کتاب تفکر ناب (کتاب اول؛ اصول و تکنیک ها)

کتاب تفکر ناب (کتاب اول؛ اصول و تکنیک ها) نوشتهٔ جیمز پی. ووماک و دانیل تی. جونز و ترجمهٔ آزاده رادنژاد و ویراستهٔ کاظم موتابیان است و انتشارات ناب اندیشان آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ آفرینش ارزش و حذف اتلاف در سازمان‌هاست.

درباره کتاب تفکر ناب (کتاب اول؛ اصول و تکنیک ها)

تفکر ناب مبتنی بر پنج اصل است. این اصول نشان می‌دهند چگونه می‌توان یک شرکت را از یک سیستم تولید انبوهی به یک سیستم تولید نابی مبدل کرد. این اصول، برای نخستین بار توسط جیم ووماک و دان جونز ( مؤلفین کتاب تولید ناب: ماشینی که جهان را تغییر داد) و بر اساس اصول کسب و کار تویوتا تدوین شده است.

تفکر ناب به بسیاری از مدیران در سرتاسر جهان کمک کرده است بتوانند برای آفرینش ارزش واقعی برای مشتری، از جعبه‌ابزار بهبود ناب، به گونه‌ای اثربخش استفاده کنند. این کتاب، که به کتاب کلاسیک جیم ووماک و دان جونز معروف است تا کنون به ۱۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

شواهد بسیار نشان می‌دهد که این کتاب و اصول پنج‌گانه تفکر ناب برای اهل صنعت و هر گونه کسب‌وکاری (اعم از تولیدی و خدماتی) به گونه‌ای فزاینده، راهگشا و مفید است. اصول تفکر ناب و ابزارهای ناب، تنها راه موفقیت پایدار و فزاینده هر کسب‌وکاری است.

کتاب اصلی نزدیک به ۵۵۰ صفحه بوده است که اکنون به دو کتاب تقسیم شده است، کتاب اول تفکر ناب است که به اصول و تکنیک‌های ناب و همچنین نحوهٔ پیاده‌سازی آن اختصاص دارد. کتاب دوم، به بیان تجربه‌های موفق ناب در سرتاسر جهان اختصاص دارد. در کتاب دوم، دربارهٔ تجربه شرکت‌هایی مانند لنتک، وایر مولد، پرات اندویتنی، پورشه، تویوتا و سرانجام شوآ (سازندهٔ انواع رادیاتور و دیگ‌های شوفاژ در ژاپن) صحبت می‌شود. بنابراین به خوانندگان کتاب اول توصیه می‌کنیم که برای فهم کتاب اول و اینکه چگونه می‌توان این اصول را در شرکت‌ها و صنایع مختلف، در عمل پیاده کرد، حتماً کتاب دوم را هم بخوانند. اما هدف از این تقسیم‌بندی، این بوده است که خوانندگان بتوانند به‌راحتی بخشی را بخرند و بخوانند که واقعاً به آن احساس نیاز می‌کنند.

خواندن کتاب تفکر ناب (کتاب اول؛ اصول و تکنیک ها) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به اهل صنعت و هر گونه کسب‌وکاری اعم از تولیدی و خدماتی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تفکر ناب (کتاب اول؛ اصول و تکنیک ها)

«در پاییز ۱۹۹۰، راهی سفری به دور دنیا شدیم تا کتاب قبلی خود، تولید ناب را معرفی کنیم. قصد ما از این کار، ارسال پیامی بیدارکننده بود برای سازمان‌ها، مدیران، کارگران و سرمایه‌گذارانی که در دنیای منسوخ تولید انبوه همچنان درمانده بودند. کتاب تولید ناب، که گنجینه‌ای است از داده‌های مبتنی بر «ارزیابی مقایسه‌ای»، نشان می‌دهد برای سازمان‌دهی و مدیریت «ارتباط با مشتری»، «زنجیره تأمین»، «تکوین محصول» و «عملیات تولید»، راه بهتری وجود دارد که همان رهیافتی است که تویوتا، بعد از جنگ دوم جهانی، پیشگام آن بوده است. ما این شیوه جدید را تولید ناب (Lean Production) نامیدیم، چون با کم‌ترین، انجام بیش‌ترین کارها را ممکن می‌کند.

در این مسیر و طی مسافرت‌های خود به ایالت‌های مختلف امریکای شمالی و سپس به ژاپن (جایی که تولیدکنندگان انبوه بسیاری را همچنان در خود حفظ کرده است)، کره و سرتاسر اروپا، دریافتیم کم‌تر کسی پیام ما را فهمیده است و این امر نگرانی عمیقی را در ما به وجود آورد. آیا خواب تولید انبوه عمیق‌تر از آن بود که به این سادگی آشفته گردد؟ البته کتاب تولید ناب، پاسخ خود را به‌طور قاطع و فراگیر دریافت کرده است. این کتاب تا کنون به یازده زبان ترجمه شده و مجموعاً بیش از ۴۰۰.۰۰۰ نسخه آن به فروش رفته است (ترجمه بدون اجازه چینی در این محاسبه منظور نشده است). به غیر از کسانی که یافته‌های ما را به فراموشی سپرده یا در مقابل پیشنهادهای ما مقاومت کرده‌اند، در طول سفرهایی که برای معرفی این کتاب انجام داده‌ایم و نیز در نشست‌هایی که پی‌درپی برگزار می‌شد، بسیاری از مخاطبان و خوانندگان ما نگرانی خود را از انجام هر گونه اقدامی در جهت تحقق تولید ناب ابراز می‌کردند. سؤالی که آن‌ها مطرح می‌کردند، سؤالی که ساده هم به نظر می‌رسد، از این قرار بود: چگونه می‌توان به تولید ناب دست یافت؟ آن‌ها نمی‌پرسیدند چگونه و با چه شیوه‌ای گروه‌ها را سازمان‌دهی کنند، یا چگونه در فرایند تکوین محصول از تکنیک «گسترش کارکرد کیفیت»(QFD) استفاده کنند، یا چگونه فرایندهای تولید را خطاناپذیر یا پوکا-یوکه سازند. پرسش‌های ایشان از این دست نبود، چرا که در خصوص هر یک از این موضوع‌ها، کتاب‌های خوب بسیاری وجود دارد. آن‌ها در واقع، در پی چیز دیگری بودند. آن‌ها می‌پرسیدند: کدام اصول کلیدی می‌تواند اعمال ما را هدایت کنند؟ و نیز ما به عنوان مدیر، کارگر، سرمایه‌گذار، تأمین‌کننده و مشتری چگونه می‌توانیم سازمان‌های آلوده به تولید انبوه را ناب کنیم؟ در این میان، البته بودند افرادی که خود بعضی پاسخ‌ها را می‌دانستند. ایشان بودند که پرسش دشوار زیر را با ما مطرح کردند: به دنبال این تحولات چه چیزی به دست خواهد آمد؟ یا به تعبیری دیگر، وقتی شما تویوتای دیگری شدید، خیزش بعدی چه خواهد بود؟

واقعیت این بود که ما پاسخ این پرسش‌ها را نمی‌دانستیم. با اینکه پانزده سال بود که خود را به کار ارزیابی مقایسه‌ای در صنعت مشغول کرده بودیم، ولی خود ما نیز هرگز تجربه کوشش برای ناب کردن یک سازمان انبوه را از سر نگذرانده بودیم. علاوه بر این، خیزش آغازین از تولید انبوه به ناب، چنان ما را مشغول کرده بود که اصلاً فرصت نکرده بودیم درباره گام‌های بعدی شرکت‌هایی چون تویوتا فکر کنیم.»