رهی معیری
رهی معیری (Rahi Mo'ayyeri) از شاعران کلاسیک ایرانی است که ترانههای ماندگاری هم از او به جا مانده و از برجستهترین شعرای معاصر ایران به شمار میرود. او که در دوران تندشدن تب و همهگیری شعر نو و ادبیات مدرن زندگی میکرد، به شعر کلاسیک فارسی وفادار و مشتاق ماند و به جریانهای مدرن ادبی پشت کرد و بیاعتنا ماند. رهی معیری زندگی عاطفی مغموم و پرفرازونشیبی داشت که ضربهای مهیب به او وارد کرد. ردپای این ضربهی مهیب عاطفی در اشعار او هم قابل مشاهده است. در ادامه به زندگینامهی رهی معیری، اشعار و جهانبینی او میپردازیم.
تولد، نوجوانی، جوانی و بازنشستگی
محمد حسن معیری متخلص به رهی در دورانی پربلا و ملتهب به دنیا آمد. او دهم اردیبهشت ۱۲۸۸ شمسی در تهران و در اواخر دوران سلطنت قاجاریه متولد شد. در این زمان محمدعلی شاه، ششمین شاه قاجار سلطنت میکرد و دو ماه قبل از آن بود که مشروطهخواهان تهران را فتح کنند و حکومت ایران رسما به پادشاهی مشروطه تبدیل شود.
رهی فرزند یک خانوادهی متمول و باسواد بود. پدر او محمدحسنخان موید خلوت بود که پیش از تولد او از دنیا رفت. به همین دلیل اسم پدرش بر او گذاشته شد. پدر و اجداد پدریاش از دوران نادرشاه افشار تا قاجار همگی خزانهدار بودند و مادرش از نوادگان فتحعلی شاه، دومین شاه سلسلهی قاجار، به شمار میرفت. در همان سالها ایران گرفتار یک قحطی بزرگ بود. در این دوران اکثر افراد دستشان به غذا نمیرسید و جانهای بیشماری بر اثر بیماریهای واگیردار مثل وبا و حصبه و آبله از دست میرفت. در چنین دورانی تنها طبقهی اشراف به نقاشی، کتاب و ادوات موسیقی دسترسی داشتند. بنابراین بدیهی بود که رهی معیری از همان کودکی با موسیقی، ادبیات، فرهنگ و هنر دمخور باشد و در فضایی فرهیخته و ادبدوست رشد کند و به شکلی شایسته تربیت شود.
رهی معیری استعدادهای بینظیری داشت و حتی در زمانهی قحطی و بیماری نمیشد آن را نادیده گرفت. او از نوجوانی اشعاری میسرود که نشانهی بارزی از درخشش یک استعداد انکارنشدنی بود. به همین علت خانوادهی او تصمیم گرفتند او را برای تحصیلات عالی به مدرسهی دارالفنون بفرستند که تنها مؤسسهی آموزش عالی ایران بود و به همت امیرکبیر تأسیس شده بود.
رهی در این مدرسه با آثار شاعران کلاسیک ایرانی مثل سعدی، حافظ، فردوسی و... آشنایی عمیقتری پیدا کرد. آشنایی با شاعران کلاسیک ایران بر سبک شعری او تاثیر شگرفی گذاشت و باعث شد او قالبهای رایج شعر کلاسیک فارسی مثل غزل و قصیده را برای اشعار خود انتخاب کند. چیزی که تا پایان عمر همراه با رهی و اشعارش باقی ماند و هرگز از آن روی نگرداند.
بعد از تحصیلات عالی، معیری زندگی کارمندی را برای امرار معاش خود انتخاب کرد. در این زمان سلسلهی قاجار برای همیشه به پایان رسید و دوران مدرن ایران شروع شد. تغییر ساختار حکومت و مدرنشدن دولتْ این امکان را برای افراد تحصیلکرده فراهم کرد تا بتوانند مناصب مهمی را به دست بیاورند. رهی به واسطهی تحصیلات و دانش و شناخت عمیقش از فرهنگ ایران وارد دولت شد و در پستهای مختلف فرهنگی مشغول به کار شد. یکی از مهمترین مشاغل او ریاست انتشارات و تبلیغات در وزارت پیشه و هنر بود. او همچنین سرپرستی برنامهی گلهای رنگارنگ رادیو و انتخاب اشعار برای پخششدن در این برنامهی مشهور و ماندگار را به عهده داشت و تا پایان عمر هم آن را با جدیت انجام داد. عشق و علاقهی رهی به کار و فرهنگ چنان بود که او حتی پس از بازنشستهشدن هم دست از کار نکشید و در کتابخانهی سلطنتی مشغول به کار شد.
