
کتاب ردپای عشق در دوزخ
معرفی کتاب ردپای عشق در دوزخ
کتاب «ردپای عشق در دوزخ» نوشتۀ زهرا تیموری است و انتشارات فروغ سیمرغ آن را منتشر کرده است. ردپای عشق در دوزخ با روایتی صادقانه، دروننگر و گاه بیپروا، خواننده را با خود همراه میکند و تا مدتها پس از پایان کتاب، ردپای آن را در دل و ذهن باقی میگذارد.
درباره کتاب ردپای عشق در دوزخ
رمان ردپای عشق در دوزخ اثری احساسی، پرحرارت و درعینحال تلخ و واقعی است که با نثری شاعرانه و پرکشش، خواننده را از همان خطوط ابتدایی به دل دنیایی پرتلاطم از عشق، رنج، گذشتههای فراموشنشدنی و انتخابهای دشوار میبرد. داستان با زبانی تصویرساز و حسی آغاز میشود؛ جایی که راوی با چند جملۀ کوتاه اما پُر معنا، بهنوعی پرده از سرنوشت زنی برمیدارد که در کشاکش سنت و عشق، خود را در لباسی نچسب و تحمیلی اسیر میبیند. این مقدمه همچون ضربهای است که خواننده را برای روایتی دردناک اما زیبا آماده میکند.
ورود به بخش «شروع رمان ردپای عشق در دوزخ، ما را به زمان حال میبرد؛ جایی که شخصیت اصلی در نیمههای شب، درگیر بازگشت از یک مراسم، خستگی جسمی، ظاهری آراسته؛ اما روحی خسته است. بازی با کلمات، حضور پررنگ فضای مجازی و نوع برخورد شخصیت با پیامهای کاربران، همه در خدمت نشاندادن فاصلهٔ عمیق بین ظاهر زندگی و درون پرآشوب اوست. این شروع نه فقط فضاسازی میکند، بلکه لایههایی از شخصیتپردازی را هم بهدقت میچیند.
ردپای عشق در دوزخ رمانی است با چند راوی که داستان را در۲ بُعد زمانی گذشته و حال دنبال میکند. این ساختار دوگانه به خواننده اجازه میدهد تا عمق روابط، گذشتههای خاکخورده و زخمهای سربسته شخصیتها را از زاویههای گوناگون ببیند. روایتها بهنرمی در هم تنیده شدهاند و هر بخش، چیزی تازه از لایههای پنهان احساسات انسانی را عیان میسازد. این کتاب بیش از آنکه صرفاً یک رمان عاشقانه باشد، روایتی از زنانگی، درد، تسلیم، ایستادگی و امید است. تجربۀ چهارم نویسنده در داستاننویسی بهوضوح پختگی قلم، مهارت در خلق فضاهای حسی و قدرت پرداخت شخصیتها را نشان میدهد.
خواندن کتاب ردپای عشق در دوزخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ردپای عشق در دوزخ
«با متر خودشون اندازه گرفتن و به جرم شور جوونی برچسبش زدن پیراهنی گشاد و بدقواره تن رعناش کردن و اشک هاش و ندیدن لپهای سوگلی میون شب حجله مثل دونههای ترکخورده انار دلش سرخ شد. مرد محبت ندیده ریشه رو قبل از خشکشدن با تبر زد و چنگ از گردن بلوری زن برداشت. بوسه به سیگارش زد و نوعروس به آغوش گریه پناه برد توی شبی که جشن زن شدنش مثل مرگ دخترونگیش غرق عزا شد.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۵ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۵ صفحه