کتاب سرگذشت تنهایی
معرفی کتاب سرگذشت تنهایی
کتاب سرگذشت تنهایی نوشتهٔ فی باوند آلبرتی و ترجمهٔ اکرم رضایی بایندر است. نشر بیدگل تاریخچهٔ یک احساس را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سرگذشت تنهایی
کتاب سرگذشت تنهایی به موضوع تنهایی پرداخته است. این کتاب در ۹ بخش نوشته شده و در پایان هم نتیجهگیری کرده است. نویسنده گفته است که توجه او به موضوع تنهایی محدود به جنبهٔ تاریخی آن نبوده است. او تنهایی را تجربه کرده؛ به شکلهای مختلف، در کودکی، نوجوانی، بهعنوان نویسنده، مادر، همسر، زنی مطلقه و هر عنوان دیگری که برای نامیدن فصلهای مختلف زندگی به کار برده شده است. انتخاب عنوان این کتاب نیز حاصل همهٔ اینها بوده است. بهباور فی باوند آلبرتی تنهایی سرگذشت دارد؛ «چیزی» ثابت نیست، بلکه موجودی است متلوّن که در طول زمان تغییر شکل میدهد. از نظر تاریخی، تنهایی احساسی «مدرن» شناخته میشود؛ مفهومی که لایههای مختلفی از معنا را در بر میگیرد. سرگذشت تنهایی (A Biography of Loneliness) دربارهٔ مفهوم تنهایی در تاریخ و همچنین فصول مشترک آن با اذهان، کالبدها، اشیا و مکانها است.
خواندن کتاب سرگذشت تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره فی باوند آلبرتی
فی باوند آلبرتی در سال ۱۹۷۱ میلادی به دنیا آمد. او تاریخدان فرهنگی در حوزههای احساسات، جنسیت و پزشکی است. آلبرتی فارغالتحصیل رشتههای ادبیات انگلیسی و تاریخ و از بنیانگذاران «بنیاد تاریخ احساسات» در دانشگاه کوئین مری است. او در دانشگاه یورک تاریخ مدرن تدریس کرده است. «سرگذشت تنهایی» و «ماجراهای قلب: تاریخ طب و احساس و این چنبرۀ میرا: بدن انسان در سیر تاریخ و فرهنگ» از جمله آثار او هستند.
بخشی از کتاب سرگذشت تنهایی
«هنرمند گرسنه منزوی نیست، او تنهاست؛ میلههایی که بین جسم او و دیگران فاصله انداخته در ذهنش هم وجود دارد. او در معرض نگاه همه است اما دیده نمیشود. تنهایی او از طریق لباسهای بیقواره، حرکات غمآلودش و کنارهگیری فیزیکی و عاطفیاش از دنیای انسانها نشان داده میشود. مردم به هنرمند نگاه میکنند، اما «او» را نمیبینند؛ بدنش در چشم آنها یک شیء است، نمایشی است مایهٔ سرگرمیشان. هیچ نگاهی نیست که در او خیره شود، درکش کند و حس تعلق داشتن را در او بیدار کند. تنهایی، هم در انزوا و هم در میان جمع، درصورتیکه ناخواسته باشد میتواند همچون زندان انسان را اسیر خود کند. مارتین در این فیلم مخاطب را وامیدارد تا به موقعیت بدن انسان در ارتباط با دیگران و نوع نگاه دیگران به تنهایی این بدن بیندیشد. هنرمند در انتها رو به مدیر سالن نمایش میگوید: «همیشه میخواستم گرسنگی کشیدن من را تحسین کنید.» کسی او را تحسین نکرده بود، اما بسیاری به چشم تحقیر و تمسخر و ترحم به او نگاه کرده و، بدتر از همه، بیاعتنا از کنارش گذشته بودند.
اما انسان در تعامل با جهان مادی و اجتماعی اطرافش قاعدتاً نشانههایی از خود به جا میگذارد. در این فصل به این موضوع میپردازیم که چگونه میتوان به اثرات فیزیکی تنهایی پی برد. در گام نخست باید توجه داشته باشیم که این تجربه احساساتی مشخص را برمیانگیزد و فرد در ابراز این احساسات از زبان بدن خود کمک میگیرد. گام بعدی پی بردن به نحوهٔ شکلگیری این تجربهٔ مجسم در جهان مادی اطراف است. اشیای اطراف ما و همچنین جسممان در درک تنهایی بهمثابهٔ نوعی گرسنگی نقشی اساسی دارند. بنابراین ضروری است که در بحثهای مربوط به تنهایی که در غرب اغلب متمرکز بر سازوکار ذهناند، بُعد جسمانی هم بار دیگر در نظر گرفته شود.»
حجم
۶۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۱ صفحه
حجم
۶۱۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۱ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب خیلی خوب هست