ماجرای عشقی شورانگیز و غمبار
یکی از مهمترین فصلهای زندگی رهی معیری ماجرای عاشقانهاش با دختری به نام مریم فیروز بود. مریم یکی از زنان فعال و اجتماعی عضو حزب توده بود. او را با سر نترس و افکار چپگرایانهی تند و تیزش میشناختند. رهی یک دل نه صد دل به او باخته بود، اما مریم فیروز با مرد بانفوذ دیگری از حزب خودش ازدواج کرد و داغ این عشق تا همیشه بر دل رهی باقی ماند. پس از مدتی که سران و رهبران حزب توده تحت پیگرد قرار گرفتند، مریم دوباره با رهی در محافل ادبی دیده شد، اما این بار هم ارتباط عاشقانهشان راه به جایی نبرد. رهی بعد از مریم، دیگر عاشق هیچ کسی نشد و ازدواج هم نکرد. مریم فیروز هم پس از انقلاب در ایران با اتهام جاسوسی سر از زندان درآورد.
این شکست عاطفی تاثیر بسیاری بر روحیه و آثار رهی گذاشت. رهی در اشعار عاشقانهی خود، به شکلی هنرمندانه از این تجربهی تلخ الهام گرفته و توانسته احساسات عمیق خود را در اشعارش نشان دهد. بسیاری از اشعار او بازتابدهندهی این شکست عاطفی هستند و به همین دلیل، حال و هوای غم و اندوه در اشعار عاشقانهاش مشهود است.
بیعلاقگی به جریان شعر نو فارسی
رهی معیری شیفتگی عمیقی نسبت به شعر کلاسیک فارسی داشت و از استادان این حوزه مانند حافظ، سعدی و فردوسی الهام میگرفت. او در دوران تحول شعر فارسی زندگی میکرد و جنبش شعر نو به رهبری نیما یوشیج موج عظیم و فراگیری در میان اهالی ادب به راه انداخته بود. این در حالی بود که رهی به اصول شعر سنتی پایبند ماند و آثارش را در قالبهای غزل، قصیده و رباعی نوشت. او که به زیبایی و عمق این قالبها ایمان داشت، هرگز با نوآوری و برهمزدن ساختارهای کلاسیک همسو نشد. علاوه بر اینها، او ظرافتهای شعر کلاسیک ایرانی را بهخوبی درک کرده بود و همراهشدن با قالبهای جدید را که بیشتر با گرایشهای چپ و اعتراضی همسو بودند، کجسلیقگی میدانست. به همین دلیل هرازگاهی از سوی طرفداران شعر نو، محافظهکار خوانده میشد.
ترانهسرایی و موسیقی
علاوه بر دیوان اشعار رهی معیری و همچنین اشعار او که در نشریات مختلف مثل روزنامهی اطلاعات منتشر شده بود، رد پای سلیقه و دانش ادبی بیهمتای رهی را میتوان در موسیقی کلاسیک ایرانی هم جستوجو کرد. حاصل همکاری او با آهنگسازان بزرگی مثل علی تجویدی، روحالله خالقی، حبیباله بدیعی، استاد بنان و… به ساختهشدن آثار فاخر و بینظیری مثل کاروان، شد خزان، رسوای دل منتهی شد که همگی در موسیقی ایران ماندگار شدند. اغلب این آثار در قالب تصنیف هستند، اما حتی ترانههای او هم به لحاظ غنای ادبی و هم به لحاظ محبوبیت در میان مردم از آثار جاودان و ازیادنرفتنی موسیقی سنتی ایران به شمار میروند.
پایان زندگی و میراث رهی معیری برای ادبیات
آثار منتشرشده از رهی معیری مثل دیوان اشعار و کلیات رهی یکی از منابع الهام غنی و ارزشمند برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک فارسی است و همچنان در ادبیات ایران میدرخشد.
رهی معیری در سال ۱۳۴۷ خورشیدی چشم از جهان فروبست. دلیل مرگ او ابتلا به بیماری سرطان عنوان شده و آرامگاه این شاعر خوشنام و خوشآوازهی ایرانی در گورستان ظهیرالدوله واقع در محلهی شمیران تهران است.