دانلود و خرید کتاب هنر به ارث بردن رازها باربارا اونیل ترجمه آتنا هوشمند
تصویر جلد کتاب هنر به ارث بردن رازها

کتاب هنر به ارث بردن رازها

انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هنر به ارث بردن رازها

کتاب هنر به ارث بردن رازها نوشتهٔ باربارا اونیل و ترجمهٔ آتنا هوشمند است و نشر افرا آن را منتشر کرده است. داستانی از رازهای خانوادگی با غافلگیری‌های متعدد که خواننده را تا لحظهٔ آخر به حدس‌زدن وامی‌دارد. 

درباره کتاب هنر به ارث بردن رازها

قهرمان کتاب هنر به ارث بردن رازها زنی است به نام الیویا شا. او از سان فرانسیسکو به روستایی در انگلستان می‌رود که مادربزرگش زمانی در آن زندگی می‌کرد. الیویا اما اندکی بعد درمی‌یابد که اهالی روستا اصلا از آمدن او به آنجا خوشحال نیستند. اما افرادی نیز هستند که مادرش را می‌شناختند، افرادی که دوست دارند داستان‌هایشان را برای الیویا تعریف کنند و سوال‌های خودشان را از او بپرسند. الیویا که در روستا با لقب بانو شا شناخته می‌شود، به سمیر مالاکار علاقه‌مند شده است؛ مردی جوان‌تر که خودش نیز به همان اندازه به الیویا علاقه دارد. پس از مدتی مشخص می‌شود او رمان‌نویسی است که چندان نمی‌خواهد دربارهٔ کارش صحبت کند. هم‌زمان با اینکه الیویا و سمیر در رابطهٔ خود پیش می‌روند، سرنخ‌هایی را از گذشته می‌یابند و به درکی بهتر از یکدیگر می‌رسند.

خواندن کتاب هنر به ارث بردن رازها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره باربارا اونیل

باربارا اونیل نویسندهٔ یازده رمان با موضوع زنان است. از جمله: چگونه یک زندگی شاد بپزیم؟ و دستورالعمل گمشده برای شادی.

کتاب‌های برندهٔ جایزهٔ او در ده‌ها کشور از جمله فرانسه، انگلستان، لهستان، استرالیا، ترکیه، ایتالیا، آلمان و برزیل منتشر شده‌اند.

باربارا با نامزدش که ورزشکاری بریتانیایی‌ است و ورزش‌های مقاومتی انجام می‌دهد و قول می‌دهد هرگز لهجهٔ بریتانیایی‌اش را از دست ندهد در شهر زیبای کلرادواسپرینگز زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب هنر به ارث بردن رازها

«وکیل، جاناتان هاور، صبح روز بعد با صدایی آرام پشت تلفن گفت: «بسیار متأسفم. در حقیقت اینجا گیر کرده‌ام.»

نفسی عمیق کشیدم تا آرامش را در صدایم حفظ کنم. گفتم: «متوجهم. فکر می‌کنی چه زمانی برمی‌گردی؟»

«متأسفم، ممکن است چند روز طول بکشد. جاده‌ها به خاطر بارش فراوان، آب گرفته است. واقعاً متأسفم.»

از پنجره به صبح خاکستری نگاه کردم. «اتفاق رخ می‌دهد. دیروز وقتی رسیدم از راننده خواستم مرا به خانه ببرد. فقط برای اینکه بفهمم چه خبر است.»

«متوجهم. فکر می‌کردم بعد از این سفر طولانی خسته شوی.»

«بله، البته. خیلی مشتاقم کارها پیش برود، آقای هاور. دارم خانهٔ مادرم را در کالیفرنیا می‌فروشم و مدت زیادی از کارم دور بودم. واقعاً نیاز دارم که برگردم. برای حل این مشکل چه کار کنیم؟»

محتاطانه گفت: «خب، تو وضعیت خانه را دیده‌ای.»

«جایی که من زندگی می‌کنم هیچ‌کس به ساختمان روی یک قطعه زمین اهمیت نمی‌دهد.»

«آه، عزیزم. مطمئنم که صومعهٔ رزمر یک ساختمان تاریخی درجه یک است. یعنی نه تنها نمی‌توان تخریبش کرد بلکه حتی نمی‌توان آن را بدون اجازهٔ میراث فرهنگی مرمت کرد.»

«به نظر نمی‌رسید بتوان تعمیرش کرد.»

«به نظرم هر چیزی با زمان و هزینهٔ کافی قابل تعمیر است.»

«اما فکر نمی‌کنی ارزشش را داشته باشد.»

«راستش را بگویم، نه. چهل سال است که رها شده و حتی اگر بتواند مستحکم شود نگهداری از این خانه‌ها بسیار سخت است. بیش از سی‌وپنج اتاق دارد. به طور دقیق، سی‌وهفت‌تا. تصور کن بخواهی همهٔ اینها را گرم کنی. تعمیر سقف به‌تنهایی پول زیادی می‌خواهد. بعد باید رطوبت و پوسیدگی و... را برطرف کنیم.»

«پس چه کار می‌توان کرد؟»

«پیش‌بینی می‌کنم دیر یا زود فرو بریزد.»

تصویر فروریختن آن دیوارهای طلایی درد شدید غیرمنتظره‌ای به من داد. «خانوادهٔ مادرم چقدر آنجا زندگی کردند؟»

«احتمالاً سیصد یا چهارصد سال.»

چندین قرن. سوسوی زمان مغز استخوانم را سوزاند اما قبل از اینکه بتوانم چیزی بگویم زمزمه‌ای در پس‌زمینه به گوشم رسید و گفت: «ببین، وقتی همدیگر را دیدیم همهٔ جزئیات را می‌گویم. تا آن موقع یکی از دوستانم را می‌فرستم. ربکا پول و همسرش مالک زمینی در حاشیهٔ رزمر هستند. او می‌تواند بعضی از سؤالاتت را جواب دهد.»»

Naghmeh
۱۴۰۱/۱۱/۱۴

ترجمه کتاب بسیار بد و ناواضح بود و خواندن کتاب رو عملا غیرممکن می‌کرد. داستان در صورت ترجمه مناسب، میتونست برای یک بار مطالعه پیشنهاد بشه.

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۶ صفحه

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۲۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان