کتاب دام توصیه

کتاب دام توصیه نوشتهٔ مایکل بانگی استانیر با ترجمهٔ محمد یوسفی در نشر نوین چاپ شده است. این کتاب به شما می‌آموزد فروتن باشید، کنجکاو بمانید و شیوهٔ رهبری‌تان را تغییر دهید.

درباره کتاب دام توصیه

مایکل بانگی استانیر در این کتاب و در ادامۀ کتاب عادت مربیگری به شما کمک خواهد کرد تا به مربی بهتری تبدیل شوید. هرچه می‌خواهید اسمش را بگذارید؛ دفترچۀ راهنما، کتاب، کارگاه آموزشی یا مدرسه! این کتاب نکاتی را که برای تغییر رفتارتان لازم دارید، عمیق‌تر بیان می‌کند.

نویسنده در ابتدا راجع‌به نحوۀ تغییر رفتارتان و دشواری‌های تغییر عادتِ توصیه صحبت می‌کند. سپس ابزاری خاص و دقیق در اختیارتان قرار می‌دهد تا به کمک آن بتوانید برای پرسیدن سؤالات بیشتر، کنجکاوی بیشتری به خرج دهید. در آخر نیز به شما کمک می‌کند تا به ایجاد عادت مربیگری در خود ادامه دهید.

فرار‌کردن از دام توصیه و رام‌کردن هیولای توصیه آسان نخواهد بود. قرار است از مسیری اصلی تغییر جهت دهید که سال‌ها می‌رفته‌اید. اما این کتاب و تعهد شما به رفتارها و عادات جدید، فرصت تغییر روش رهبری‌تان را برای همیشه در اختیارتان خواهد گذاشت.

کتاب دام توصیه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به کتاب‌های رشد و توسعهٔ فردی و کسب‌وکار پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب دام توصیه

«مثلث درام کارپمن -مدلی که در کتاب عادت مربیگری به آن ارجاع دادم- نمونهٔ کاملی از ترکیب موفقیت‌های ظاهری با شکست‌های بزرگ آینده است. رویکردی درمانی است که دکتر استفن کارپمن برای توضیح پویایی‌های یافت‌شده در تحلیل رفتار متقابل ایجاد کرد. مثلث کارپمن الگوی سه نقش ناکارآمد روزانه را نشان می‌دهد: قربانی، ستمگر و ناجی.

وقتی در این مثلث قرار می‌گیرید و یکی از این سه نقش را بازی می‌کنید (به من اعتماد کنید، همهٔ این نقش‌ها را در زمان‌های مختلف بازی کرده‌اید، حتی احتمالاً همین ۲۴ ساعت اخیر) منفعتی محدود و کوتاه‌مدت نصیبتان می‌شود و در کنار آن آسیبی بلندمدت به شما وارد می‌شود. مثلاً نقش قربانی را بر عهده می‌گیرید. هزینهٔ آن را تمام‌وکمال می‌پردازید: درجا می‌زنید، ضعیف هستید، نالان هستید، غمگین هستید، عصبانی هستید، اعتباری کسب می‌کنید که نمی‌خواهید. موفقیت ظاهری به‌دست‌آمده این است که می‌توانید دیگران را برای موقعیتی سرزنش کنید که در آن هستید (آن‌ها این کار را کردند)، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنید و در مرکز توجه افرادی قرار بگیرید که علاقهٔ شدیدی به حفظ قربانیان برای خودشان دارند.

یا به عنوان مثال، نقش ستمگر. مضرات این نقش: دلسرد، عصبانی، دادوبیدادگر، تنها، خسته و ازپادرآمده هستید. موفقیت‌های ظاهری این نقش: می‌توانید دیگران را برای مشکلات موجود سرزنش کنید، نسبت به افراد احمق زیردست خود احساس برتری کنید، توهم در دست داشتن کنترل امور را داشته باشید و به طور حق‌به‌جانب عصبانی باشید.

و یا نقش ناجی که اغلب افراد به‌سرعت با آن انس می‌گیرند. هزینه‌ای که می‌پردازید قابل‌توجه است: خسته هستید، روی تردمیل بی‌پایان کمک به همه‌کس و همه‌چیز گیر می‌کنید. چون درگیر کارهای دیگران هستید، نمی‌توانید به کارهای خودتان رسیدگی کنید و احساس ناامیدی می‌کنید. بدتر اینکه چون فکر می‌کنید افراد خودشان نمی‌توانند از عهدهٔ کارهایشان برآیند، قربانی‌ها و زجردهنده‌ها را به وجود می‌آورید، در نتیجه مثلث درام کارپمن را جاودانه می‌کنید. موفقیت‌های ظاهری: احساس رنجی باشکوه دارید، چون هیچ‌کس قدر تلاش‌هایتان برای نجات شخص، وضعیت، تیم، سازمان یا دنیا را نمی‌داند و لذت دخالتی بی‌جا (البته از نوع خوب) در کسب‌وکار دیگران.»