کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ
معرفی کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ
کتاب الکترونیکی «سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ» نوشتهٔ کریس نینهام با ترجمهٔ احسان پورخیری در انتشارات شوند چاپ شده است.
درباره کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ
این کتاب درآمد بسیار کوتاه و مختصری است به تاریخ و آگاهی طبقاتی گئورگ لوکاچ که در ۷ فصل مختصر تدوین شده است و شامل دو پیوست است. هر دوی آنها افزودهٔ مترجم است. یکی، مقالهای به قلم میشل لووی و دیگری مقالهای تألیفی از مترجم راجعبه نقدهایی که بعدها خودِ لوکاچ به کتاب تاریخ و آگاهی طبقاتی وارد کرد. کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ که هنوز یکی از پربارترین و پویاترین آثار سنت دیالکتیکی به حساب میآید، تلاش دارد اندیشههای لوکاچ را در مواجهه با کسانی مانند مارکس و لنین تشریح کند که همیشه از منتقدان عقاید آنها بوده است. این مهم در کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ با تأکید بر مفاهیم تقدیرباوری، ایدئولوژی، آگاهی طبقاتی و دیالکتیک صورت گرفته است.
کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به علوم سیاسی پیشنهاد میشود.
درباره گئورگ لوکاچ
گئورگ لوکاچ (۱۹۷۱- ۱۸۸۵)، فیلسوف و مبارز کمونیست مجارستانی است.
لوکاچ از سران «شورش مجار» در ۱۹۵۶ بود که طی آن مردم علیه حکومت استالینیستی به پا خواستند.
از لوکاچ آثاری در زمینه نظریه مارکسیستی زیباییشناسی که با مهار سیاسی هنرمندان مخالف بود، دفاع از انسانیت و تشریح مفهوم «ازخودبیگانگی» برجای مانده است و در غرب او را مارکسیستی با گرایشهای انساندوستانه میشناسند.
گئورگ که در خانواده یک بانکدار خودساخته موفق یهودی متولد شد، تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه بوداپست دنبال کرد.
اصلیترین تأثیر فلسفی لوکاچ مربوط به حوزه آلمان است. او در حلقه فکری هایدلبرگ که ماکس وبر بین سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۲۸ بهدور خود گرد آورده بود، شرکت داشت.
برجستهترین اثر لوکاچ پیش از پیوستن او به مارکسیسم، «نظریه رمان»، تحتتأثیر نظرات اعضای آن حلقه نظیر گئورگ زیمل است.
تصمیم لوکاچ برای پیوستن به حزب کمونیست جدید در ۱۹۱۸ و مشارکت او در تلاش بیثمر برای بهدستگیری قدرت در اوایل ۱۹۱۹ منجر به بروز این ایده در او شد که سرانجام این تناقض «تراژیک» حل خواهد شد؛ یعنی انقلاب سوسیالیستی میتواند منجر به تشکیل جامعهای شود که از ویژگیهای ناسازگار سرمایهداری مدرن رنج نخواهد برد.
وی پس از شکست ۱۹۱۹ تبعید شد و در بقیه زندگیاش چهرهای اصلی در جنبش کمونیستی جهان بود. در واقع او تا زمان کسب شغل دانشگاهی پس از بازگشتش به مجارستان در ۱۹۴۵، مأمور حزبی بود.
بحث و جدل در زندگی از او کمونیستی سرسخت ساخته بود. در ابتدا او بهعنوان یک «کمونیست چپ» در جناح انترناسیونال کمونیست خواهان حمله بیامان انقلابی علیه کاپیتالیسم بود.
«تاریخ و آگاهی طبقاتی» - اثر برجسته لوکاچ در این مورد - که حاوی امیدهایی مسیحایی و ملهم از پایبندی شدید او به کمونیسم است، کتابی است که به طور جدلی ساختهوپرداخته شد.
اگرچه «تاریخ و آگاهی طبقاتی» تأثیر عظیمی بر حیات فکری آلمان در دوره جمهوری وایمار داشت (تاحدیکه ستایشگر لوکاچ، لوسین گلدمن مدعی شد بخشی از «هستی و زمان» هایدگر پاسخی به آن کتاب بوده است)، لوکاچ خیلی سریع از کتابش فاصله گرفت - او اصرار داشت دلایلش برای چنین کاری صرفاً فلسفی بوده است.
در ۱۹۵۶ او به «شورش مجار» علیه حکومت استالینیستی پیوست و پس از شکست این شورش گرچه دیگر جایی در حزب کمونیست نداشت، مجاز به ادامه زندگی در بازنشستگی و انجام کارهای ادبی و نظری سیاسی خود شد.
برخی از مهمترین آثار وی به فارسی ترجمه شده است.
بخشی از کتاب سرمایه داری و آگاهی طبقاتی؛ اندیشه های گئورگ لوکاچ
«تفکر بورژوایی نامنسجم است. این عدم انسجام از حیث تاریخی توسط این واقعیت مطرح گشته است که بورژوازی، درست در زمانی که به پیروزی بزرگ خویش بر نظم فئودالی نائل شد، با دشمنی جدید مواجه گشت: طبقهٔ کارگر. آزادی، که طی مبارزات انقلابیِ درخشانْ کمکحال بورژوازی بود، یا باید جایگزینی مییافت یا با شکلهای نوین سرکوب توأمان میشد. بورژوازی میبایست مبارزهٔ طبقاتی را از تاریخ محو میکرد، با اینکه خودش هم آفریدهٔ مبارزهٔ طبقاتی بود. نتیجه آنکه در سرکوب مفهوم مبارزهٔ طبقاتیِ اشتراکی، طبقهٔ حاکم میماند و چنگ زدن به باورِ قدرت فرد و، همزمان، قدرت نیروهای غیرانسانی.
عدم انسجام به وسیلهٔ ماهیتِ سرمایهداری درون تفکر بورژوایی قرار میگیرد. نخست، سرمایهداران به گسترش سرمایه تمایل بیشتری دارند تا به گسترش خودِ تولید. پس، اگرچه پرسشهای محوری جامعه پرسشهای مربوط به تولید هستند - چه کسی چه چیزی تولید میکند، چه مقدار و برای چه کسانی تولید میشود - این پرسشها برای سرمایهداران اهمیتی ثانویه دارد، سرمایهدارانی که فقط میخواهند کالاها را تولید کنند و بفروشند. سرمایهداری ممکن است فرد و آزادی فردیِ ناظر بر انتخاب را به مثابهٔ ایدهٔ محرکِ محوریِ خود در کانون توجه قرار بدهد، اما ساختارهای اقتصادیِ ایجادشده توسط سرمایهداری به طرز بیرحمانهای شرایط فردیت را نابود میکنند.»
حجم
۱۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه