دانلود و خرید کتاب قدم های سر به هوا فاطمه شایان پویا
تصویر جلد کتاب قدم های سر به هوا

کتاب قدم های سر به هوا

معرفی کتاب قدم های سر به هوا

کتاب قدم های سر به هوا نوشتهٔ فاطمه شایان پویا است. انتشارات کتابستان معرفت این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوان‌ها نوشته شده است.

درباره کتاب قدم های سر به هوا

کتاب قدم های سر به هوا از مجموعهٔ «ماجراهای آیه»، حاوی رمانی برای نوجوان‌ها است که ۲۵ فصل دارد. شخصیت‌های این رمان ماجراجویی گفته‌اند که اگر از تکراری‌بودن ساعت‌های کلاس در مدرسه خسته شده‌اید و تمایل دارید هر روز با آزمایش‌های جذاب و عجیب، کلاس‌هایتان را جذاب‌تر کنید و اگر دوست دارید همواره نقشه‌ای هیجان‌انگیز در اختیار داشته باشید، به آن‌ها بپیوندید! این شخصیت‌ها گروهی با نام «مسما» هستند که اعضایشان شامل «مبینا»، «صبا»، «آیه» و «مهدیه» می‌شود. آن‌ها گفته‌اند که اگر تاکنون پرونده‌‌شان را زیر بغلشان نداده‌اند، دلیلی دارد که خودتان  با مطالعهٔ این رمان متوجه خواهید شد. «خانم کشاورز» یکی دیگر از شخصیت‌های این اثر داستانی است.

خواندن کتاب قدم های سر به هوا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به نوجوانانِ علاقه‌مند به رمان‌هایی در فضای مدرسه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قدم های سر به هوا

«در همان چند دقیقه، روی صخره‌های خشن و ناهماهنگ کنار مسیر، صحنه‌های انتهای مسابقه باز یکی‌یکی به ذهنم هجوم آورد؛ مصاحبهٔ قبل از شروع بارگذاری که مجبور بودیم کارمان را جلوی یک عالمه چشم ارائه بدهیم، صدای خنده‌های ریزریز و خفهٔ مهدیه در واکنش به توضیحات فضایی مبینا که تمام تلاشش را می‌کرد سازه را طبق آخرین متدهای روز اروپا معرفی کند، سرعت عجیب پلک‌زدن سبا آنجا که نتوانستیم دربارهٔ تکه‌های دوباره‌اضافه‌شده به سازه توجیه مناسبی داشته باشیم و پوست سر من که داشت ورمی‌آمد آن‌قدر که از استرس خارانده بودمش! مبینا تندتند آدامس می‌جوید و مهدیه تلاش می‌کرد با شوخی‌های زیرلبش بحث درگرفته بین من و او را به‌جای مناسبی برساند. حتی اسم دوئل را هم میان زمزمه‌هایش شنیدیم و لب گزیدیم. و بعد هم بارگذاری! لحظه‌های عجیب‌وغریبی که همهٔ وجودمان را ترس، امید و هیجان پر کرده بود و کنار هم، با چشم‌های ازحدقه‌بیرون‌زده و قلبی که با گرومپ‌گرومپ می‌خواست خودش را از سینه‌مان بیرون پرت کند، زیرلب صلوات می‌فرستادیم و خداخدا می‌کردیم کشش وزنه نتواند مقاومت سازهٔ نازنینمان را شکست دهد.

زیر نور پروژکتورهای قوی صحنه، سازهٔ ما و چند تایی دیگر را روی میز بارگذاری گذاشته بودند و آن وزنهٔ سه‌کیلویی را به ریسمانش آویزان می‌کردند. تیم داورها با دفتردستک و تجهیزات اندازه‌گیری برای بررسی، محاسبه و البته وزن‌کردن سازه‌ها آمدند، یک خانم میان‌سال چاق و دو مرد با موهایی مشکی، کاکل‌های جوگندمی، صورت‌های بدون لبخند و نگاه‌های کنجکاو و دقیق.

دست‌ها را لاله کرده بودیم جلوی صورتمان و خداخدا می‌کردیم چسب‌کاری‌هایمان بیشتر از حد استاندارد نبوده باشد. نگرانی دیگرمان همان ترَک کذایی چسب‌خورده بود که نباید دیده می‌شد. یادم نیست چه ذکر و دعایی زیرلب خواندم که بدون درد و خون‌ریزی از این مرحله عبور کردیم و نفسی کشیدیم. حالا نوبت بارگذاری سازه‌های روی میز بود. وزنه را آویزان کردند و شروع...

ثانیه‌ها یکی‌یکی به‌کندی می‌گذشت که اولین سازه همان لحظات اول از وسط فروریخت و خرد شد. تیم سازنده‌اش جیغ کشیدند. ما هم از جا پریدیم. دستم را روی قلبم فشار دادم. هرچند، تابه‌حال دیده نشده قلبی از شدت استرس از قفسهٔ سینه کسی بیرون بپرد، ولی خُب، احتیاط شرط عقل است! آن‌هم در آن شرایط و حال‌وروزی که ما داشتیم.»

کاربر ۱۴۵۲۷۹۰
۱۴۰۳/۰۳/۱۲

کتاب خوبی بود. حرف دل نوجوان امروز را میزد. باعث شد فکر کنم. دختر ۱۶ ساله ای به نام آیه با تیم ۴ مفره دوستاش کلی شیطنت و ماجرا و دردسر دارن و شکست پشت شکست رو تجربه میکنن. ولی

- بیشتر

حجم

۱۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان