترین درجه، تعامل احساسی با اثر پیدا کنند. درعینحال، این وجه صداقت اثر هنری است که از سویی شعور مخاطب را جدی میگیرد و از سوی دیگر به او دروغ نمیگوید و او را از مرحله پرت نمیکند.
در ساحت دوم که مفهوم معناگرایی را حمل میکند، سبک متبلور میشود. سبک غالب نمایشنامه و اجرا در لباسها نیز جریان دارد. لباس، فرم، رنگ و بافت آن باید در چارچوب سبک یا ژانر اجرا بگنجد. چه این سبک در متن باشد، چه تمایل اجرا بر آن قرار گرفته باشد.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه