دانلود و خرید کتاب رودخانه جز باترورث ترجمه حمید دشتی
تصویر جلد کتاب رودخانه

کتاب رودخانه

نویسنده:جز باترورث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رودخانه

کتاب رودخانه نوشتهٔ جز باترورث و ترجمهٔ حمید دشتی است. انتشارات دیدار این نمایشنامه را روانهٔ بازار کرده است. این اثر هجدهمین جلد از مجموعه نمایشنامه‌های این نشر است.

درباره کتاب رودخانه

نمایشنامهٔ رودخانه نخستین‌بار در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۲ در تماشاخانهٔ آپسترز رویال کورت روی صحنه رفت. این نمایشنامه روایت عاشقانهٔ مهجوری است از یک نمایشنامه‌نویس بزرگ که پس از درخشان‌ترین اثرش، «اورشلیم»، روی صحنه رفت؛ از جز باترورث. او در این نمایشنامه دربارهٔ مردی نوشته که همهٔ احساساتش را معطوف به فعالیت مقدس ماهی‌گیری می‌کند. این نمایشنامه کاوشی است در باب مفهوم حقیقی عشق. باتروُرث مانند «آرون سورکین» در سینماست که هر متنش جزئیات و لایه‌های بسیاری دارد. باتروُرث در هر یک از نمایشنامه‌هایش دنیایی با جزئیاتی دقیق خلق می‌کند و بعد در مرکز آن، روایت نابش را به مخاطب ارائه می‌کند. فرق نمایشنامهٔ رودخانه با آثار دیگر این هنرمند در این است که این‌بار داستانی را به‌شکلی شاعرانه و ادبی روایت می‌کند. شخصیت‌ها ادیب هستند و گاه در خلال گفت‌وگو اشعاری را نقل‌قول می‌کنند؛ حتی نام نمایشنامه بر اساس مجموعه اشعار «تد هیوز» انتخاب شده است. مرد، زن و زن دیگر ۳ شخصیت این نمایشنامه هستند. این اثر از آلونکی روی صخره‌ها در بالای رودخانه آغاز می‌شود.

خواندن کتاب رودخانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر انگلستان و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جز باترورث

جز باترورث در سال ۱۹۶۹ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردانی انگلیسی است که در کالج سنت‌جان در کمبریج تحصیل کرده است.

نمایشنامهٔ «موجو» اثر باتروُرث، در سال ۱۹۹۶ جوایز لارنس الیویه، اِونینگ استاندارد، انجمن نویسندگان، جرج دیواین و حلقهٔ منتقدان را از آن خود کرد. باتروُرث اقتباس سینمایی موجو را که در سال ۱۹۹۷ به نمایش درآمد، خودش نوشت و کارگردانی کرد. در این فیلم «هارولد پینتر» (نمایشنامه‌نویس مشهور انگلیسی) در نقش شخصیت «سم راس» ظاهر شد. پینتر که در سال ۲۰۰۵ برندهٔ جایزهٔ نوبل شده بود، تأثیر زیادی بر آثار باتروُرث گذاشته است. باتروُرث فیلم‌نامهٔ فیلم «دختر روز تولد» (۲۰۰۱) را همراه با برادرش «تام» نوشت، خودش آن را کارگردانی کرد، برادر دیگرش «استیو» تهیه‌کنندگی آن را بر عهده داشت و «نیکول کیدمن» نقش اصلی آن را ایفا کرد. باتروُرث نقدهای مثبتی برای نمایشنامه‌اش «مرغ ماهی‌خوار شب‌گرد» که در سال ۲۰۰۲ در وست اِند در رویال کورت روی صحنه رفت، دریافت کرد. نمایشنامهٔ «ترانهٔ پارلر» که در سال ۲۰۰۸ توسط کمپانی تئاتر آتلانتیک در آف برادوی اجرا شد، نقدهای جنجال‌برانگیزی دریافت کرد. چهارمین نمایشنامهٔ باتروُرث «اورشلیم» نام داشت که برای رویال کورت تدارک دیده شده بود و در ژوییهٔ ۲۰۰۹ روی صحنه رفت و نقدهای مثبتی دریافت کرد.

جِز و جان هنری باتروُرث برای نگارش فیلم‌نامهٔ «بازی منصفانه» (۲۰۱۰) به‌عنوان دریافت‌کنندگان جایزهٔ پل سلوین انجمن نویسندگان غرب امریکا در سال ۲۰۱۱ انتخاب شدند. نمایشنامهٔ «زورق‌بان» اثر جِز باتروُرث در آوریل ۲۰۱۷ در رویال کورت به‌کارگردانی «سم مندز» روی صحنه رفت و لقب سریع‌ترین میزان فروش در تاریخ تماشاخانهٔ رویال کورت را از آن خود کرد. این‌هاتنها برخی از آثار و افتخارات این نویسنده هستنند. نمایشنامهٔ «رودخانه» نیز اثری از جز باترورث است.

بخشی از کتاب رودخانه

«تاریکی. رودخانه.

تبدیل می‌شود به...

... یک آلونک. در انتهای صحنه دری به اتاق خواب منتهی می‌شود. میز. صندلی‌ها. اجاق گاز. سینک. عنکبوت‌ها. صدای آواز زن از بیرون صحنه به گوش می‌رسد.

صدای زن. [آوازخوان]

رفتم به جنگل فندق

چرا که در سرم آتشی به پا شده بود

و شاخه‌ای از درخت فندق برکَندم و برکشیدم

و یک توت را به نخ قلاب بستم...

زن از اتاق خواب وارد صحنه می‌شود.

زن: [آوازخوان]

و آن هنگام که پروانه‌ها در حال پرواز بودند

و ستاره‌های شب‌تاب چشمک می‌زدند

توت را در رود انداختم

و یک قزل‌آلای نقره‌ای صید کردم...

برمی‌گردد و به سمت پنجره نگاه می‌کند. ماتش می‌برد.

[ادامه] بیا. [صدا می‌زند] زودباش! بیا این‌جا. این رو از دست نده.

بدو.

مرد با تجهیزات ماهی‌گیری وارد صحنه می‌شود.

مرد. [خطاب به خودش] چراغ‌قوه، چرخ ماهی‌گیری، چرخ ماهی‌گیری یدک، قلاب، نخ، جعبه طعمه...

زن: زودباش. باید این رو ببینی.

مرد: انبرک، اسکاچ، تنباکو، مایع گینک، چماق ماهی‌کُش. این

چماق من کو؟

زن. داری فوق‌العاده‌ترین لحظهٔ ممکن رو از دست می‌دی.

مرد: کجاست؟ همین‌جا بود. تو این کشو گذاشته بودم. کجاست؟

زن: آب دستته بذار زمین و بیا این‌جا.

مرد: چی؟

زن: حالا، همین الان، بیا این‌جا.

مرد: اوه من دیدمش.

مکث کوتاه.

زن: چی؟

مرد: قبلاً هم دیدمش.

زن: تا حالا این‌جوری نشده بود.

مرد: چرا، شده.

زن: نه، نشده. این‌جوری نشده.

مرد: همین‌جوری شده. همه‌شون یه جورن.»

HD
۱۴۰۳/۰۶/۲۶

بعد از خوندنش این سؤال برام پیش اومد که اگه یه خلبان امریکایی این‌جا سقوط کنه و ما پیداش کنیم، چه رفتاری باهاش می‌کنیم.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۱۶۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان