کتاب بازی مهره شیشه ای
معرفی کتاب بازی مهره شیشه ای
کتاب بازی مهره شیشه ای نوشتهٔ هرمان هسه و ترجمهٔ پرویز داریوش است و انتشارات فردوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بازی مهره شیشه ای
بازی مهره شیشهای داستانی است که جایزهٔ نوبل ادبیات را نصیب هرمان هسه کرد. اتفاقات این رمان در قرن بیست و سوم میلادی میگذرد و هسه خواننده را با خود به سرزمین کمال مطلوب که نام آن را کاستالیا گذاشته، میبرد. در این سرزمین مشتاقان عالم معنا، دور از غوغای جهان سکونت دارند. در این سرزمین فلسفهٔ غرب با عرفان شرق، زیبایی با افسون و فرمولهای دقیق علمی با ترنم موسیقی تلفیق پیدا میکنند. قهرمان کتاب گویی خود هسه است. این قهرمان سرگذشتی دارد که هسه خود آرزوی آن را در سر میپروراند. هسه معتقد است بشر در هیچ مرحلهای از زندگی نباید عقب بماند و پیوسته باید در دایرهای جدید نفوذ کند، همچنان که در «بازی مهرهٔ شیشهای» مهرهها باید پیوسته پیش بروند؛ زیرا سرشت توقف را نمیشناسند. نوشتن این داستان سال ۱۹۴۲ به پایان رسید؛ یعنی دقیقاً در دوران حیات نازیسم در آلمان. هرمان هسه نگاهی ضد فاشیستی داشت و میخواست در داستانش نقدی به وضعیت جامعهٔ خودش داشته باشد. به همین دلیل، نتوانست کتابش را در همان سالها منتشر کند و نخسین بار در سال ۱۹۴۳ در سوئیس انتشار یافت.
خواندن کتاب بازی مهره شیشه ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار هرمان هسه پیشنهاد میکنیم.
درباره هرمان هسه
هرمان هسه (۱۸۷۷ - ۱۹۶۲)، نویسندهٔ آلمانی _ سوییسی برندهٔ نوبل ادبیات است.
پدر هسه مدیریت مؤسسهٔ انتشارات مبلغان پروتستان را بر عهده داشت و مادرش دختر هندشناس معروف، «هرمان گوندرت» و مدیر اتحادیهٔ ناشران کالو، بود. کتابخانهٔ بزرگ پدربزرگ و شغل پدر، اولین باب آشنایی هرمان هسهٔ جوان با ادبیات بود.
از طریق پدر و مادرش که مبلغان مذهبی در هندوستان بودند به جهانبینی و تفکرات فلسفی هند دست یافت.
او که از اوان جوانی دارای روحی حساس و ضربهپذیر بود در مقابل نابرابریهای جامعه و تضاد درونی با پدر و مادرش، در سن پانزدهسالگی از مدرسهٔ کلیسایی ماولبرون (جایی که صحنه و فضای قرون وسطایی رمان «نارسیس و گلدموند» را فراهم آورد) که بورس تحصیلی در رشتهٔ الهیات پروتستانتیسم را از آن اخذ کرده بود، فرار کرد.
بعد از فرار دچار افسردگی حادی شد که والدینش او را در بادبول تحت نظر جنگیر مدرنی قرار دادند که سرانجام آن اقدام به خودکشی بود. در نتیجه او را به آسایشگاه کودکان عقبافتادهٔ ذهنی در اشتتن فرستادند.
کارآموزی در یک کارگاه ساعتسازی مخصوص برجهای کلیسا و سپس کار در رشتهٔ کتابفروشی به مدت سه سال از جمله تجربههای پس از دورهٔ اول افسردگیاش بود.
هسه در آثارش مبارزهٔ جاودانه روح و زندگی را ترسیم کرده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایحاد تعادل بین این دو پدیدهٔ قلم فرسوده است.
گرایش به رومانتیسم و طبیعتگرایی از نمودهای چشمگیر آثار قدیمیتر هسه است. این سبک در یکی از اولین رمانهایش به نام «پیتر کامنسیند» که با استقبال بینظیری روبهرو شد، به چشم میخورد.
او به طور جدی به مشکلات انسانها و روابط بین آنها و همچنین نقش هنرمند در جامعه پرداخته و در رمانهای «گرترود» و «رُسهالده» این معضل را به شیوه هنرمندانهای مطرح میکند.
هسه پس از آشنایی با آثار زیگموند فروید و یونگ دریافت که هر یک از فرارهای دیوانهوار و فزایندهاش در فاصله سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۴ در واقع فرار از خویشتن بوده است؛ بازتاب دردها و رنجهای درونیاش در دنیای بیرون و نوشتههایش نیز قرینهسازیای از خویشتنِ خویش بوده است.
عمده آثار هرمان هسه که بهعنوان پرخوانندهترین نویسندهٔ اروپایی قرن بیستم شناخته شده، به فارسی ترجمه شده است
بخشی از کتاب بازی مهره شیشه ای
«هیچگونه دانشی از اصل و مبدأ ژوزف کنشت به ما نرسیده است. به گونه بسیار شاگردان دیگر مدارس برگزیده، یا پدر و مادرش را در کودکی از دست داده بود یا هیأت مربیان او را از اوضاع و احوال نامطلوب خانه بیرون کشیده سرپرستی او را بر عهده گرفته بودند. به هرحال از تعارض میان مدرسه برگزیدگان و خانه که جوانی بسیاری پسران دیگر از نوع او را پیچیده میسازد، و ورود به سلسله را دشوارتر میکند، و در برخی موارد مردان جوان بسیار با استعداد را به صورت شخصیتهای مشکل جامعه درمیآورد برحذر ماند.
کنشت یکی از آن بختیاران بود که به ظاهر برای کاستالیا، برای سلسله و برای خدمت در هیأت مربیان زائیده شدهاند. هرچند از سرگشتگیهای زندگی مغز برحذر نماند، نصیب او آن شد که بدون تلخکامی شخصی بدبختی اندوهبار ذاتی را در هر زندگی که وقف اندیشه شده باشد بیازماید. به واقع احتمال میرود که آن بدبختی آنقدرها در حد خود اندوهبار نباشد که ما را وسوسه کند چنان ژرف در شخصیت ژوزف کنشت تفحص کنیم، که منش آرام، بشاش، اگر نگوئیم درخشندهای که وی سرنوشت و استعدادهای خود را به ثمر رساند ما را وسوسه کرده است. به گونه هر مرد بااهمیتی وی نیز شرارت و عشق سرنوشت خود را داشت؛ اما در او عشق سرنوشت خود را بری از خفگی و تعصب بروز میدهد، همواره چیزهای بسیار هست که پنهان است و ما نباید از یاد ببریم که نوشتن تاریخ ـ هر اندازه به خشکی انجام پذیرد و هر اندازه میل به عینیت صمیم باشد ـ ادبیات میماند. بعد سوم تاریخ همواره افسانه است.
بدین نحو، به منظور انتخاب چند نمونه بزرگی، هیچ خبر نداریم که یوهان سباستیان باخ یا ولفگانگ آمادهئوس موتزارت به واقع با منش بشاش زندگی میکردند یا عبوس. موتزارت با آن شکوه دلنشین و عزتطلب، زودشکفتن و پژمردن دل ما را میجنباند؛ باخ برای تسلیم تهذیب کننده و آسایشبخش به طرح پدرانه خدا راست ایستاده است، که رنج بردن و مردن جزیی از آن را تشکیل میدهد. اما این کیفیات را از ترجمه حال ایشان نمیخوانیم و از آن واقعیتها درباره زندگی خصوصی ایشان که به ما رسیده است باخبر نمیشویم؛ اینها را فقط در آثار ایشان، در موسیقی ایشان میخوانیم. از این گذشته، با آنکه ترجمه حال باخ را میدانیم و شخصیت او را از موسیقی او استنتاج میکنیم، بیآنکه بخواهیم سرنوشت پس از مرگ او را در این تصویر میگنجانیم. او را چنین تصور میکنیم که با علم بر وقایع پس از مرگش میزیسته است، که این او را به لبخند خاموش میکشد، بدین حدیث که پس از مرگ او همه آثارش از یاد میرود، با همه دست نوشتههای او به گونه کاغذ باطله رفتار میکنند، و یکی از پسران او به جای خود او «باخ بزرگ» تلقی میشود و خرمن آن کامیابی را که خود شایسته آن بود جمع میکند، و پس از آنکه آثار او از نو کشف میشود در سوء تفاهم و توحشهای پاورقی بازی غرقه میشود، و جز اینها. به همین طریق، بدان تمایل داریم که به موتزارت، در حالی که هنوز زنده است رو به شکفتگی و تولید سالمترین آثارش، اندک اطلاعی درباره مصون بودن او در دست مرگ و احساس پیش از وقوع درباره لفظی که مرگ با آن او را در آغوش میگیرد، نسبت دهیم. آنجا که مجموعه اثر موجود باشد تاریخ نگار نمیتواند خودداری کند؛ باید آن را همراه با زندگی خالق آن اثر به هم جمع کند، به گونه دو نیمه جداییناپذیر یک وحدت زنده. بدین طریق با موتزارت یا با باخ عمل میکنیم؛ بدین طریق با کنشت عمل میکنیم، هرچند او به دوران در اصل غیرخلاق ما تعلق دارد و هیچ مجموعه آثاری از همان نوع آن دو استاد در پس خود نگذاشته است.»
حجم
۵۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۵۸۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
نظرات کاربران
آفرین بر شما. با این قیمت گذاری ها ، مردم رو دارید از فرهنگ کتاب خوانی دور میکنید .