دانلود و خرید کتاب خواب های کاغذی مهدیه شهریاری مقدم
تصویر جلد کتاب خواب های کاغذی

کتاب خواب های کاغذی

معرفی کتاب خواب های کاغذی

کتاب خواب های کاغذی نوشتهٔ مهدیه شهریاری مقدم است. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک رمان ایرانی است که راوی اول‌شخص دارد.

درباره کتاب خواب های کاغذی

کتاب خواب های کاغذی حاوی رمانی ایرانی است که در ۱۰ فصل نوشته شده است. این رمان شرح یک مبارزه برای زندگی است؛ مجموعه‌ای است از خیال و واقعیت، از حوادث روزگار، سنت‌های ناکارآمد و باورهای نادرستِ بُرنده‌ای که از روح لطیف و مغزی هیولاگونه، انسانی در شُرف از‌هم‌پاشیدن ساخته است. در این رمان که نوشته‌ای شجاعانه نامیده شده است، نویسنده از لحظه‌به‌لحظه، ساعت‌به‌ساعت، روزبه‌روز سفرِ رو به سقوط خود می‌گوید و از همه‌ٔ دیدگاه‌ها و شنیده‌هایش که گاه واقعی و گاه زاییدهٔ ذهن او هستند و از بستری که قدم‌های او را به‌سوی روان‌گسیختگی هدایت می‌کند. هنر نویسنده در رمان «خواب‌های کاغذی» ترسیم تصویری صادقانه، دلهره‌آور و گاه ترسناک از این ملغمه‌ٔ خیال و واقعیت است و فریادی تلنگروار بر سر سنت‌هایی که آزاردهنده هستند. بازگویی این ملغمهٔ خیال و واقعیت، در کنار طغیان علیه باورهای معیوب است که این اثر را ممتاز و کم‌نظیر می‌کند.

این رمان از اینجا آغاز می‌شود که صدای بازوبسته‌شدن تفنگی راوی را بیدار می‌کند. چیزی در نظر او آشنا نیست؛ نه بوی نای و نه زنگ تیرهای آهنی سقف پوسته‌پوسته‌شده و تارعنکبوت‌بسته! او دلشوره دارد، اما توی تنش پیدایش نمی‌کند؛ چون آن دلشوره مدام جا عوض می‌کند. راوی هیچ‌کس را نمی‌شناسد. او با خود فکر می‌کند که حتماً دوباره گم شده است. او کیست و چه بلایی سرش آمده است؟

خواندن کتاب خواب های کاغذی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خواب های کاغذی

««نظر من اینه که بچه رو برداری ببری پاکستان! این واسه همه خوبه. هم برا خود مریم همم که واسه تران. بیشترم به نفع خودشه! مریمو می‌گم، همیشه خواسته مادر خوبی باشه». برای ثانیه‌ای ذهنم از شمردن کاشی‌های توالت دست برمی‌دارد. درباره من دارند حرف می‌زنند. می‌خواهم بلند شوم، دلم دوباره می‌پیچد. عرق سردی پشت لبم می‌نشیند. چیز تازه‌ای نیست، اینکه کاشی‌ها جلوی چشم‌هایم به عقب و جلو بدوند یا مستطیلها، ذوزنقه شوند! سنگ توالت را نگاه می‌کنم، خونی نیست. سر دو پا می‌ایستم، شکمم را چنگ می‌زنم. باردار هم نیسیتم. اما باز چیز تند زننده‌ای در تنم می‌لولد. ماری زیر پوستم می‌دود و می‌گزد. می‌خواهد جایی پیدا کند و بیرون بجهد. چه می‌دانم شاید به قول گلنوس بچه خوره‌ست. چیزی در زاهدان زن‌های پلید که جنین‌شان را زنده زنده قورت می‌دهد. آخر سر هم رحمِ‌ِشان را تکه تکه می‌خورد. شاید هم حامله یک عدد دیگر باشم. شک ندارم میگرن دیگری در راهست. شنیدن صحبت‌هایشان ایستادنم را سخت‌تر می‌کند. باید گوش‌هایم را ببُرم تا دیگر صدایی نشنوم. عبدالله دست‌های نسترن را همین لحظه رها می‌کند، ابروی چپش را که بالا انداخت می‌گوید: «نمی‌دونم والله! چه گیری کردم من به خدا! می‌دونی چقد مریمو دوس دارم». نسترن وسط حرفش می‌پرد. «تو برای خانواده‌ات یه مرد تمام عیاری! بی‌شک این تصمیمم واسه کمک به اوناس، از شوک دادن و لوبوتومی هم خیلی بهتره»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۵۱۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۵۰۰
تومان