کتاب شیب
معرفی کتاب شیب
خلاصهکتاب شیب نوشتهٔ ست گادین و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. این کتابْ راهنمای ادامهدادن و به موقع متوقفشدن است.
درباره خلاصهکتاب شیب
چگونه در برابر چالشها مقاومت کرده و در چه زمانی میدان را خالی کنید؟
زندگی هرگز قابل پیشبینی نیست و مدام ما را در شرایطی خاص غافلگیر میکند. در شروع یک کسبوکار، آغاز یک رابطه عاطفی و یا هر اتفاق تازه و جدیدی، ما سرشار از افکار و ایدههای خوب و بینقص هستیم. با این حال کمی بعد، وقوع رویدادهایی غیرمنتظره و گاه دردناک، هر آنچه را که رشته بودیم پنبه میکند. همهٔ ما در طول زندگی با چالشهای مختلفی روبهرو شدهایم که گاه توان ادامه دادن مسیر را از ما سلب میکند. در چنین لحظات ناامیدکنندهای، حتی آنهایی که انگیزه و اشتیاق فراوانی دارند هم تحت تأثیر موج بدبینی و یأس قرار میگیرند.
حقیقت این است که هیچ حوزهای در زندگی وجود ندارد که بدون چالش باشد. حتی وقتی مشغول یک بازی کامپیوتری هستید، به تدریج وارد مراحلی میشوید که به اندازه آغاز بازی آسان نیست. اگر به کتابهای انگیزشی مراجعه کنیم قطعاً با یکی از این جملات کوبنده و شعارگونه مواجه میشویم که در آن، افراد بازنده را به استقامت در هر شرایطی و به هر قیمتی تشویق میکنند. در واقع بسیاری از افراد اعتقاد دارند که بازندهها همان کسانی هستند که خیلی زود دست از بازی میکشند.
حال میخواهیم حقیقت دیگری را برایتان آشکار کنیم که ست گادین، نویسندهٔ کتاب «شیب» با شما در میان میگذارد. به عقیده او، استقامت و تحمل چالشها آن هم به هر قیمتی هرگز کار درستی نیست. او بر این باور است که افراد موفق این توانایی را دارند که در زمان درست، دست از ادامه راه بکشند. شاید شنیدن این جمله کمی شما را متعجب کرده باشد؛ اما واقعیت این است که اگر بدانید در چه زمانی دست از تلاش بردارید، احتمال موفقیت بیشتری خواهید داشت. موضوع اصلی این است که چگونه در کاری موفق عمل کنید؛ حال اگر توان و انرژی خود را روی کاری بگذارید که تخصص و توانایی قابل توجهی در آن ندارید، شیبهای زندگیتان شما را از پای در خواهد آورد. اینجاست که توقف به موقع میتواند از ادامهدادن به هر قیمتی، کارسازتر باشد.
تصور کنید به یک بیماری قلبی نادر مبتلا شدهاید و شانس چندانی برای بهبودی ندارید. هزاران و شاید میلیونها پزشک متخصص وجود دارد که میتوانید برای درمان خود به آنها مراجعه کنید. با این وجود شما ترجیح میدهید در نخستین گام به سراغ بهترین و ماهرترین پزشک بروید. حتی اگر هزینه درمانتان چیزی بیشتر از حد معمول باشد، باز هم تغییری در تصمیمتان ایجاد نمیکنید. طبیعی است که اکثر افراد به دنبال بهترینها هستند و حاضرند بهای آن را هر چه باشد، پرداخت کنند. بنابراین برای پیشی گرفتن از رقبا میبایست همواره خود را در رتبه اول قرار دهید، اما دستیابی به چنین جایگاهی چندان آسان نیست؛ این کار مستلزم عبور از مرحلهای سخت به نام «شیب» است.
همانطور که گفتیم، در یک بازی کامپیوتری به محض اینکه وارد مراحل بالاتر میشوید، بازی از حالت ساده خارج شده و شما را درگیر چالش میکند. این همان شیبی است که محصول نهاییِ آن، خلق برندگانی است که در شرایط سخت یا همان شیب، توان ادامه دادن مسیر را داشتهاند.
خلاصهکتاب «شیب» نوشته ست گادین راجع به همین موضوع است؛ اینکه در چه شرایطی باید به مسیری که انتخاب کردهاید ادامه دهید و چه زمانی دست از کار بکشید. در این خلاصهکتاب خواهید آموخت که چگونه بهای بهترین بودن را بپردازید و دیگران را نیز از ثمره کار خود بهرهمند سازید.
خواندن خلاصهکتاب شیب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شیب برای شما به چه معناست؟ مانند شیب بدانید کجا رشد کنید و کجا متوقف شوید. این کتاب را به همهٔ طرفداران کتابهای موفقیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب شیب
«یکی از دلایلی که اعمال عمدی، معیار سنجش اخلاق هستند این است که اعمال عمدی نیازمند صرف نیرو از طرف ما هستند؛ اما انجام ندادن یک کار میتواند صرفاً ناشی از شرایط بیرونی باشد. به عنوان مثال، اینکه شما ۱۰۰ دلار از جایی بدزدید، تفاوت دارد با اینکه ۱۰۰ دلاری را که اشتباهی به حسابتان واریز شده برنگردانید. اگرچه هر دو عمل از نظر اخلاقی ناپسندند، اما فقط عمل اول است که اسمی دارد و مردم میتوانند شما را دزد خطاب کرده و سرزنشتان کنند؛ در حالی که اگر کسی پولی پیدا کند و آن را به صاحبش بازنگرداند، کمتر مورد سرزنش قرار میگیرد؛ زیرا آن فرد را به اندازه کسی که به دزدی میرود، در عمل غیراخلاقی خود مقصر نمیدانند.
چنین قضاوتی در مورد دروغ گفتن نیز صدق میکند؛ یعنی اگر شما درباره خودتان، سن و سالتان، شغلتان، وضعیت اقتصادیتان و غیره به کسی دروغ بگویید، فرق دارد با اینکه کسی از طریق منبعی غیر از خودتان، اطلاعات اشتباهی درباره شما به دست آورد. تصحیح کردن اطلاعات غلط دیگران، از ملزومات صداقت نیست.
به عنوان مثال، اغلب افراد مرا به عنوان نورولوژیست، یعنی پزشک اعصاب، میشناسند. حتی وقتی در گوگل نام «سام هریس» را جستجو کنید، سایتهای زیادی مرا به عنوان نورولوژیست معرفی کردهاند؛ در حالی که من نوروساینتیست هستم، یعنی محقق اعصاب.
نورولوژیستها مدرک پزشکی دارند و تخصصشان درمان اختلالات مغزی و سیستم اعصاب است، در حالی که نوروساینتیستها PhD دارند و کارشان تحقیق و پژوهش درباره سیستم اعصاب انسان است. من پزشک نیستم، هیچ تجربه بالینی ندارم و حتی خوابش را هم نمیبینم که خودم را نورولوژیست معرفی کنم، اما در عین حال جزو وظایف اخلاقی خودم نمیدانم هربار که این خطا پیش میآید، به تصحیح آن بپردازم. این کار واقعاً نیروی بیش از حدی میطلبد.
اما اگر بدانم این تصور اشتباه، یعنی نورولوژیست بودن، به کسی صدمهای وارد میکند، آنگاه حتماً خود را موظف میدانم به اینکه آن شخص را از اشتباهی که میکند، آگاه سازم و اگر این کار را نکنم، کار خود را همرده دروغ گفتن میدانم. همانطور که متوجه شدید، در اینجا نیز اراده و عمد، مسئله اصلی است.
وقتی درباره سن خود دروغ میگویید، مثل این است که دزدی میکنید؛ اما وقتی کسی تصور میکند سن کمتری نسبت به سن واقعیتان دارید، مثل همان پولی است که اشتباهی به حساب شما واریز شده است.»
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
حجم
۲۰٫۱ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود