کتاب کتاب مکرمه
معرفی کتاب کتاب مکرمه
کتاب مکرمه نوشتۀ ابراهیم مختاری است. مکرمه نخستین زن نقاش خودآموختهای است که در زمان حیات خود به شهرت رسید و توجه علاقهمندان به این نوع نقاشی را حتی در بیرون از کشور به خود جلب کرد.
درباره کتاب مکرمه
خاص بودن شخصیت و مضامین متنوع نقاشیهایش عناصری بودند که شوق نویسنده را برانگیخت. وقتی خبر آمد که مکرمه از دنیا رفته است نویسنده را در پیگیری کتاب دچار تردید کرد، چون آن چه برای نوشتن زندگینامۀ او وجود داشت چند گفتوگوی ضبط شده با او بود که رویهم در حد سرنخهایی بود که نمیتوانست زندگی مکرمه را تصویر کند. اما سودای نوشتن آن دست از سر نویسنده برنمیداشت، بهویژه که نوشتن آن ادای دینی هم به مکرمه بود. مکرمه در حدود پانزده سالگی به ازدواج وادار شده بود و نخستین دخترش، محرم، حدود دو سال پس از ازدواج به دنیا آمد و به فاصلۀ زمانی هر دو یا سه سال پس از او، عباس، محمود، منوچهر، شیراقا، منیره، جانی، حاجی و فرخنده به دنیا آمدند. وقتی به جمع فرزندان مکرمه، جمع عروسان او (رقیه، مهوش، حلیمه، طوبی) و نوهها (زهرا، مرضیه، صادق، صائب، مینو، لسکر و بنفشه) را اضافه کنیم و همینطور برخی همسایگان نزدیک را که بعضیشان بهاندازۀ فرزندان مکرمه با او در ارتباط بودند، به منبعی نسبتاً پربار از شاهدان زندگی مکرمه میرسیم که از پس از ازدواج تا درگذشت او اطلاعات فراوانی داشتند. نکتۀ مهمی که میتوانست نویسنده را به شرح زندگی او از کودکی تا ماجرای ازدواج اجباری برساند عادت مکرمه به شرح آن چه بر سرش آمده بهصورت درد دل با نزدیکان و حتی علاقهمندان خود بود. مکرمه با تکرار شرح زندگی خودگویی میکوشید با زندگی رنج بارش کنار بیاید. این ویژگی موجب شده بود هر یک از فرزندان و نزدیکان او شنیدههای فراوانی از کودکی، ازدواج و زندگی مکرمه داشته باشند.
خواندن کتاب مکرمه را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب مکرمه برای افراد علاقهمند به خواندن داستانهای زندگینامهای میتواند کتاب جذابی باشد.
درباره ابراهیم مختاری
ابراهیم مختاری در سال ۱۳۲۶ در بابل به دنیا آمد. مختاری در سال ۱۳۵۱ از مدرسه عالی تلویزیون و سینما فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۵۷ لیسانس خود را از دانشگاه پاریس هشت گرفت. او از سال ۱۳۵۱ کار خود را با نویسندگی و کارگردانی آغاز کرد و به فیلمسازی مستند و بعد داستانی روی آورد. در سال ۱۳۷۲ نخستین فیلم سینمایی خود را به نام «زینت» ساخت که در بخش هفتۀ منتقدان جشنوارۀ کن سال ۱۹۹۴ به نمایش درآمد.
وی همچنین در فیلم شطرنج باد و مجموعههای تلویزیونی دلیران تنگستان (قسمت دهم) و سمک عیار (قسمت هشتم) دستیار کارگردان بود.
بخشهایی از کتاب مکرمه
دوازدهساله بودم که از چمازکلا برام خواستگار اومد. مادرش رو شاجان صدا میکردند که هر بچهای به دنیا آورده بود، مرده بود، تا این پسر رو به دنیا آورد که نذری بود. اون وقتها هفت روز بعد از تولد بچة نذری، یه طوق گردنش میانداختند و به پاش کنده میبستند. نذر میکردند تا هفت سال موی سرش رو نتراشند و بعد میتراشیدند و قد وزنش طلا میبردند مشهد. پدرم به خواستگار بله داد، اما شرط گذاشت من هفت سال نامزد بمونم و بعد عروسی کنم. به این شرط که تو این مدت، نه من پسر رو ببینم و نه اون من رو. شاجان بعد شش ماه گفت میخوام عروسی بگیرم. پدرم گفت قرارمون این بود دخترم هفت سال تو خونه بمونه، مکرمه کوچیکه، وقت عروسیش نیست. گفتند تو نمیتونی به ما زن ندی. بالاخره یه عروسی بزرگ گرفتند و من رو بردند. شب عروسی پسر حاضر نشد بیاد اتاق من. مادرش تهدیدش کرد، اما نیومد. بیست روز گذشت باز نیومد. روز بیستم، مادرش با چوب به جونش افتاد، کتکش زد تا راضیش کنه بیاد، اما نشد. شبها به من اونقدر شام نمیدادند که سیر بشم. صبح هم چیزی بهم نمیدادند، نه دوغ نه ماست. یه شب بعد این که کره از ماست گرفتم، یواشکی یه كم از دوغی رو که باید دور میریختم، خوردم. فهمیدند و کتکم زدند، بعد پیرهنم رو در آوردند و یه
دیگ كته رو از كف پا تا فرق سرم مالیدند و انداختندم تو لوندی مرغ و غاز. هفتاد تا غاز داشتند. غازها تا صبح برای خوردن کته به تنم نوک زدند و پوست تن و موی سرم رو کندند. صبح، یکی از آشناهای ما سراغ من رو میگیره. میگن مكرمه رفته پیش پدرش. قبول نمیکنه. بالاخره میگن تو لوندې مرغه. اون من رو از لونه بیرون آورد. دنیا دور سرم میچرخید. شاجان از خوشحالی میرقصید. فکر میکرد من دیوونه شدم. اون آشنا من رو به خونهش برد و بهم خوراک داد. پدرم وقتی من رو دید گفت از خیر اونجا بگذر، اما من قبول نکردم. از بیآبرویی میترسیدم. یه روز پرتقالی رو که زیر درخت افتاده بود، خوردم. برای این که بوی پرتقال از بین بره، اون قدر گل به دهنم مالیدم که لثههام خون اومد. با دست جلو دهنم رو گرفته بودم که نبینند.
حجم
۶٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۶٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
جداً آدم لذت میبره از این معرفی کتاب!!
کتاب درباره زندگی نقاشی خودآموخته به نام مکرمه است،و شامل مصاحبه هایی با افراد مختلف از وابستگان و آشنایان ایشان هست. ،متاسفانه معرفی کتاب گویا نبود.