کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران
معرفی کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران
کتاب الکترونیکی «تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران» نوشتهٔ ذبیح اللّه صفا در انتشارات فردوس چاپ شده است.
درباره کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران
کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران مجموعهای است از سلسله مقالاتی که در سالهای ۱۳۲۸ ـ ۱۳۳۱ شمسی در مجله ارتش به صورت پیاپی منتشر شده بود و هدف از تهیهٔ آنها آشنایی همه جانبهای بود با گذشتهٔ ایران و روزهای تاریکوروشن تاریخ ما و سیر تمدّن و فرهنگ در این سرزمین. اساس کار در نوشتن مقالات بر اختصار بود. بدیهی است که کتابی با این همه اختصار به همهٔ خواستها و پرسشها جواب کافی نمیدهد و فقط طرحی از یک تاریخ واقعی ایران است. این مجموعه به ذکر تاریخ ایران از آغاز تا پایان دوران صفوی میپردازد.
کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به مطالعهٔ تاریخ ایران پیشنهاد میشود.
درباره ذبیحاللّه صفا
ذبیحاللّه صفا در ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۰ در شهمیرزاد از توابع بلوک سنگسر در استان سمنان متولد شد. پدرش سید علیاصغر صفای شهمیرزادی در شهر بابل بازرگان بود. دورة ابتدایی را در سال ۱۳۰۴ در بابل به پایان رساند. آنگاه راهی تهران شد و در دبیرستانهای سیروس و دارالفنون مشغول تحصبل شد و در سال ۱۳۱۲ تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. سپس تحصیلات خود را در دانشسرای عالی و دانشکدة ادبیات ادامه داد و در رشتههای ادبیات و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت، تا آنکه در سال ۱۳۲۱ با پذیرش رسالهٔ او با عنوان «حماسهسرایی در ایران» به درجة دکتری نایل شد.
صفا خدمات آموزشی خود را با دبیری ادبیات فارسی در کلاسهای دورة دوم متوسطه در دبیرستانهای تهران شروع کرد. از سال ۱۳۲۱ به درجة دانشیاری کرسی تاریخ ادبیات دانشگاه تهران ارتقا یافت و در سال ۱۳۲۷ در همان کرسی استاد شد؛ تا این که در سال ۱۳۴۰ به بالاترین رتبة استادی رسید. طی سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ با سمت استاد مهمان در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. در بازگشت از آلمان به مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی و سپس ریاست دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران انتخاب شد و تا سال ۱۳۴۷ این سمتها را به عهده داشت. در آن سال پس از تغییرات ناگهانی در نظام اداری و آموزشی دانشگاه به درخواست خود بازنشسته شد و تدریس خود را به صورت افتخاری ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ برای بار دوم به آلمان رفت و یک سال دیگر در دانشگاه هامبورگ به تدریس پرداخت. پس از بازگشت به تهران عنوان استادی ممتاز دانشگاه تهران را یافت و از آن پس در سالهایی که در تهران اقامت داشت به تدریس ادبیات حماسی، غنایی و دراماتیک در دورهٔ دکتری ادبیات فارسی ادامه داد.
دکتر ذبیحاللّه صفا پس از سال ۱۳۵۷ در آلمان اقامت داشت و در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸ در شهر لوبک آن کشور درگذشت.
بخشی از کتاب تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران
«نژاد آریایی ایرانی با بومیان مذکور قدم به قدم به مبارزات سخت پرداخت ولی چون از همه آن بومیان باهوشتر و نیرومندتر و جنگجوتر بود توانست در ظرف چند قرن تسلّط خود را بر آنان میسّر سازد و نجدهای ایران را تحت سیطره و نفوذ خویش درآورد. داستان جنگهای ایرانیان با این طوایف مانند عیلامیان، تپوران، کادوسیان، آماردان و قبایل سیاه پوست کریهالمنظر دیگر از خاطر آریاییان ایران نرفت و به صورت جنگهای بزرگ پهلوانان ما با دیوان در داستانهای ملّی ما بر جای ماند. علّت تسمیه این اقوام به «دیو» گویا آن بوده است که چون معتقد به مزداپرستی نبوده و به پرستش خدایان غیرایرانی توجّه داشتهاند آنان را دیویسنا و تدریجاً دیو گفتهاند. جنگ با دیوان یعنی با بومیان ایران برای آریاییان با زحمات فراوان همراه بود زیرا آنان هم دارای سوابق مدنی و هم از نژادهای نیرومند و پرزور بودند. در داستانهای ملّی ما جنگ با دیوان از عهد کیومرث تا اواسط دوره کیان ادامه یافته است و از آن پس تقریبا خبری از دیو در داستانهای ملّی ما نیست. این امر مدلل میدارد که نژاد ایرانی تا مدتی از دوره تسلّط خود بر نجدهای ایران با اقوام بومی مذکور در جدال و نزاع بود و از آن پس یا به کلّی آنها را از میان برد و یا طوری مطیع خویش ساخت که دیگر تصوّر مزاحمتی از طرف آنان نمیرفته است.
اما نژاد آریایی ایرانی برای استقرار در اراضی جدید تنها به همین زحمت دچار نبود، بلکه رنج او بیشتر بر اثر مهاجماتی بوده است که به وسیله دستههای تازهیی از اقوام آریایی به ایران صورت میگرفت مانند اقوام داهَ و توری و سَکا. این اقوام و نظایر ایشان پیاپی از آسیای مرکزی به مرزهای شمال شرق ایران حمله میکردند تا از سرزمینهای پر نعمت بنیاعمام خود بهرهای برند. ایرانیان برای ممانعت از ورود این دستههای مهاجم نیز رنجهای بسیار بردند و یاد جنگهایی که با ایشان کردند نیز دیرگاه در ایران باقی ماند و داستانهای بزرگ در آن باب پدید آمد. همه این اقوام در داستانهای ملّی ما به نام «تورانیان» شهرت یافتهاند و چنان که تحقیقات دقیق برخی از محّققان ثابت کرده است۹ تورانیان برخلاف آنچه تصوّر میشده اصلا یک دسته از قبایل مهاجم آریایی بودند و بعد، چون در روزگاران جدیدتر تاریخی اقوام زردپوست آسیای مرکزی جای مهاجمان آریایی را گرفتند، مانند مهاجمان سلف تورانی خوانده شدند و اندکاندک کلمه تورانی با ترک مرادف گشت و داستانهای تازهیی از مهاجمات این ترکان بر داستانهای قدیم افزوده شد.»
حجم
۳۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه