دانلود و خرید کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم) الکساندر دوما ترجمه ماه منیر مینوی
تصویر جلد کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)

کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)

انتشارات:انتشارات توس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)

کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم) نوشتهٔ الکساندر دوما و ترجمهٔ ماه منیر مینوی است و انتشارات توس آن را منتشر کرده است. این کتاب ترجمه‌ای بر اساس آخرین چاپ‌های پاریس است.

درباره کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)

کنت دو مونت کریستو رمانی است نیمه‌تاریخی و نیمه‌داستانی از الکساندر دوما، نویسندهٔ توانا، مشهور و پرکار فرانسوی که در قرن نوزدهم زیسته و در دوران نه‌چندان طولانی عمر خود (۱۸۷۰-۱۸۰۲) حدود ۳۰۰ رمان و نمایشنامه نوشته است که اکثر آن‌ها، به‌خصوص رمان‌های تاریخی‌اش، شهرت جهانی دارد و به تمام زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه شده است. بسیاری از داستان‌های او بارها به‌صورت فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی تهیه شده و در معرض دید و تحسین میلیون‌ها نفر پیر و جوان قرار گرفته است.

کنت دو مونت کریستو یکی از زیباترین، اخلاقی‌ترین و پرخواننده‌ترین کتاب‌های دوما و یکی از اولین کتاب‌هایی است که در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار به‌وسیلهٔ مترجمی به نام «طاهر میرزا» که از شاهزادگان قاجار بود، با نبودن وسایل لازم و با نثر آن زمان به زبان فارسی ترجمه شد و با چاپ سنگی به چاپ رسید.

این ترجمهٔ نیمه‌کامل در طول بیش از ۱۰۰ سال بارها تجدید چاپ شده است.

کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم) در حال حاضر دقیق‌ترین و کامل‌ترین ترجمه‌ای است که از این اثر بزرگ دوما در دسترس عموم قرار می‌گیرد.

ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، می‌خواهد با ثروت‌های افسانه‌‌ای خود طبقهٔ اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵ در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرف‌داری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی می‌شود و بر اثر بدخواهی رقیب عشقی‌اش، فرنان و رقیب تجاری‌اش، دانگلار، ۱۴ سال در زندان می‌ماند. این واقعه به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه‌طلب به نام ویلفور است که در زندانی‌شدن او دست دارد. در سیاه‌چال پس از چندین سال از زندانی‌شدنش، متوجه می‌شود که زندانی دیگری مشغول حفاری جهت فرارکردن از زندان است. سرانجام او نیز مشغول به کار می‌شود و متوجه می‌شود که او «آبه‌فاریا» یک کشیش و دانشمند ایتالیایی است. آبه‌فاریا نقشه گنج سرشار جزیرهٔ مونت‌کریستو را در اختیار او می‌گذارد، ولی قبل از اینکه بتوانند نقشهٔ فرار خود را نهایی کنند، اتفاق دیگری رخ می‌دهد.

خواندن کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های شاهکار کلاسیک دنیا پیشنهاد می‌کنیم.

درباره الکساندر دوما

الکساندر دوما در سال ۱۸۰۲ به دنیا آمد. او رمان‌نویسی فرانسوی است که به رمان‌های ماجراجویانه‌اش مشهور است.

دوما علاوه‌بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایشنامه‌نویس و خبرنگار نیز بود. او پس از استقرار رژیم سلطنتی، در ۲۰سالگی و در سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد. هم زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر می‌پرداخت.

در سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما به همراه تنی چند از دوستانش، رمان «جنایات مجلل» را طراحی کرد و نوشت. این رمان در ۸ قسمت، به شرح جنایات مشهور اروپا می‌پردازد.

نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ول‌خرجی و دست‌ودلبازی دوما درنهایت باعث ورشکستگی او شد. او در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکاران‌اش به روسیه گریخت و ۲ سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد.

دوما بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب دارد. کتاب‌های او تقریباً به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم بر اساس کتاب‌هایش ساخته شده است. بسیاری از رمان‌های او از جمله «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، و «بیست سال بعد» رمان‌هایی دنباله‌دار و سریالی هستند.

کشور فرانسه، نویسندگان برجستۀ زیادی دارد اما گویا گسترۀ خوانندگان هیچ‌یک از آنها به دوما نمی‌رسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاه رگه‌هایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشته‌های او یافت می‌شود.

الکساندر دوما در سال ۱۸۷۰ درگذشت.

