دانلود و خرید کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر تام استرن ترجمه غلامرضا خلعتبری جعفری
تصویر جلد کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر

کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر

نویسنده:تام استرن
ویراستار:لیلا فرهاد
انتشارات:نشر عطران
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر

کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر نوشتهٔ تام استرن و ترجمهٔ غلامرضا خلعتبری جعفری و ویراستهٔ لیلا فرهاد است و نشر عطران آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر

کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر مفاهیم و بحث‌های کلیدی و مهمی را طرح می‌کند و به معرفی آثار شاخص نوشته شده در تاریخ فلسفه به شرح ذیل می‌پردازد:

- تئاتر چیست؟ چگونه می‌توان تئاتر را با دیگر هنرها مقایسه نمود؟

- تئاتر به مثابه تقلید؛ شامل نوشته‌های افلاطون دربارهٔ تقلید

- واقعیت و تخیل در تئاتر؛ شامل نوشته‌های «نیچه» دربارهٔ تراژدی

- تئاتر به مثابه تاریخ

- تئاتر و اخلاق؛ شامل نوشته‌های انتقادی «روسو» از تئاتر

- مخاطب و احساسات؛ شامل نوشته‌های ارسطو درباره کاتارسیس

- تئاتر و سیاست؛ شامل تئاتر اپیک «برشت»

فلسفه و تئاتر هم‌زمان با یکدیگر در قرن ۶ قبل از میلاد در یونان باستان ظهور کردند. هر دو واژه یونانی هستند: فلسفه به معنای دوستدار دانایی و تئاتر به معنای مکانی برای دیدن. نخستین فیلسوف، «تالس»، در حدود سال ۵۴۶ قبل از میلاد درگذشت. کمی بیش از یک دهه بعد، «تسپیس»، نخستین نمایشنامه‌نویس، اولین جایزه خود را کسب می‌کند. گفته می‌شود که او مبدع بازیگری (آن‌گونه که اکنون می‌فهمیم) بوده است. به مانند بسیاری از دوقلوهای در حال توسعه، فلسفه و تئاتر نیز رابطه پیچیده‌ای داشته‌اند. مورد سقراط بسیار آموزنده است. نخستین منبع موجود دربارهٔ سقراط حضور کاراکتر او در نمایش «ابرها»ی «آریستوفان» است. در واقع، این تنها منبع به‌جامانده از روزگار سقراط است. تصویر چندان مشخصی در دست نیست: سقراطی را می‌بینیم که در حال اندازه‌گیری سایز پای کک‌ها یا سرقت لباس شاگردان خودش است؛ از این بدتر، او شاگردان خود را ترغیب به ترک دین سنتی آتنی‌ها می‌کند و با این کار جوانان خوش‌آتیه آتنی را به فریب‌کاران غیراخلاقی مبدع می‌سازد. یک منبع بیان می‌دارد که سقراط نمایش آریستوفان را دیده بود و احتمالاً آن را سرگرم‌کننده می‌دانسته است، در هر صورت. سقراط تا حدی نخستین فیلسوف آتنی‌ای بود که توسط آریستوفان مورد تمسخر قرار گرفت. اما، در یک شرایط سیاسی ناپایدار، به خاطر فلسفه‌ورزی و تأثیر ادراک‌شده‌ای که توسط عموم مسخره می‌شد سقراط محکوم به اعدام می‌شود: سقراط به دلیل فساد جوانان و عدم اعتقاد به خدایان شهر، همه آن چیزهایی که به خاطر آن در نمایش آریستوفان مورد تمسخر قرار می‌گیرد، به مرگ محکوم می‌گردد. به استناد یک منبع، سقراط زمانی که زنده بود با اوریپید برای نوشتن تراژدی‌ها همکاری داشت؛ سقراط یک تراژدی‌نویس جوان را به نام افلاطون متقاعد می‌سازد که از نوشتن نمایشنامه دست بردارد و یک فیلسوف شود. بعد از مرگ سقراط، افلاطون دفاعیه‌ای را با نام آپولوژی از سوی سقراط می‌نویسد؛ در این متن اشاره‌ای مستقیم به آریستوفان نمی‌شود، اما بر شایعات و تعصبات دروغینی که محکومیت قطعی سقراط را موجب شده تأکید می‌گذارد. تصویر ارائه شده در ابرها توسط بسیاری از افراد به عنوان یک منبع به کار گرفته می‌شود.

افلاطون نیز به نوبه خود سقراط و آریستوفان را به عنوان کاراکترهای «ضیافت»اش کنار هم قرار می‌دهد، سقراط می‌اندیشد و آریستوفان می‌نوشد؛ و در رساله «جمهور»، همان‌طور که خواهیم دید، افلاطون به تئاتر معاصر آتنی حمله می‌کند، افلاطون این کار را در قالب یک دیالوگ و با استفاده از کاراکتر سقراط به مثابه سخنگوی او انجام می‌دهد. بسیاری از محققان بر این باورند که «ارسطو» شاگرد افلاطون، فن شعرش را در پاسخ به انتقادات افلاطون از تئاتر نوشت؛ مطمئناً، فن شعر ارسطو تأثیرگذارترین رساله نظری در باب تئاتر است که توسط نمایشنامه‌نویسان اروپایی در بسیاری از سنت‌ها تفسیر شده و از آن برای آگاهی از فن نمایشنامه‌نویسی استفاده شده است. شاید حدس و گمان باشد؛ اما به‌راستی چندان گمانی باقی نمی‌ماند که بگوییم فلسفه آن‌گونه که ما می‌شناسیم بدون تئاتر قابل‌شناخت نبوده و تئاتر نیز آن‌گونه که اکنون می‌دانیم بدون فلسفه قابل تشخیص نیست.

خواندن کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های فلسفه و تئاتر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب درآمدی بر فلسفه و تئاتر

«نقطه شروع ما این پرسش است: چه چیزی تقلید می‌شود. افلاطون، در رساله جمهور، چیزی که تحت عنوان «نظریه صورها» او شناخته شده است، را بسط می‌دهد، به استناد این دیدگاه صورت‌هایی وجود دارند چیزی که صورت‌های مثالی نامیده شد که مجرد، غیرقابل تغییر هستند و به واسطه اشیاء موجود در جهان صورت یافته می‌شوند. افلاطون با ذکر یک مثال توضیح می‌دهد که تخت یک صورت مثالی دارد (صورتی غیرقابل تغییر، ابدی)، صورتی که تمام تخت‌های جهان رو گرفتی (و تقلیدی) از آن به شمار می‌روند. وقتی نجار تختی را می‌سازد، به تعبیری بر پایه تقلید از این صورت (تخت- مثالی) دست به خلق می‌زند سپس، جهت اثبات ادعاهای خودش درباره تئاتر، آن را با نقاشی مقایسه می‌کند. وقتی نقاش تختی را نقاشی می‌کند، او در حال خلق تصویری از تخت نجار است، تختی که خودش رو گرفتی از صورت مثالی تخت است:

سقراط: از این رو ما سه نوع تخت داریم. میان این گونه‌ها نظمی طبیعی حاکم است. (درست به مانند، صور) تخت اول، همان‌گونه که تصور می‌کنم و می‌دانیم خلق خدا بود، آیا جز این چیزی می‌توانیم بگوییم؟

گلاوکن: نه، فکر نمی‌کنم بتوانیم.

سقراط: تخت دیگر، تختی است که توسط نجار ساخته شده است. (...) سپس تختی قرار دارد که توسط نقاش خلق شده، این‌طور نیست؟

گلاوکن: بله همین‌طور است.

سقراط، نقاش، نجار، خدا، پس این سه عامل مسؤولیت سه نوع از تخت را بر عهده دارند. سقراط می‌گوید تقلیدگر (نقاش یا معادل تئاتری آن)، چیزی را خلق می‌کند که دو مرحله از «ذات» - به تعبیری- از صورت مثالی فاصله دارد. بنابراین، وقتی در شعر تقلید رخ می‌دهد، این تقلید، شبیه نقاشی کردن، تقلید از تقلید است- دو مرحله از چیز واقعی به دور است و شعر نمایشی- خلاف انواع دیگر شعر، شعری به شدت تقلیدی است. افلاطون این مسئله را به منظور فراهم ساختن مقدماتی جهت حمله علیه کلیت هنر و شعر تقلیدی این‌گونه طرح می‌نماید.

اول، حمله متافیزیکی، بر پایه صور. چیز تقلید- محاکات (چیزی تقلیدی) هرگز به خوبی چیزی واقعی نیست: هیچ تختی به خوبی صورت مثالی تخت نیست و هیچ تخت- نقاشی شده‌ای به خوبی تخت واقعی نیست. دوم، حمله نادای، شاعران و نقاشان به راستی نیازی ندارند تا درباره آن چه که تقلید می‌کنند چیزی بدانند آن‌ها فقط می‌بایست درباره ظواهر سطحی چیزها آگاه باشند: وقتی درباره نجاری می‌نویسد نیازی نیست که بدانید او چگونه میزی را می‌سازد. این مسئله، در نوع خودش، اگر منجر به «ساده‌باوری» مخاطبان نشود، حمله سوم افلاطون چیز چندان بدی نمی‌تواند باشد. عامه مردم تمایل دارند تا در رابطه با تقلید شاعرانه سه رویه را در پیش گیرند. یا آن را رو گرفتی ناقص و نادرست از چیزی واقعی می‌بینند، یا بیش از حد به آن باور دارند و یا با نگاهی بدبینانه به آن نگاه می‌کنند. پیچیدگی و تکثر موجود در فهم محاکات زمینه اصلی را برای فعالیت افلاطون فراهم می‌سازد: نمایش‌ها با به کار گرفتن تقلید محاکات از سوی بازیگر و مخاطب (بازیگر تصور می‌کند که کاهن است و می‌گوید: من، کاهن، می‌خواهم دخترم باز گردد. سپس صدای خودش را شبیه صدای کاهن می‌کند؛ مخاطب تصور می‌کند که کاهن در حال سخن گفتن است) نوعی از تقلید محاکات را از جهان (مان) خلق می‌کند، جهانی که خودش، محاکاتی از جهان دیگر (صور) است. در حمله سوم افلاطون معنای بیشتری که از محاکات به ذهن متبادر می‌شود این است که محاکات موجود در نمایش باعث می‌گردد تا مخاطب زودباور کاراکترهای جهان نمایش را به مثابه سرمشق در نظر بگیرد. دریافتی اشتباه از کاراکتر به مثابه چیزی واقعی (یا تا حدی شبیه به چیزی واقعی).»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۰ صفحه

حجم

۳۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۰ صفحه

قیمت:
۴۶,۵۰۰
تومان