کتاب گرامافون
معرفی کتاب گرامافون
کتاب گرامافون نوشتهٔ عزت الله جامعی ندوشن و روحیه طرزمنی است و انتشارات آواژ آن را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب گرامافون
این مجموعه حاوی ۱۳ داستان کوتاه دربارهٔ دختربچهای است که در حدود نیمقرن پیش وقایع جالبی برایش اتفاق میافتد. داستانهای کتاب گرامافون درواقع خـاطراتی واقعـی از گذشتهٔ زنی است که در تمام مراحـل و مقـاطع سـنی زنـدگیاش، ممتاز و متفاوت بود. این کتاب دوران کودکی او را از مقطع کودکستان و دبستان، یعنی از ۴سالگی تا ۱۲سالگی روایت میکند. عناوین داستانهای این کتاب به این ترتیب است:
سونا / روزی که باران آمد / تصادف / تیغ / عروسک / مهمان / شیر خشک / شیطنت / دیکته / شانسی / مسابقه / گرامافون / جایزه
کتاب گرامافون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ خاطرات و زندگینامهها پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب گرامافون
«موهایی که زمـان تولـد، کـاملاً طلایی بود ولی به مرور زمان در نتیجه تأثیر آب و هوای تبریز که پرورنده مَهرویان چشم و ابرو و مو مشکی اسـت، آن رنـگ روشـن طلایـی را از دست داده و اندکی به تیرگی گراییده بود. با این حال همه جا شهره به مو طلایی با چشم سبز بود که در زبان آذری «سـاری بـاش»، «گُـوی گُـوز» گفته میشود و این لقب، سجل و شناسنامه منحصر به فرد الهه ناز قصه های ما بود! مادرِ با سلیقهاش هر روز صبح با وجود داشتن فرزندان قـد و نیم قد دیگر، موهای مخملی و چند رنگ دختـرش را بـا لـذت و اشـتیاق، شانه میزد و سپس با ذوق و دقت فراوانی، گیسوان انبوه و صاف دخترش را که مانند آبشار بود، میبافت. اغلب، مدل بافتنش این گونه بود که مقدار زیادی از موهای اطراف صورت پریچهر زیبـایش را جمـع میکرد و در قسمت بالا و جلوی سر، آنها را به هم میبافت و بعد بقیه موهـای انبـوه پشت سر را کاملاً به طرف بالای سر میبرد و ضمن اتصال گیسوی بافتـه جلو به بقیه شروع به بافتن گیسویش میکرد، در آخر گیسوی بافته شـده را که قطرش در قسمت بالا به ده سانتیمتر میرسید، بـا کِـش نـازکی محکم میکرد و روبان ارگانزای سفید پـاپیونی شـکلی را زینـت بخـش قسمت انتهایی آن میکرد. خواننده باید باور کنـد کـه هیچکـدام از ایـن توضیحات اغراقآمیز نبوده و هماکنون پس از گذشت نیمقرن از آن زمان خاطره زیبایی زلال و بیعیب و نقص این دختر و موهای بلنـد و صـاف و پرپشت و خوشرنگ و جنس مخملی و بینظیرش، هنوز در اذهان کسانی که او را ولو یک نظر دیده بودند، باقی اسـت و بارهـا و بارهـا یـادآوری و تحسین شده است. زیبایی ظاهری این موجود بینظیر، به اینها نیز ختم نمیشد، عـلاوه بر اینها، هیکل خوشترکیب و بیعیب و نقصش بود. تا آن زمان القاب و اسامی زیادی از طرف مردم، از غریبه و آشنا بـه وی داده شده بـود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه