کتاب به کدامین گناه
معرفی کتاب به کدامین گناه
کتاب به کدامین گناه نوشتهٔ غلامرضا احمدی است. انتشارات فرنام این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک مجموعه داستان کوتاه را در بر گرفته است.
درباره کتاب به کدامین گناه
کتاب به کدامین گناه یک مجموعه داستان کوتاه از غلامرضا احمدی است. عنوان برخی از این داستانهای کوتاه عبارت است از «در راه انجمن»، «ایفای عهد» و «ته تغاری».
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود.
از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب به کدامین گناه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب به کدامین گناه
«در همسایگی ما خانوادهای زندگی میکرد که غیر از سلام و علیک رابطه دیگری با هم نداشتیم. خدیجه خانم، مادرِ خانواده گاهی به منزل ما میآمد و پهلوی مادرم مینشست و یکی دو ساعت از هر دری سخن میگفتند و در کارهای خانه به او کمک میکرد. نه اینکه چشم داشتی به کمک داشته باشد، همینطوری با مادرم دوست شده بود. شوهرِ خدیجهخانم، چند سال پیش در اثر تصادف از بین رفته بود و یک پسر و دو دختر را به یادگار گذاشته بود. دختران خدیجهخانم یکی تقریباً هم سن و سال من و دیگری کوچکتر بود. دوستی من با آنها در حد یک سلام و علیک بود. پسرش محمود آقا که فرزند بزرگتر بود پس از گرفتن دیپلم و رفتن سربازی شغل آزاد اختیار کرده بود و چون سرمایه کافی نداشت که محل کسبی برای خود دست و پا کند خود را به کارهایی مانند خرید و فروش ماشین و لوازمی که مسافران از دبی میآورند خود را مشغول کرده بود. مادر و خواهرانش از حقوق پدرشان استفاده میکردند و گاهی هم محمود به آنها کمک میکرد، که مادرش از این بابت ممنون بود و همیشه او را دعای خیر میکرد. چند سال پیش که من هنوز دبیرستان میرفتم مادرش یکی دو بار مرا برای او از مادرم خواستگاری کرده بود که مادرم جواب منفی داد ومتذکر شده بود که رویا شیرینی خورده پسرخالهاش است.»
حجم
۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه