
کتاب بعد از من
معرفی کتاب بعد از من
کتاب الکترونیکی «بعد از من» نوشتهٔ علی باباجانی و منتشرشده بهوسیلهٔ نشر معارف، مجموعهای از حکایتها و داستانهای کوتاه دربارهٔ زندگی امام جواد علیهالسلام است که برای نوجوانان و جوانان نوشته شده است. این اثر با روایتهایی ساده و قابلدرک، تلاش میکند ابعاد مختلف شخصیت، رفتار و آموزههای امام نهم شیعیان را از زاویهای داستانی و ملموس به تصویر بکشد. کتاب با هدف آشنایی نسل جدید با سیرهٔ امام جواد، به وقایع مهم زندگی ایشان، معجزات، کرامات و تعاملات اجتماعی و خانوادگی ایشان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بعد از من
«بعد از من» اثری داستانی و روایی است که با زبانی نزدیک به نوجوانان، زندگی امام جواد علیهالسلام را در قالب حکایتهای کوتاه و مستقل روایت میکند. این کتاب در قالب داستانهای مذهبی و تاریخی، به وقایع و لحظات مهم زندگی امام نهم شیعیان میپردازد و تلاش دارد با انتخاب زاویهٔ دیدی انسانی و روزمره، شخصیت امام را برای مخاطب نوجوان قابل لمس کند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر حکایت، روایتی مستقل از یک واقعه یا آموزهٔ اخلاقی است و در کنار هم تصویری کلی از زندگی، رفتار و اندیشههای امام جواد ارائه میدهد. این مجموعه با الهام از منابع معتبر تاریخی و روایی، تلاش کرده است تا هم آموزنده باشد و هم جذابیت داستانی خود را حفظ کند. کتاب بهویژه برای کسانی که به دنبال آشنایی با سیرهٔ اهلبیت در قالب داستان هستند، مناسب است و با توجه به قالب کوتاه و روایتمحور خود، مطالعهٔ آن برای نوجوانان و جوانان آسان و دلپذیر خواهد بود.
خلاصه داستان بعد از من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «بعد از من»، داستانها با تولد امام جواد آغاز میشوند؛ شبی که امام رضا در انتظار فرزندی است که پس از او راهش را ادامه دهد. روایتها به وقایع مهم دوران کودکی امام جواد میپردازند؛ از سخنگفتن معجزهآسای ایشان در گهواره تا شجاعت و اعتمادبهنفس در برابر خلیفه و اطرافیانش. کتاب، لحظاتی از زندگی امام را به تصویر میکشد که در آنها با مردم، دانشمندان و حتی مخالفان گفتوگو میکند و با پاسخهای دقیق و حکیمانه، جایگاه علمی و معنوی خود را نشان میدهد. در حکایتهایی مانند «درخت تشنه»، کرامت و اثر معنوی امام در زندگی روزمره مردم بازتاب مییابد. داستانهایی از کمک به نیازمندان، بخشش، مهربانی با کودکان، احترام به بزرگترها و حتی مواجهه با دشمنان و مخالفان، بخش دیگری از روایتهای کتاب را تشکیل میدهد. در برخی حکایتها، امام با رفتار و گفتار خود، آموزههای اخلاقی و دینی را به مخاطب منتقل میکند؛ مانند توصیه به صبر، بخشش، احترام به والدین و اهمیت صداقت. کتاب همچنین به چالشهای امامت امام جواد در سنین کم، مواجهه با دانشمندان و قاضیان بزرگ و اثبات شایستگی ایشان برای امامت میپردازد. در مجموع، «بعد از من» با روایتهایی کوتاه و متنوع، تصویری زنده و انسانی از امام جواد ارائه میدهد که هم آموزنده است و هم مخاطب نوجوان را با خود همراه میکند.
چرا باید کتاب بعد از من را بخوانیم؟
این کتاب با جمعآوری حکایتهایی کوتاه و متنوع از زندگی امام جواد، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با ابعاد مختلف شخصیت و سیرهٔ ایشان آشنا شود. روایتهای کتاب، نهتنها به وقایع تاریخی و مذهبی میپردازند، بلکه ارزشهایی مانند مهربانی، صداقت، شجاعت و بخشش را در قالب داستانهایی ملموس و روزمره به تصویر میکشند. مطالعهٔ این اثر میتواند الهامبخش رفتارهای اخلاقی و انسانی باشد و به نوجوانان کمک کند تا با الگوگیری از زندگی امام جواد، در مواجهه با مسائل زندگی روزمره، تصمیمهای بهتری بگیرند. همچنین، کتاب با ساختار داستانی و روایتهای کوتاه، مطالعه را برای مخاطبان کمحوصله یا تازهوارد به دنیای کتاب آسانتر میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «بعد از من» به نوجوانان و جوانانی پیشنهاد میشود که علاقهمند به آشنایی با زندگی و سیرهٔ امامان شیعه هستند. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانهای مذهبی و تاریخی با محوریت شخصیتهای اهلبیتاند، مناسب است. همچنین والدین و مربیان میتوانند از این اثر برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی و دینی به فرزندان و دانشآموزان استفاده کنند.
بخشی از کتاب بعد از من
«ستارهها در آسمان شب چشمک میزدند و ماه لبخند خود را به مدینه هدیه میکرد. شب زیبا و آرامی بود و امام هشتم منتظر آمدن مهمانی تازه. مهمانی که میتوانست بعد از او یار و یاور مسلمانان باشد. سالها از عمر امام رضا میگذشت و او هنوز صاحب فرزندی نشده بود. یاران ایشان گاهی میپرسیدند پس از شما چه کسی جانشینتان میشود؟ امام هم آنها را دعوت به صبر میکرد. این امتحانی بود برای مردم. بعضیها وقتی دیدند امام صاحب فرزندی نشده، ناامید شدند و دست از یاری ایشان برداشتند. اما بعضیها تا آخر یار وفادار امام رضا ماندند. حالا دیگر وقت بهدنیا آمدن فرزند امام بود. ایشان چراغی را روشن کرد و به خواهرش، حکیمه، داد و از او خواست به همسرش، خیزران، کمک کند. چون تولدی در راه است. حکیمه و قابله وارد اتاق شدند و کنار همسر امام که دراز کشیده بود، نشستند. حکیمه عرق پیشانی او را که زیر لب ذکر خدا میگفت، با دستمال گرفت. آرام و قرار نداشت. برخاست و در اتاق قدم زد. بعد کنار دریچه رفت و به آسمان نگاه کرد. ماه آرامآرام پشت تکه ابری پنهان میشد. حکیمه به آسمان نگاه میکرد که یکدفعه چراغ خاموش شد و تاریکی اتاق را فرا گرفت. با عجله بهطرف چراغ رفت تا روشنش کند. اما همین که به آن نزدیک شد، صدای کودکی در اتاق پیچید و اتاق روشن شد. روشنتر از نور چراغ. بوی دلانگیزی در اتاق پیچید. حکیمه خوشحال شد و به قابله گفت: «مبارک است. بچه چیست؟» قابله کودک را به مادر نشان داد: «پسر است. قدمش مبارک باشد.»
حجم
۳۹۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۳۹۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه