کتاب او (مرد)

کتاب او (مرد) نوشتهٔ پی‌یر الکس جنتی و ترجمهٔ نهال سهیلی‌فر است و انتشارات مجید آن را منتشر و روانهٔ بازار کرده است. این اثر سومین جلد از سه‌گانهٔ کتاب شعر این نویسنده است. کتاب او (Him) در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید و با سرعت بالایی به قله‌های فروش در نیویورک‌تایمز و سایت آمازون دست یافت.

دربارهٔ کتاب او

پی‌یر الکس جنتی در مقدمهٔ این کتاب می‌گوید زمانی که از زن‌ها نوشته در تلاش بوده است که به آن‌ها انگیزه بدهد و به آن‌ها بفهماند مردانی هستند که توانایی درک زنان و همرامی و هم‌قدمی با آنان را دارند.

او بعد از دو کتاب قبلی خود که Her نام داشتند، احساس کرد که از زمینه‌ای که بر آن متمرکز بوده، فاصله گرفته است. او معتقد است قبل از چاپ این کتاب احساس بدی داشته چرا که حس جعبه‌ای را داشته که روی آن نوشته شده است: شاعر مدرنی که فقط ستایش زنان را بلد است.

او زمانی که این کتاب را می‌نویسد به مردان دل‌شکسته، مردان عاشق، مردان در‌حال‌رشد و مردهای خوب فکر می‌کند و سپس قلمش را بر کاغذ می‌سراند.

کتاب او کتاب شعری است که اشعار آن از ویژگی‌های مردان می‌گوید و به تمجید و تحسین آن‌ها می‌پردازد. 

این کتاب با بیانی متمایز نسبت به دو آثار قبلی و در مسیری متفاوت، اما با همان مأموریت قبلی، احساسات و اندیشه‌های مثبت را این بار به مردان هدیه می‌‌دهد.

پی‌یر الکس جنتی در کتاب او (مرد) قلب خود را در ورق‌ها و قلمش می‌‌پیچد و آن‌ را به مردان تقدیم می‌کند. پی‌یر الکس جنتی با اشعار و نوشته‌‌های خود از مردان به‌خاطر قدرتی که نادیده گرفته شده، سکوت بلندشان، اعتراضات دیده‌نشده و احساسات بیان‌نشده‌‌ای که در قلبشان دفن شده است، از آن‌ها تقدیر می‌کند.

خواندن کتاب او را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به کتاب‌های توسعهٔ فردی، دلنوشته‌ها و متون احساسی پیشنهاد می‌کنیم.

دربارهٔ پی‌یر الکس جنتی

پی‌یر الکس جنتی، بنیانگذار Gentlemenhood و مدیرعامل انتشارات Jeanius است. او نویسنده، شاعر و تأثیرگذار هائیتی-آمریکایی است که معتقد است با نوشتن می‌توان تأثیر زیادی بر افراد گذاشت.

او به‌عنوان یک نویسنده امضای خاص خودش را دارد؛ مردان را به بهتر‌شدن تحریک می‌کند و تلاش می‌کند به زنانی که ایمان خود را به مردان خوب از دست داده‌اند، امیدواری بدهد. او معتقد است که باید خرد خود را به اشتراک بگذارد.

بخشی از کتاب او

«می‌خوام از مردهایی عذرخواهی کنم

که یه‌زمان پسربچهٔ درونم مسخره‌شون کرد

برای زیادی خاطرخواه بودن،

برای داشتن خالص‌ترین دل‌ها،

برای ارزش‌قائل‌شدن برای تعهد،

برای دوستی با آسیب‌پذیری،

برای وفادار بودن به یه‌زن.

فقط زبون آدم‌های ابله

دلایلی پیدا می‌کنن برای مسخره کردنِ

ملایمت مردها و

عشقِ توی صداشون.

مردهایی هستن که می‌دونن کی آروم پیش برن،

و مردهایی هستن که می‌دونن چطور ادای عاشق بودن رو دربیارن

درحالی‌که هرلحظه آمادهٔ ول کردن و فرار کردنن.

مردهایی هم هستن که وقتی چیز خوبی پیدا می‌کنن

نمی‌تونن جلوی زیاده‌روی‌کردن‌شون رو بگیرن،

و مردهایی که می‌دونن چطور اولش پرشور علاقه داشته باشن،

و بعد توی این علاقهٔ پرشور ثابت‌قدم باشن.

سرعت دل رُ رو نمی‌کنه،

فقط شخصیت رُ رو می‌کنه.

دلیل نمی‌شه مردی که هیچ‌وقت راهنمایی نداشته

توی گمراهی زندگی کنه،

و زن‌ها رو هم در طی مسیر به گمراهی بکشونه.

ولی اگه روراست باشیم،

مگه ما توی دنیای علت و معلولی زندگی نمی‌کنیم؟

یا اینکه فقط زمانی علت رو می‌بینی

که یکی دیگه داره روت تأثیر می‌ذاره؟»