کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه
معرفی کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه
کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه به کوشش شهریار شفقی و سیدخدایار مرتضوی اصل است و انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه مقالاتی از چند نویسنده و پژوهشگر دربارهٔ الگوی ایرانی توسعه است.
درباره کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه
ضرورت شکلگیری الگوی توسعه بر مبنای بافت اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور، که با عنوان «الگوی بومی» شناخته میشود، از سوی اغلب اندیشهورزان عرضهٔ توسعه و شمار زیادی از متولیان توسعه در سطوح بینالمللی، منطقهای، ملی و محلی پذیرفته شده است. اما چنین امری مستلزم گفتوگوی فراگیر ملی میان صاحبنظران رشتههای گوناگون علمی، در فضایی فارغ از ملاحظات غیرعلمی است. امروزه این نکته مورد پذیرش قرار گرفته است که مبحث توسعه و دانش مربوط به آن فراتر از حوزه علم اقتصاد رفته است و در این زمینه آرای مطرحشده در علوم سیاسی، جامعهشناسی، حقوق، تاریخ، غرافیا، روانشناسی اجتماعی، مطالعات زنان، روابط بینالملل، فلسه، دینشناسی، مردمشناسی و بسیاری دیکر از شاخنههای دانش بشری نیز نقش اساسی ایفا میکند. کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه در برگیرندهٔ مباحث «نشستهای هماندیشی ماهانه» مرکز پژوهشی توسعه اجتماعی آفرینش با همکاری «مرکز علم و فناوری فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی» در همین راستاست.
خواندن کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در جست و جوی الگوی ایرانی توسعه
«بحث من، از یکسو ناظر به آسیبشناسی وضع موجود ماست (وضعیتی که تاریخمند است) و از یک زاویهٔ دیگر، معطوف به مسئلهٔ معاصریت انسان ایرانی است. این بحث مبتنی بر پژوهشی است که اکنون سالهاست در دست گرفتهام و تحت عنوان «خود یا پارهخود ناامن ایرانی» پیش میرود. خود ناامن معرف وضعیتی است که به نحو تاریخی بر ما مستولی است. وضعیتی که ما را از آستانهٔ معاصریت با جهان دور میکند. ما نهتنها برای امنیت و ایمنی خود نظریهای نداریم، بلکه با اتصاف به وضعیت ناامنی خود، ناامنی را به جهان پیرامون نیز تزریق میکنیم.
در اینجا با توجه به دو مسئلهٔ پیشگفته، من با بیان یک تفاوت مهم بین نقد و نصیحت و از سویی دیگر با ایجاد یک تفکیک تحلیلی میان عصر نو و امر نو، زمینهٔ انتقادی اقبال به خردورزی و سنجشگری، یعنی زمینهٔ ساخت یک سوژهٔ ایرانی را پدیدار میکنم. من قائل به این هستم که «عصر نو» چیزی نیست جز اقبال آدمی نسبت به خردورزی و سنجشگری. موضوع نخستِ خردورزی و سنجشگری، شناخت و مهار شرارت است. مشروعیت عصر نو به ضرورت خردورزی است. پیامدهای این اقبال به خردورزی و سنجشگری (یا عقلانیت و نقادی)، برای انسانی که به عصر نو اقبال کرده است را من «امر نو» مینامم. دستاوردهایی چون دموکراسی، بوروکراسی، فنّاوری و ارزشهایی چون آزادی، شادی و انسجام اجتماعی از مصادیق امر نو هستند.
در مقایسه با وضعیتی که عصر و امر نو را ممکن ساخته است، عدماقبال خودمان به عصر نو و فقدان امور نو در میان خودمان را ذیل مفهومی به نام دیوانسالاری ایرانی و خرد دیوانسالاری و نرمافزار آن به نام نصیحت توضیح میدهم. اگر کانت بر این بود که زمانه ما زمانه نقد است و اگر مارکس بر این بود که هر نقدی باید از نقد دین شروع شود، من در موقعیت خودمان بر آنم که هر نقدی (بهمنظور درک شرارتهای موقعیت و امکانهای فراروی از آنها) باید با نقد دیوانسالاری (خاصه نوع تودهای آن) شروع شود.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۶۶ صفحه