کتاب آزاد
معرفی کتاب آزاد
کتاب آزاد؛ یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ نوشتهٔ لیا اوپی با ترجمهٔ مهدی مهریار در انتشارات چلچله چاپ شده است. لیا اوپی در این کتاب سرگذشت خود را از آغاز نوجوانی و درگیری او در تغییرات سیاسی پیشآمده در کشورش، آلبانی، شرح میدهد. یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ عنوانی است که او در کنار مفهوم آزادی برای این کتاب برگزیده است.
ٔدرباره کتاب آزاد؛ یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ
لیا اوپی استاد علوم سیاسی در دانشکدهٔ اقتصاد لندن و دانشیار فلسفه در دانشکدهٔ تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه ملی استرالیا است. او قبل از پیوستن به LSE پژوهشگر جایزهٔ پسادکتری در کالج نوفیلد آکسفورد و محقق در دانشگاه رم بود که در آنجا دکترای خود را نیز دریافت کرد. او در اواخر کودکی قبل از جنگ داخلی آلبانی در سال ۱۹۹۷ درگیر سیاست دموکراتیک کشورش شد. او هم در آلبانی کمونیستی و هم در آلبانی پساکمونیستی بزرگ شد. فساد اقتصادی و جنایات سازمان یافته کشورش را در اختیار خود گرفته بود. پدرش اعتقادات چپ رادیکال و مادرش با الگو قراردادن مارگارت تاچر، سیاستمداری محافظه کار شد. لیا اوپی در حالی که نوجوانی بیش نبود، در پی یافتن مفهوم اصیل آزادی بود و نگرانیهایش دربارهٔ زندگی آینده هر روز شدت میگرفت. کتاب آزاد؛ یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ، محصول همان زمان است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد.
کتاب آزاد؛ یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران تاریخ جهان و مطالعهٔ زندگینامههای خودنوشت پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب آزاد
«دهانم را گرفتم تا جلوی فریادم را بگیرم استالین، غول برنزی با سبیلهای دوستانه که از مدتها قبل از تولد من در باغ کاخ فرهنگ ایستاده بود، سر ش بریده شده؟ استالین، که هانگل درباره او می گفت که روح جهان را روی یک تانک دیده است؟ چرا؟ آنها چه می خواستند؟ چرا فریاد زدند « آزادی، دموکراسی، آزادی، دموکراسی »؟ منظورشان چه بود؟
هرگز به آزادی فکر نکرده بودم. نیازی نبود. ما آزادی زیادی داشتیم. آنقدر احساس آزادی می کردم که اغلب آزادی خود را به عنوان یک بار و گه گاه مانند آن روز به عنوان یک تهدید تلقی می کردم.
من قصد نداشتم در اعتراض دنیای کودکی ام به اتمام برسد . من به سختی می دانستم اعتراض چیست. فقط چند ساعت قبل، زیر باران کنار دروازه مدرسه ایستاده بودم و به این فکر می کردم که از کدام راه به خانه برگردم، به چپ بپیچم، به راست بپیچم یا مستقیم راه بروم. من در تصمیم گیری آزاد بودم. هر مسیری سوالات مختلفی را به همراه داشت، و من باید علل و پیامدها را بسنجم، پیامدهای آنها را بررسی کنم و تصمیمی بگیرم که میدانستم ممکن است پشیمان شوم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه