دانلود و خرید کتاب بازی روزگار جون دیدیون ترجمه محمدرضا شکاری
تصویر جلد کتاب بازی روزگار

کتاب بازی روزگار

نویسنده:جون دیدیون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بازی روزگار

کتاب بازی روزگار نوشتهٔ جون دیدیون و ترجمهٔ محمدرضا شکاری است. انتشارات دیدار این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان به زندگی «ماریا» می‌پردازد؛ بازیگری که حالا دیگر در کارش موفق نیست.

درباره کتاب بازی روزگار

کتاب بازی روزگار دومین رمان جون دیدیون است. این رمان از سوی مجلهٔ تایم در فهرست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی‌زبان سال‌های ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار گرفته است. این کتاب در فصل‌های کوتاه و صحنه‌های فشرده، داستان «ماریا» را روایت می‌کند.

ماریا بازیگری است که دیگر در حرفه‌اش موفقیتی کسب نمی‌کند و زندگی شخصی‌اش هم در معرض خطر است. او که فکر می‌کند در زندگی بازنده‌ای بیش نیست، در شرف فروپاشی عصبی قرار دارد. تضاد زندگی پرکشمکش درونی او، با وجود تمام ناامیدی‌ها و سرخوردگی‌ها و تردیدها، به‌خوبی با زندگی و محیط پیرامونش در دنیای فیلم‌سازی و هالیوود و مناظری انتزاعی همچون صحرای موجاوه، به تصویر کشیده شده است. ماریا که روزی با سرخوشی و امید بسیار در آرزوی بازیگرشدن بود، دست‌آخر اسیر دام‌های زندگی می‌شود.

نویسنده با استفاده از موتیف‌ها و استعاره‌های فراوان داستانش را روایت می‌کند؛ به‌ویژه مارها نقشی اساسی در این رمان دارند و در جای‌جای داستان حضور پیدا می‌کنند و به چشم می‌خورند. ‌

می‌توان این رمان را تصویری از تلاش برای رسیدن به رؤیای آمریکایی دانست؛ رؤیایی که هرگز آن‌طور که باید و شاید اتفاق نمی‌افتد.

خواندن کتاب بازی روزگار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر امریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جون دیدیون

جون دیدیون در سال ۱۹۳۴ به دنیا آمد. او از نویسندگان معروف آمریکاست؛ نویسنده‌ای که در ادبیات غیرداستانی و ادبیات داستانی به یک اندازه اعتبار دارد و نوشته‌هایش در هر ۲ حوزه طرفداران کتاب و کتابخوانی را مجذوب خودش می‌کند.

جون دیدیون را در کنار تام ولف، هانتر اس. تامپسون، نورمن میلر و ترومن کاپوتی عضو جنبشی از روزنامه‌نگاری و خبرنویسی به نام ژورنالیسم نو می‌دانند؛ سبکی که ساختار خود را از ادبیات وام می‌گیرد. از طرف دیگر، نثر موجز و فشردهٔ او یادآور آثار ارنست همینگوی است. این نویسنده تابه‌حال جایزهٔ کتاب ملی برای ادبیات غیرداستانی را به‌دست آورده و نامزد کسب جایزهٔ پولیتزر و جایزهٔ کتاب ملی حلقهٔ منتقدان بوده است.

رمان «بازی روزگار» یکی از آثار اوست.

بخش‌هایی از کتاب بازی روزگار

«باقی زمانی که ماریا در لاس وگاس بود، عینک دودی می‌زد. تصمیم نگرفته بود در وگاس بماند: فقط از رفتن وا می‌ماند. با هیچ‌کس حرف نمی‌زد. قمار نمی‌کرد. نه شنا می‌کرد نه آفتاب می‌گرفت. برای کاری آن‌جا بود اما انگار نمی‌توانست درست مشخص کند که چه کاری. تمام روز، بیشترِ تک‌تک شب‌ها، قدم می‌زد و رانندگی می‌کرد. روزی دو سه بار به همهٔ هتل‌های استریپ و چند هتل مرکز شهر، رفت و آمد می‌کرد. کم‌کم مشتاق موج فیزیکی ورود و خروج از مکان‌ها شد، شوک حرارتی، باد گرمی که بیرون می‌وزید، هوای سرد سنگینی که در داخل بود. به هیچ چیز فکر نمی‌کرد. ذهنش نواری خالی بود که هر روز تکه‌هایی را که می‌شنید، ضبط می‌کرد، بخش‌هایی از حرف‌های ورق‌دهنده‌ها، شروع جُک‌ها و سطرهای عجیبی از متن ترانه‌ها. آخر سر وقتی شب‌ها در اتاق بنفش دراز می‌کشید، نوار روز را از نو پخش می‌کرد، دختری جلوی میکروفن آواز می‌خواند و مرد چاقی لیوانی را می‌اندازد، ورق‌هایی روی هم بر میز و چنگک ورق‌دهنده در نمایی نزدیک و زنی شلوارپوش در حال گریه و چشم‌های آبی‌رنگ مات نگهبان سر میز بازی باکارا. کودکی زیر نور زنندهٔ محل عابر پیاده در استریپ. تابلویی در خیابان فرمونت. چراغی چشمک‌زن. خواب‌وبیدار می‌دید که امتیاز ده بود، جک‌پات روی هجده بود، تنها مردی که می‌توانست به او برسد، پسر یک کشیش بود، یکی پایین‌تر از شصت بود، یکی بالاتر، بابا دوا می‌خواهد و او سوار پونی رنگ‌شده‌ای بود، بگذار چرخ بچرخد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۰۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان