کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی
معرفی کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی
کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی نوشتهٔ احمد سیف است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی
کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی تعدادی یادداشت کوتاه و گاه بلند از احمد سیف است. زبان این نوشتهها به عمد «آکادمیک» نیست. نویسنده در این نوشتهها، بدون اینکه خود را مؤظف به دنبالهروی از دیدگاه خاصی کرده باشد، کوشیده برداشتهایش را از اقتصاد توسعه با علاقهمندان به این مبحث درمیان بگذارد. در حد امکان، سعی کرده نسخهای نپیچد و بر این نیز اصرار دارد که به اصطلاح حرفهای گنده نزند.
در گذشتهای نه چندان دور برسرعلم بودن یا نبودن اقتصاد در میان بعضی از اقتصاددانان بگومگوهای اینترنتی درگرفته است. پاسخ به این سؤال که آیا اقتصاد علم است یا نه، بستگی دارد به اینکه علم را چگونه تعریف کنیم. اگر منظور از «علمبودن» این است که این «علم» قواعدی دارد که در همه جا مستقل از تاریخ و جغرافیا و فرهنگ و سیاست، مذهب و نهادها، یک جور جواب میدهد و این جوابها را هم میشود از لای کتابهای درسی بیرون کشید، با چنین نگرشی نمیشود همراه شد. اگر این چنین میبود، شاید غمی نبود و از آن مهمتر، ادارهٔ دنیا بسی سادهتر از آنی بود که هست. دریغا که دنیای بیرونی اینگونه نیست. حتی دانستن مبانی اقتصاد یک چیز است و توانایی و مهارت در بهکاربردن اجزا و اصول و مقدّمات آن برای افزایش رفاه مردم در جوامع گوناگون یک چیز دیگر. با وجود همهٔ اختلافنظرها، در مرکز اقتصاد، همانگونه که در مرکز بسیاری از امور دیگر، انسان قرار دارد. برآوردن نیازهای او و اینکه برآوردن یا کوشش برای برآوردن این نیازها با استفاده از چه سازوکارهایی انجام میگیرد فرع قضیه است. محک اصلی و اساسی مقبولیت اقتصاد، سیاست و فرهنگ، میزان برآوردن نیازهای گوناگون انسانی در هر دورهٔ تاریخی و در هر محدودهٔ جغرافیایی است.
خواندن کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی
«در این فصل بعضی از جنبههای توسعهنیافتگی یا عقبماندگی بررسی میشود. باتوجهبه گستردگی موضوع، این فصل فقط میتواند پیشدرآمدی باشد برای بررسیهای مفصلتر و همه جانبهتر. بهعلاوه، در این نوشتار تکیهٔ اصلی من بر عوامل برون ساختاری است.
آنچه امروزه بهعنوان دیدگاههای نئولیبرالی توسعه مطرح شده و عالمگیر گشته است، به واقع، باز گفتِ اندکی «مدرنتر» از دیدگاههایی است که والت روستو در چند دههٔ پیش مطرح کرده بود. اگرچه به این بازگفتنها هم به جای خویش خواهم پرداخت، ولی به گمان من بهتر است از بررسی اصل موضوع نیز غفلت نکنیم.
قبل از ادامهٔ بحث باید بگویم که منظورم از «عقبماندگی»، «پیشرفتگی» در این چارچوبی که از آن سخن میرود، فقط مقایسهٔ اقتصادهای گوناگون بر مبنای معیارهای عمومی و پذیرفته شده است. اگر قرار باشد این مفاهیم به معانی متفاوتی بهکار گرفته شوند، من با نظر والتر رادنی موافقم:
«اگر عقبماندگی به چیزی غیر از مقایسهٔ اقتصادها تعبیر و تفسیر شود، عقبماندهترین کشور دنیا، ایالات متحده امریکا است که در حوزههای خارجی از سرکوب گسترده استفاده میکند، درحالیکه مناسبات داخلیاش براساس بهرهکشی، خشونت و ناهنجاریهای روحی و روانی استوار است.»
واقعیت این است که در دنیایی زندگی میکنیم که بهشدت تقسیم شده و نابرابر است. تاریخ اقتصادی جهان در دوسه قرن گذشته، اگر نخواهیم بیشتر به عقب برگردیم، ترکیب نامطلوبی است از انباشت همزمان فقر و غنا، از قحطی و گرسنگی و از آتش زدن همزمان مواد غذایی «مازاد». از کودک و نوزاد مرگی گسترده و شمارهٔ روزافزون کهنسالانی که در جوامعی دیگر زندگیشان طولانیتر میشود و رفته رفته بهصورت یک «مشکل اجتماعی و اقتصادی» درمیآیند. آنان پس از چند دهه کار، اگر ثروتی نیاندوخته باشند، باید به طریقی اداره شوند.
در برخورد با این دنیای تقسیم شده، یا باید نگرشی تقدیرگرایانه داشت و احتمالاً پذیرفت که همین است و جز این نیست و یا باید در راستای درک فرایندی که به این جا رسیده است، کوشید. تردیدی نیست که این تقسیم یک شبه پدیدار نشده است. پس برای باز شناختن آن زمینههایی که به چنین تقسیمبندی نامطلوبی انجامیده است، باید دست به دامان تاریخ شد.»
حجم
۲۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۲۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه