کتاب استینک و حمله کپک غولی

کتاب استینک و حمله کپک غولی نوشتهٔ مگان مک دونالد با ترجمهٔ ریحانه جعفری در نشر افق منتشر شده است.

درباره کتاب استینک و حمله کپک غولی

جودی دمدمی و برادرش استینک دو تا از مشهورترین شخصیت‌های داستانی کودکان هستند. کتاب‌های جودی دربارهٔ ماجراهای دختری است که دردسر درست می‌کند و کتاب‌های استینک هم ماجرای پسربچه‌ای کنجکاو و ماجراجو است که در هر جلد کتاب یک داستان تازه می‌سازد.

کتاب استینک و حمله کپک غولی یکی از کتاب‌های جذاب استینک است.

خواندن کتاب استینک و حمله کپک غولی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مگان مک دونالد

مگان مک‌ دونالد متولد فوریهٔ ۱۹۵۹ در ایالت ویرجینیا است. او مدرک فوق‌لیسانس کتابداری از دانشگاه پیتسبورگ دارد و نوشتن را از ۱۰سالگی در مدرسه شروع کرده است. مشهورترین مجموعه داستان‌ او مجموعه داستان‌ «ماجراهای جودی دمدمی و برادرش استینک» است.

بخشی از کتاب استینک و حمله کپک غولی

«جودی گفت: «استینک، اینکه واقعی نیست، حواست هست؟ فکر کن یک کپک غولی ژله‌ای است. ژله که ترسناک نیست، هست؟»

استینک خم شد جلو. سرش را بین مامان و بابا برد و گفت: «لطفاً باز هم ذرت!»

مامان ظرف ذرت را داد به استینک.

"برای اینکه راحت شویم باید بزرگ‌ترین هواپیما را پیدا کنیم تا این موجود را بفرستیم قطب شمال که یخ بزند."

"این کار جواب می‌دهد؟"

"مجبوریم قبل از اینکه کل شهر را از بین ببرد یک کاری بکنیم."

استینک و جودی با چشم‌های گشادشده تا آخر فیلم را نگاه کردند. استینک گفت: «چه خوب شد یک هواپیمای خیلی بزرگ پیدا کردند که کپک غولی را ببرد قطب شمال تا یخ بزند.»

جودی گفت: «طفلکی بابانوئل که از قطب می‌آید!»

استینک پرسید: «مامان، بابا می‌شود برای قسمت دوم فیلم یعنی کپک غولک هم بمانیم؟»

مامان گفت: «استینک؟ تو که نصفِ فیلم جلوی چشم‌هایت را گرفته بودی.»

ـــ خب؟

بابا گفت: «خب، فکر می‌کنم کپک غولی برای امشب کافی است. استینک، باید برگردیم خانه که بخوابی. فردا کلاس فوق‌العادهٔ علوم داری.»

در راه خانه، استینک نمی‌توانست فکر کپک غولی را از سرش بیرون کند. وقتی توی خیابان کروکر پیچیدند، خیال کرد کپک غولی دارد آهسته دنبالشان می‌آید، می‌خزد جلوی در خانه و می‌رود تو خانهٔ خودِ خودشان.

آن وقت چیز واقعاً ترسناکی یادش آمد. یاد آزمایشی افتاد که قرار بود فردا در کلاس فوق‌العادهٔ علوم انجام دهند.

وووووووی!»