کتاب دیوان رهی معیری
معرفی کتاب دیوان رهی معیری
«دیوان رهی معیری» مجموعهای از سرودههای رهی معیری(۱۳۴۷-۱۲۸۸)، شاعر معاصر ایرانی است.
رهی معیری در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی که به ریاست مرحوم وحید دستگردی تشکیل میشد شرکت جست و از اعضای موثر و فعال آن بود و نیز در انجمن ادبی فرهنگستان از اعضای موسس و برجسته آن به شمار میرفت. رهی در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
در یکی از غزلهای رهی از این مجموعه میخوانیم:
ساقی بده پیمانهای، زآن میکه بیخویشم کند
بر حسنِ شورانگیز تو، عاشقتر از پیشم کند
زان میکه در شبهای غم، بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم، فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد، فیضی که میخواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد، سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا، در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سروسهی، سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را، دور از بد اندیشم کند
حجم
۱۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
حجم
۱۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
نظرات کاربران
پیشنهاد میکنم این دیوان شعر را بخوانید. زیبا سروده شده،علاقه مند میشوید.
چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم تا
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست؟ جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
کتاب بیست ودوم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی با خواندن این اشعار حال انسان خوب میشه و مدتی مسایل دنیا و مشکلات زندگی را فراموش می کنه چقدر زیبا و شیرین سروده شاعر ولی کتاب یک ویرایش اساسی نیاز داره، در خیلی
شاید باورتون نشه ولی رهی مال همین قرنه..❤
بسیار زیبا ودلنشین،بازبانی ساده وبدون تکلف. رهی افزون بر شاعری، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. از این رو وی اشعاربسیاری را برای ترانه وتصنیف ها سروده است؛ برای نمونه می توان از ترانه معروف «شد خزان» نام برد که «سید
برای نسل امروز اشعارش عالیه حتما این کتابو بخونید
و سوگند به قلم...❤ باید بگم تمام اشعارش رو دوست داشتم و حالم رو خوب کرد...(فقط نمیدونم چرا شعر خلقت زن انقدر بدبینانه بود!) وقتی اشعار جناب معیری رو میخونید ،انگار که در نهایت راحتی سروده شده باشند! بدون تکلف ، فی
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام خارم ولی به سایهٔ گل آرمیدهام با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیدهام چون خاک در هوای تو از پا فتادهام چون اشک در قفای
به شدت جذاب و گرم فضای شعرها واقعا دلنشینه