کتاب فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟
معرفی کتاب فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟
فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟ کتابی نوشته دی. ای. ویتکاور است که با ترجمه علیاصغر رئیسزاده در نشر سفیتال به چاپ رسیده است.
کتاب فیسبوک و فلسفه دومین کتاب از مجموعه کتابهای نیش فلسفه نشر سفیتال است که به بررسی فلسفی فرهنگ عامهپسند می پردازند.
در این مجموعه جنبههای گوناگونی از فرهنگ معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرارمیگیرند مواردی چون سریالهای تلوزیونی و فیلمهای سینمایی، ورزش، کارگردانان، موسیقی و موسیقیدانان و.... هدف از انتشار این مجموعه آن است که نشان دهد، اصول فلسفی بیرون از کلاسها و حلقههای بحث تخصصی چه سودی برای تبیین جهان و رفتار انسان دارند و اصولا آیا میتوانند ما را به بهترشدن سوق دهند؟
با خواندن کتابهای این مجموعه خواهید دید که ریزهکاریهای فلسفی از پس تحلیل بسیاری از جنبههای زندگی برمیآیند و براستی برای بهرهمندی از فلسفه تنها نباید به سراغ متون اکادمیک و تخصصی رفت.
درباره کتاب فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟
این کتاب روی یکی از شبکههای اجتماعی پرکاربر، یعنی فیسبوک تمرکز کرده است. این محیط تعاملی مجازی چه ویژگیهایی دارد؟ چه سودمندیها و چه زیانهایی؟ آیا فلسفه میتواند به این قلمرو نوین ساخته و پرداخته دوران اطلاعات نگاهی بیاندازد و ان را به زبانی ساده برای ما تحلیل کند؟
نویسندگان گوناگون این کتاب در مقالات خود پاسخ این سوال را به طرق مختلف دادهاند.
خواندن کتاب فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای فلسفه و زندگی و جامعهشناسی.
بخشی از کتاب فیسبوک و فلسفه، در ذهنتان چه میگذرد؟
دوستم ماجرا را درک نکرد. زمانی که از تصویر پروفایل فیسبوکم در بافتی حرفهای استفاده میکردم از آن انتقاد کرد. نظر او چنین بود: «آنچنانکه باید جدی نیست.» به عکس خود او نگاهی انداختم. تصویر کاملاً در مرکز قرار داشت. لبخند گنگی بر لبانش بود. زمانی که افراد یک تصویر شناسایی را برای اهداف تجاری ارسال میکنند، آیا همچنان اعتقاد دارند که سر و شانهها کاملاً در تصویر نمایان باشند و نگاه سوژهٔ عکس کاملاً رو به جلو باشد؟ اکنون زمان آن است که این نگاه را کنار بگذاریم و دیگر چنین عکسهایی نگیریم.
عکسهایی که برای گذرنامه گرفته میشوند دیگر کارایی ندارند. حداقل برای ما کاربران شبکههای اجتماعی. پس از دوستشدن در فیسبوک، نخستین کاری که من انجام میدهم بررسی تصاویر پروفایل آنان است. دیدن یک دوست فیسبوکی جدید که سابقهٔ دوستی حقیقی بیستساله را هم دارد هیجانانگیز است. مانند دیدار مجدد با دوستان دبیرستانی است، اما با حس رضایت آنی و بدون تردید به خود.
فیسبوک مانند کتابی پر از بریدههای تصاویر دوستان در گذشته، حال و حتا آینده استـ اگر هنوز آنان را از نزدیک ملاقات نکردهاید. تصویر پروفایل به صفحهٔ پر از متن و نوشته معنا میبخشد. علیرغم وجود ابزارهای دستکاری تصاویر، عکس بهعنوان نمایشی از جهان تلقی میشود. بیتهای دادههای (دیجیتالی و حقیقی) تشکیلدهندهٔ صفحهٔ خبررسانی، همگی خطوط ارتباطی، تفکرات، و نتایج تستها در مورد دوستان («شما کدام علامت سجاوندی هستید؟ دونقطه.») را تشکیل میدهند. اما بدون تصاویر، تمام متنهای جهان، از خطوط اعلام وضعیتهای شخصی تا عضویت در گروهها و نتایج تستها همگی به اطلاعات زیاده از حد بدل خواهند شد.
متن بهتنهایی فرد را معرفی نخواهد کرد. تصویر ما را واقعی نشان میدهد. تصاویر پروفایل، بسته به وضعیت امنیتی، عموماً میتواند برای تمام افرادی که نام فرد را جستجو کنند قابل مشاهده باشند. موضوع را به این شکل در نظر بگیرید: زمانی که در خیابان قدم میزنید، آنجا حاضر هستید. دیگران شاید اطلاعات چندانی در مورد شما نداشته باشند، اما شما را میبینند. به همین سادگی و پیشپاافتادگی، قابل رؤیتبودن از شما موجودی واقعی میسازد. همین امر در فیسبوک نیز صادق است. اما، این تصاویر ذهنیت افراد در مورد تعریف و چگونگی یک پرتره را به هم میریزد. در این بافت، یک عکس سادهٔ گذرنامهای نشان میدهد که شما وجود داریدـ و چه کسی میخواهد با فردی دوست شود که تنها وجود دارد؟ کاربران فیسبوک انتظارات بیشتری دارند.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه