کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی زینا کوپر + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

نویسنده:زینا کوپر
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

کتاب آنچه می‌ بینی وقتی نمی‌ توانی ببینی با نام اصلی What you see when you can't see : how blindness helped one woman discover the true beauty of life نوشته زینا کوپر و ترجمه الهه علوی توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این کتاب در دسته‌ی سرگذشت‌نامه و روایت‌های الهام‌بخش قرار می‌گیرد و به تجربه‌ی زیسته‌ی نویسنده از زندگی با نابینایی و کشف معنا و زیبایی در دل محدودیت‌ها پرداخته است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

کتاب آنچه می‌بینی وقتی نمی‌توانی ببینی (چگونه نابینایی به زنی کمک کرد تا زیبایی حقیقی زندگی را کشف کند) روایتی شخصی از زندگی زینا کوپر است که با نابینایی مادرزادی و سندروم مارفان دست‌وپنجه نرم می‌کند. کتاب در قالب خاطرات و تأملات نویسنده، تصویری از چالش‌ها، احساسات و سازگاری‌های او با جهان پیرامون ارائه می‌دهد. زینا کوپر با زبانی صریح و بی‌پرده، از تجربه‌های روزمره، روابط خانوادگی، تحصیل، کار و مواجهه با جامعه سخن می‌گوید. این اثر به دغدغه‌های معاصر درباره‌ی هویت، پذیرش خود و معنای زندگی در دل محدودیت‌ها می‌پردازد. حضور سگ راهنما، نقش خانواده و جامعه و تلاش برای حفظ استقلال و عزت‌نفس از محورهای اصلی روایت هستند. کتاب علاوه‌بر روایت زندگی، به تمرین‌ها و پیشنهادهایی برای تغییر نگرش و یافتن زیبایی در شرایط دشوار اشاره دارد و در فصل‌های پایانی، خواننده را به تأمل و بازنگری در داستان شخصی خود دعوت می‌کند.

خلاصه کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! 

 کتاب آنچه می‌بینی وقتی نمی‌توانی ببینی با روایت تجربه‌های زینا کوپر از کودکی آغاز می‌شود؛ زمانی که او با نابینایی و سندروم مارفان متولد می‌شود و به‌تدریج با محدودیت‌های بینایی خود آشنا می‌گردد. نویسنده از احساس جدایی و بیگانگی در مدرسه، تلاش برای پنهان‌کردن مشکل بینایی و سازگاری با محیط اطراف می‌گوید. خاطراتی از رنگ‌آمیزی اشتباه، تشخیص‌ندادن چهره‌ها و اتکا به صدا و لمس برای شناخت جهان، بخش‌هایی از روایت را شکل می‌دهد. با گذر زمان، چالش‌های جدیدی مانند عمل‌های جراحی، ازدست‌دادن شغل موردعلاقه و پذیرش نیاز به کمک (مانند استفاده از عصای سفید و سگ راهنما) پیش می‌آید. 

نویسنده به‌تدریج درمی‌یابد که پذیرش محدودیت‌ها و درخواست کمک، نه نشانه‌ی ضعف، بلکه راهی برای کشف معنا و زیبایی در زندگی است. روایت با تأملاتی درباره‌ی تفاوت نگاه نابینایان و بینایان به جهان، اهمیت مثبت‌اندیشی و نقش جامعه و خانواده در پذیرش تفاوت‌ها ادامه می‌یابد. نویسنده در نهایت مخاطب را به بازنگری در داستان زندگی خود و یافتن زیبایی در دل چالش‌ها دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی را خواند؟

کتاب آنچه می‌بینی وقتی نمی‌توانی ببینی فرصتی فراهم می‌کند تا جهان را از زاویه‌ای متفاوت ببینیم؛ جایی که محدودیت‌های جسمی نه‌تنها مانع، بلکه دریچه‌ای به‌سوی معنا و زیبایی‌اند. روایت صادقانه‌ی نویسنده از تجربه‌های زیسته، چالش‌های روزمره و تأملاتش درباره‌ی هویت و پذیرش خود، مخاطب را به همدلی و بازاندیشی درباره‌ی ارزش‌ها و نگاهش به زندگی دعوت می‌کند؛ همچنین کتاب با ارائه‌ی تمرین‌ها و مثال‌های واقعی، راه‌هایی برای مواجهه با دشواری‌ها و یافتن امید در شرایط سخت پیش پای خواننده می‌گذارد.

خواندن کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کسانی مناسب است که به سرگذشت‌نامه‌ها، روایت‌های الهام‌بخش و موضوعات مرتبط با معلولیت، تاب‌آوری و خودشناسی علاقه دارند؛ همچنین برای افرادی که با چالش‌های جسمی یا ذهنی روبه‌رو هستند یا در جست‌وجوی راه‌هایی برای پذیرش خود و تغییر نگرش به زندگی‌اند، مفید خواهد بود.

بخشی از کتاب آنچه می بینی، وقتی نمی توانی ببینی

«بیچاره انسان‌ها؛ دیدن جهان از طریق چشم‌های آنها چه شکلی است؟ حتماً داشتن یک‌چنین بینایی‌ای دردناک است. نمی‌توانم تصور کنم زندگی کردن با داشتن چشمانی پیت چگونه است؟ حتما انسان‌ها با چشمان بینایشان چیزهای زیادی را دربارة حقیقت زندگی ازدست می‌دهند. خدا به فریادشان برسد. آخر چه کسی دوست دارد با بینایی کامل ببیند. وقتی آن قدر مشغول دیدن با چشم سراست که فراموش می‌کند با قلبش ببیند. سه فلش سفید روی صفح تاریک کامپیوتر چشمک می‌زنند و من تمرکز کرده‌ام تا بفهمم فلش وسط چیست. همان‌طور که هر فلش در تیرگی فریبنده‌ای با فلش بعدی ترکیب می‌شود. صدایی درون ذهنم بلند می‌شود: «سرنخی به من بده.» چهار لغت لرزان و بزرگ را روی صفحه بزرگ‌نمایی‌شده کامپیوتر تایپ کرده‌ام و انگشتانم روی کی‌برد دنبال کلیدهای صحیح می‌گردند تا لغت بعدی را تایپ کنند. واقعاً دلم نمی‌خواهد گوینده کامپیوترم را اذیت کنم. هرچند هنوز با صبر و حوصله به من اخطار می‌دهد که بازهم اشتباه تایپی دیگری انجام داده‌ام اما مطمئنم صدایش را می‌شنوم که دارد صبرش را ازدست می‌دهد. آیا ممکن است؟ فقط می‌توانم تودهُ تاری را از آنجه تایپ کرده‌ام مقابلم ببینم. با این حال چشمانم سعی می‌کنند از آنچه انگشتانم تایپ کرده‌اند سر دربیاورند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۶۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان