کتاب رومی روم

کتاب رومی روم نوشتهٔ حسین زحمتکش زنجانی است. شرکت چاپ و نشر بین الملل این رمان را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب رومی روم

قصهٔ کتاب رومی روم مربوط می‌شود به شخصیت «حاج ارسلان»، رزمندهٔ دوران جنگ ایران و عراق. او که از اول تا آخر جنگ (از ایستگاه هفت آبادان تا عملیات مرصاد) در صحنهٔ نبرد حضور داشته، در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، شصت‌و‌چندسال دارد. «حاج ارسلان» تصمیم می‌گیرد برای برآورده‌کردن نذرش، عازم راهپیمایی اربعین شود. کهنه‌سربازی عراقی هم به نام «برزان الخزرجی» از رزمندگان عراق که اکنون توبه کرده و به‌خدمت زوار امام حسین (ع) درآمده، شخصیت محوری دوم این رمان ایرانی است. زندگی این‌ها به‌نوعی در واپسین روزهای جنگ با هم تلاقی پیدا می‌کند.

رمان «رومیِ روم» ماجرایی درهم‌تنیده است از این ۲ شخصیت ایرانی و عراقی که وجه‌اشتراک‌شان، حضور در جنگی معاصر است. از این ۲ شخصیت، آنکه در جبههٔ ایران است، بسیجی است و آنکه در جبههٔ مقابل می‌جنگد، بعثی. تفاوت ۲ دیدگاه، از زمین تا آسمان است و اتفاقاً این ۲ هم بار روایت داستان را به‌طور موازی، یکی‌درمیان، به دوش می‌کشند. رمان غیر از جنگ ایران و عراق، گریزی هم به برخی اتفاقات جدیدتر می‌زند؛ به‌ویژه داعش که سهمی انکارناپذیر به‌جهت اهمیت در این رمان دارد.

خواندن کتاب رومی روم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رومی روم

«ایستاده بودم و دست‌هایم را از پشت قلاب کرده بودم به هم. می‌خواستم کمری راست کنم تا کوفتگی‌اش بزند بیرون از تن و بدنم. اولش یکه خوردم. بعد که برگشتم، دیدم جن و پری نیست، موجودی از جنس خودمان است، فقط شاید کمی متفاوت‌تر. یک چشم نداشت. پلکش خوابیده بود روی چشمش. پوست صورتش به سبزه می‌زد و کمی هم آفتاب‌سوخته بود. با دست دیگرش، عصا را به زیر بغل گرفته بود و گوشهٔ سبیل پُرپشتش را تاب می‌داد. رد عصا را گرفتم. از دشداشهٔ سفید عربی‌اش که گذشتم، دیدم یک پا هم ندارد.

- هلا بیکم. تفضل یا اخی!... بفرما. همه‌چی هست. استراحت، شام، حمام.

عمود ۳۳۸ در چند قدمی‌ام بود.»