بخشی از کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)

«شاید فرانز در تمام دوران زندگیش تأثّری چنین واضح، گذری چنین سریع از شادی به غم در خود احساس نکرده بود. به نظر می‌رسید که در این لحظه رُم در اثر فوت سحرآمیز یک غول شب به گوری وسیع تبدیل یافته است. آنچه به ظلمت شب می‌افزود این بود که ماه به پایان خود نزدیک می‌شد و نمی‌بایست طلوع کند مگر در حدود یازده شب. کوچه‌هایی که مرد جوان از آنها می‌گذشت در عمیق‌ترین تاریکی‌ها فرورفته بود، خوشبختانه راه کوتاه بود و پس از ده دقیقه کالسگه در برابر هتل اسپانیا متوقّف شد.

شام آماده بود و چون آلبر اطّلاع داده بود که تصوّر نمی‌کند به زودی برگردد، فرانز بدون او سر میز شام نشست.

ارباب پاسترینی که عادت داشت آنها را با هم سر میز ببیند، علّت غیبت آلبر را پرسید. فرانز جواب داد که آلبر روز پیش دعوت‌نامه‌ای دریافت داشته و امشب به مهمانی رفته است. خاموشی ناگهانی موکولوتی‌ها، تاریکی عمیقی که جانشین روشنایی شده بود، سکوتی که به دنبال هیاهو آمده بود، نوعی اندوه در روحیه فرانز باقی گذاشته بود که او را نگران می‌کرد. پس با وجود رعایت خوش خدمتی از جانب میزبان که دو سه بار وارد شد تا بپرسد که آیا او چیزی کسر ندارد، شام را در سکوت کامل صرف کرد.

فرانز تصمیم داشت تا آنجا که ممکن است منتظر آلبر بماند. پس کالسگه را برای ساعت یازده خواست، و از پاسترینی خواهش کرد که هروقت آلبر به هتل برگشت، فورآ به او اطّلاع دهند. در ساعت یازده آلبر هنوز برنگشته بود، فرانز لباس پوشید، و پس از آنکه به میزبان اطّلاع داد که شب را در کاخ دوک دو براکچیانو خواهد گذراند، عازم شد.

کاخ دوک دو براکچیانو یکی از زیباترین خانه‌های رم است. همسر او یکی از آخرین نواده‌های کولوناهاست۱، نتیجه این است که جشن‌هایی که دوک برپا می‌کند در تمام اروپا شهرت دارد. فرانز و آلبر با سفارش نامه‌هایی خطاب به او به رم رسیده بودند. پس نخستین پرسش دوک از فرانز این بود که همسفرش کجاست. فرانز جواب داد که او آلبر را در لحظه‌ای که موکولوتی‌ها خاموش می‌شد، گم کرده است. دوک پرسید:

و او هنوز برنگشته است؟

نه. من تا الآن منتظر او بودم.

آیا می‌دانید به کجا رفته است؟

نه. نه درست. ولی تصوّر می‌کنم یک قرار ملاقات داشت.

دوک گفت:

امروز، یا بهتر بگویم امشب برای دیر آمدن شب بدی است. این‌طور نیست خانم کنتس؟

کلام آخر خطاب به کنتس ژ... بود که از راه رسیده بود، و بازو به بازوی آقای تورلونیا۲، برادر دوک قدم برمی‌داشت. کنتس جواب داد:

به نظر من بعکس شب دلچسبی است، و آنها که اینجا هستند فقط از این بابت شکایت دارند که شب زود به پایان می‌رسد.

دوک لبخندزنان گفت:

من هم از آنها که اینجا هستند حرف نمی‌زنم. این مردان فقط در این مخاطره هستند که عاشق شما شوند، و زنان را این خطر تهدید می‌کند که با دیدن زیبایی شما از شدّت حسد بیمار شوند. من از آنها که در کوچه‌های رم سرگردانند حرف می‌زنم.»

معرفی نویسنده
عکس الکساندر دوما
الکساندر دوما

الکساندر دوما نویسنده‌ی شهیر و پرآوازه قرن نوزدهم فرانسه است. او از سال‌های نخست جوانی شروع به درخشیدن کرد و تاکنون هم افولی بر شهرتش نیست. دوما از خلال نوشتن نمایشنامه‌ها و رمان‌های تاریخی ماجراجویانه، نام خود را در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان جاودان کرد.

کا کا
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

کتاب خیلی خوبیه. شخصیت پردازی و ترجمه ی عالی. فقط جلد سوم کنت مونت کریستوی این انتشارات رو هم موجود کنید.

Zohar
۱۴۰۳/۰۱/۱۷

تقریبا بهترین ترجمه ایی که دیدم،مترجم از متن فرانسوی و البته تصحیح شده استفاده کرده است و بخوبی و به زیبایی از قابلیت زبان فارسی برای داستان پردازی بهتر سود جسته.

سیدکریم وسمه گر
۱۴۰۳/۰۷/۱۸

با سلام بسیار عالی همچون کتابی دینی و مذهبی پر از آموزه های اخلاقی زیباست . تا عمق جان لذت بردم کلام چون از جان برآید لاجرم بر دل نشیند . یا حق

M
۱۴۰۳/۰۵/۲۴

داستان جالبی است البته کمی کشدار بود ولی ارزش خواندن داشت.

امّا نفوذ کردن در روح این مرد، خصوصآ هنگامی که او پرده‌ای از لبخند به روی آن می‌کشید، کار مشکلی بود.
کتاب دوست
در تمام سرزمین‌های دنیا مردم مبارزه می‌کنند، امّا فقط فرانسوی‌ها هستند که مبارزه را هم با خنده انجام می‌دهند.
آریا سلطانی نجف آبادی
زن مقدّس است و زنی که دوستش دارم قدّیس است.
آریا سلطانی نجف آبادی
دادستان خود را برای جواب آماده کرد و گفت: «آقا، شما چنانکه خودتان می‌گویید خارجی هستید. گمان می‌کنم قسمتی از عمر شما در ممالک شرقی گذشته، پس نمی‌دانید که عدالت انسانی که در آن سرزمین‌های وحشی شتاب‌زده اجرا می‌شود، در نزد ما چه روش محتاط و دقیقی دارد.» چرا آقا، خوب می‌دانم. روش شما درست مثل پای لنگ است و روش بسیار قدیمی است. همه اینها را می‌دانم، زیرا درست درباره عدالت همه سرزمین‌هاست که من به مطالعه مشغولم. اصول محاکمات جنایی هریک از ملل را با عدالت طبیعی مقایسه می‌کنم، و باید بگویم که هنوز هم همان عدالت ملل بدوی، یعنی قصاص است که من به قلب خداوند نزدیک‌تر می‌بینم.
MoonSun
من به شما این حرف را هرچند خشن است می‌گویم: برادر، شما خودتان را قربانی غرور می‌کنید. اگر شما برتر از دیگران هستید، برتر از شما خداوند هست. مونت کریستو با لحنی چنان عمیق که ویلفور را بی‌اراده به لرزه افکند گفت: خداوند از همه برتر است آقا. غرور من برای انسان‌هاست، این مارهایی که همیشه آمادگی دارند علیه کسانی که سرشان از آنها بالاتر است و آنها را با پا لگدمال نمی‌کنند، راست شوند. غرورم را در برابر خداوندی که مرا از نیستی بیرون کشیده است تا به آنچه امروز هستم تبدیلم کند، وامی‌گذارم.
MoonSun
پس این دارو در واقع سمّی خطرناک است؟ اوّل این مسأله را قبول کنیم که سمّ وجود ندارد، زیرا در پزشکی سم‌های بسیار شدیدی را به عنوان دارو به کار می‌برند و با طریقی که به کار می‌رود دارویی شفابخش است.
MoonSun
پاریس شهری است چنان متمدّن که شما در هشتاد و پنج شهرستان آن هیچ کوه کوچکی نمی‌بینید که یک تیر تلگراف روی آن نباشد؛ و هیچ غاری نمی‌یابید که پلیس در آن یک شیر گاز کار نگذاشته باشد.
آریا سلطانی نجف آبادی
هایده نامی است که در فرانسه خیلی کم است، ولی در آلبانی و در اپیر زیاد است، و معنی پاکی، شرم، بیگناهی می‌دهد. به قول شما پاریسی‌ها نوعی اسم تعمیدی است.
آریا سلطانی نجف آبادی
نجات یک انسان از مهلکه، مانع عذاب یک پدر شدن، احساس مادری را مراعات کردن، عملی نیکوکارانه به حساب نمی‌آید، بلکه کاری است انسانی.»
معین کرمانی
پاره شدن یک رگ در نیم‌کره مغز، همه این ادّعاها را نابود کرده است، نه در یک روز، نه در یک ساعت، بلکه در یک ثانیه. روز پیش آقای نوارسیه، ژاکوبن سابق، سناتور پیشین به گیوتین می‌خندید، توپ را مسخره می‌کرد، خنجر را به هیچ می‌شمرد؛ آقای نوارسیه که انقلاب را به بازی می‌گرفت، آقای نوارسیه که فرانسه برایش فقط یک صفحه وسیع شطرنج بود که در آن پیاده، رخ، اسب و وزیر می‌بایست نابود و شاه مات شود، آقای نوارسیه‌ای که چنین خطرناک بود، روز بعد به «این آقای نوارسیه بینوا» پیرمرد بی‌حرکتی تبدیل یافت که به اراده ضعیف‌ترین فرد خانه، یعنی نوه او والانتین واگذار شده است. جسدی است بی‌زبان و منجمد که زنده نیست مگر برای زمان دادن به بهانه‌ای که او را بدون حرکت به تجزیه کامل برساند.
معین کرمانی

حجم

۵۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۳۱ صفحه

حجم

۵۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۳۱ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان