دانلود و خرید کتاب مامور معتمد گراهام گرین ترجمه تورج یاراحمدی
تصویر جلد کتاب مامور معتمد

کتاب مامور معتمد

نویسنده:گراهام گرین
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مامور معتمد

کتاب مامور معتمد نوشتهٔ گراهام گرین و ترجمهٔ تورج یاراحمدی است. انتشارات کتاب سرای نیک این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان انگلیسی که در ژانر تریلر دسته‌بندی شده، در سال ۱۹۳۹ منتشر شده است.

درباره کتاب مامور معتمد

کتاب مامور معتمد رمانی است که در ۴ بخش نوشته شده است. عنوان بخش‌های کتاب گراهام گرین به‌ترتیب عبارت هستند از: «شکار»، «شکارگر»، «آخرین تیر ترکش» و «پایان کار».

«د.» مأمور معتمد و تنهایی است که برای نجات کشورش که غرق در جنگ داخلی است به انگلستان می‌رود تا زغال‌سنگ را که به‌دلیل نیاز شدید از الماس هم قیمتی‌تر شده، خریداری کند. همزمان از طرف شورشیان، فردی به نام «ل.» نیز مأمور می‌شود در رقابتی تنگاتنگ مانع مأموریت «د.» شود و خود قرارداد خریدی با صاحبان معدن زغال‌سنگ منعقد سازد.

«د.» روزهای تلخ و سختی را در جنگ با شورشیان پشت سر گذاشته است. او در جوی از بدگمانی نسبت به هم‌وطنانش و در‌حالی‌که نمی‌داند برای پیشبرد مأموریتش به چه کسی اعتماد کند، با دختر زیبا و جوانی به نام «رز کالن» آشنا می‌شود که می‌تواند برگ برندهٔ او در بازی زندگی باشد.

در سال ۱۹۴۵ میلادی فیلمی به همین نام با اقتباس از قصهٔ این رمان ساخته شد. در سال ۱۹۴۹ نیز از آن برای تولید یک برنامهٔ رادویی برداشت و اقتباس شد.

خواندن کتاب مامور معتمد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گراهام گرین

گراهام گرین در ۲ اکتبر ۱۹۰۴ به دنیا آمد. وی رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستان‌های کوتاه انگلیسی بود. او نویسنده‌ای با اندیشۀ ضدّ آمریکایی بود و مدتی هم به کمونیسم گرایش داشت اما از این ایدئولوژی دچار سرخوردگی شد و از آن بازگشت و دیگر به هیچ اندیشه سیاسی‌ای متمایل نشد.

ماجراهای داستان‌های گرین، عمدتاً، در متن وقایع سیاسی و اجتماعی قرن بیستم می‌گذرند. آثار گرین، طنز، ملال، اندوه، شاعرانگی، خیر و شر را با هم دارند.

گرین، زیاد سفر می‌کرد تا بتواند زیستِ توده‌های دردکشیده را همدلانه و هم‌دردانه تجربه کند. این تجربه‌ها و تجربه‌هایی چون تماشای خودکشی شش کارگر درمانده که در پرتگاه یک کانال دورافتاده، همه با همدیگر با دشنه خودکشی کرده بودند، روح بی‌آرام او را بی‌آرام‌تر می‌کرد.

این نویسنده را جمع اضداد می‌نامند؛ تضاد روح و رفتار او این بود که بسیار مرگ‌اندیش بود و در عین‌حال بسیار شور و شوق زندگی داشت. تضاد دیگر او این بود که فرهنگ را دست‌کم می‌گرفت ولی کار فرهنگی خود را که البته فرهنگی نمی‌دانسـت و همهٔ آثارش را داستان‌های سادهٔ سرگرم‌کننـده به‌شمـار می‌آورد، جدی می‌گرفت. او حتی در مصاحبه‌ای اقرار کرد که کلماتِ داستان‌های کوتاه یا بلندش را به‌دقت می‌شمرده است.

گراهام گرین، در مصاحبه‌ای گفته است: «من می‌نویسم تا خودم تسکین یابم. تنها خواننده‌ام، خودم هستم.»

گرین ۶۴ کتاب، مشتمل بر ۲۸ داستان، ۸ نمایشنامه، ۵ فیلمنامه و ۲ «زندگی‌نامهٔ خودنوشت» نوشت؛ نخستین زندگی‌نامۀ او «نوعی زندگی» (۱۹۷۱) و دومی، «راه‌های فرار» (۱۹۸۰) نام دارند. همچنین، از بیش از دو اثر او (بعضی فیلم‌نامه و بعضی داستان) برای تولید فیلم اقتباس شده است: جان فورد، کارگردان بزرگ امریکایی، فیلم «فراری» را با اقتباس از داستان «قدرت و جلال» ساخته است.

گرین نه‌فقط در زندگی عادی و عرفی‌اش، بلکه در زندگی فکری‌اش هم اهل خطر کردن بود؛ گویی فقط بر لبهٔ پرتگاه، آرامش داشت.

گراهام گرین در ۳ آوریل ۱۹۹۱ درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب مامور معتمد

«د. بازوانش را صلیب کرد تا گرم شود و دور اتاق به آرامی به قدم زدن پرداخت. دود اندکی در بخاری راه افتاد. روی دیوار عکسی از یک اسکله تفریحی بود: یک آقا که کلاه قابلمه‌ای خاکستری به سر داشت و کت نورفولک پوشیده بود روی نرده‌ای تکیه داده بود و با خانمی که کلاه مصور به سر داشت و پیراهنی از پارچه وال سفید پوشیده بود حرف می‌زد  چشم‌اندازی از چترهای آفتابی دیده می‌شد. د. احساس کرد که شادی عجیبی به او دست داده است. انگار که به کلی از دایره زمان بیرون رفته بود و با آن آقای کلاه به سر به تاریخ تعلق داشت: همه کشاکش‌ها و خشونت‌ها پایان گرفته بود، جنگ‌ها با درد و رنج به سود این یا آن‌طرف خاتمه یافته بود. در تصویر یک ساختمان بزرگ گوتیک که روی آن نوشته شده بود «هتل میدلند» در آن‌سوی خط تراموا خودنمایی می‌کرد، و مجسمه مردی که به کت فراک سربی ملبس بود و یک دستشویی عمومی به چشم می‌خورد. باربر که خاکه ذغال را با ابر شکسته‌ای بر هم می‌زد، گفت: «آه، آن عکس وول‌هامپتون است. سال ۱۹۰۲ در آن‌جا بودم.»

‌«به نظر می‌آید که جای شلوغی باشد.»

یارو گفت: «جای شلوغی که هست. و آن هتل ـــ در تمام سرزمین‌های میدلند جایی بهتر از آن پیدا نمی‌کنی. سال ۱۹۰۲ یک مهمانی شام از طرف لژ در آن‌جا داشتیم. بادکنک‌ها. یک خانم آواز خواند. حمام بخار هم دارد.»

‌«غلط نکنم، هنوز دلت برای آن تنگ می‌شود.»

یارو گفت: «راستش نمی‌دانم. هر جایی یک نقلی دارد ـــ من این جور به قضیه نگاه می‌کنم. البته توی کریسمس دلم برای نمایش پانتومیم تنگ می‌شود. تماشاخانه «وول‌همپتون امبایر» بازی پانتومیمش شهرت دارد. منتها از طرف دیگر ـــ این‌جا آدم سلامتش را حفظ می‌کند. و چیزهای زیادی از زندگی را می‌بیند.» همچنان خاکه ذغال را هم می‌زد.

‌«به گمانم این‌جا یک وقتی ایستگاه کاملاً مهمی بوده.»

‌«بله، وقتی‌که توی معدن‌ها کار بود. خود لرد بندیچ توی همین سالن منتظر قطار شده؛ و همین‌طور دخترشان ـــ سرکار علیه خانم رز کالن.»»

معرفی نویسنده
عکس گراهام گرین
گراهام گرین

گراهام گرین در دومین روز اکتبر سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد. پدرش چارلز هنری گرین و مادرش ماریون ریموند گرین عموزاده‌ی هم بودند. او چهارمین فرزند از شش فرزند خانواده‌ی گرین بود. خاندان قدرتمند و بانفوذ گرین صاحب کارخانه‌ی آبجوسازی گرین کینگ بودند. گرین مطالعه‌ را خیلی زود شروع کرد و با جدیت دنبال نمود. به گفته‌ی خود او، تابستان‌هایی که در کنار عمویش در کمبریج شایر می‌گذشته، اوقات طلایی او برای کتاب خواندن بوده است. گرین از سال ۲۰۱۰ وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی شد. او کودکی و نوجوانی دردناکی را گذراند، چراکه به شدت دچار افسردگی بود، تا آن‌جا که چند بار اقدام به خودکشی نمود. گراهام شانزده‌ساله در سال ۱۹۲۰ برای گذراندن دوره‌ی روان‌کاوی به لندن فرستاده شد، اتفاقی که در آن ایام چندان معمول نبود. گراهام پس از شش ماه حضور در لندن، برای ادامه‌ی تحصیلش به مدرسه بازگشت. کلود کاکبرن و پیتر کوئنل دو تن از هم‌شاگردی‌های گرین در آن ایام بودند که مثل او بعدها شهرت پیدا کردند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۴۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۲۴۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان