دانلود و خرید کتاب معجزه نجات ن. کیهان منش (ملیسا)
تصویر جلد کتاب معجزه نجات

کتاب معجزه نجات

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب معجزه نجات

کتاب معجزه نجات نوشتهٔ ن. کیهان منش (ملیسا) است و انتشارات کتاب نغمه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب معجزه نجات

کتاب معجزه نجات داستان هما شاهرخ، دختری از دل تنهایی است که تمام زندگی در نگاه او مبهمی دردناک است. او بی‌پناه‌ترین، در گوشه‌ترین گوشه‌ٔ دنیای ناسازگار قرار گرفته است. روح و جسمش را سیاهی‌ای از جنس ناامیدی احاطه می‌کند و تمام وجودش درد می‌شود و درد.

در مسیر پر فراز و نشیب و کشف حقایق گذشته‌ا‌ش، لحظه به لحظه سوی مرگ نزدیک‌تر می‌شود و در منجلاب سختی‌ها بیشتر نفوذ می‌کند.

تا اینکه دستی تماماً او را در بر می‌گیرد؛ معجزه‌ای که از باتلاق زندگی رهایی‌اش می‌دهد و با عشق عجینش می‌کند.

خواندن کتاب معجزه نجات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب معجزه نجات

«بوی حلوا در فضای خانه پیچیده بود و هر آدمی را تحریک می‌کرد تا قدری از آن را در دهان مزه کند. خانه را سراسر سیاهی پوشانده بود. نگاه به هر سو می‌کشاندی، فقط سیاهی بود و سیاهی! صدای شیون و زاری از گوشه و کنار، سمفونی دل‌خراشی را به اجرا گذاشته بود. سمفونی‌ای که تمام دردهای عالم را به دل سرازیر می‌کرد و تمام خاطرات دردناک زندگی را یادآور می‌شد. این صداهای عذاب‌آور مانند مته مغز را سوراخ می‌کرد و خدا نخواهد که کسی گرفتار مرگ تنها دارایی‌اش شود. مادر، واژه‌ای توصیف نشدنی است و زبان از توصیف آن قاصر! مادر، حریم امن رویاهای یک دختر و تنها پناه و پشتوانهٔ دنیای دخترانهٔ او است، وای به حال روزی که نباشد! و حالا دختری از نبود مادر درد می‌کشید، دیوار پناهگاهش مانند بهمن زمستان سرد و سوزناک، ریزش کرده و نتیجه‌اش چیزی جز زیر آوار ماندن آن دختر نبود، بی‌روح شدن از سرمایی که آفتاب داغ و سوزان می‌خواست تا گرما بگیرد و روح به جسم خود بازگردد.

تنها دل‌خوشی‌اش را از دست داده بود و نمی‌دانست بدون مادرش چگونه زندگی کند، جان در بدن نداشت و بی‌رمق گوشه‌ای افتاده بود و اشک می‌ریخت، چهره‌اش رنگ پریده بود و چشمانش بی‌حس! نمی‌توانست باور کند چهل روز به سرعت برق و باد گذشته، چهل روز گذشته بود و هنوز نمی‌توانست با مرگ مادرش کنار بیاید، نمی‌توانست باور کند که دیگر نیست، دنیا و تمام تعلقاتش دست به دست هم داده بودند تا همان‌طور که رنگ پدر در زندگی‌اش ندیده بود، از این به بعد رنگ مادر هم نبیند.

واژهٔ "پدر" برای دخترک معنا نداشت، چون هیچ‌گاه حضور او را در سه دنیای کودکی، نوجوانی و جوانی‌اش حس نکرده بود، در واقع وجود نداشت تا بتواند مانند هم‌جنسان خود به قهرمان زندگی‌اش افتخار کند.

با صدای فریاد مادربزرگش، تکان خفیفی خورد و نگاهش را به گوشهٔ دیگر اتاق سوق داد. خانم‌های همسایه دورش حصاری از تن خود کشیده بودند و سعی داشتند چند جرعه از لیوان آب قند را به خوردش دهند.

هاجر خانم دست خانم همسایه را پس زد و رو به نوه‌اش ضجه‌زنان گفت:

ـ دیدی هما؟ دیدی دخترم پرپر شد؟ دیدی بی‌مریم شدم؟

سر بالا گرفت و با حالت زاری ادامه داد:

ـ خدایا دخترم بدی در حق کسی کرده بود که جونشو گرفتی؟! اون از برادر خیر ندیده‌ش که معلوم نیست کجاست! اینم از چهلمش که فقیرانه داره می‌گذره. کاش من زودتر از دخترم می‌رفتم!

اشک‌های دخترک روی صورتش مانند رودی روان جاری بود. چشمانش خالی از حس بود و تنش می‌لرزید. از بی‌پناهی‌اش... از تنهایی که نصیبش شده بود و دنیا چه‌قدر بی‌انصافی می‌کرد در حق این دختر!

از این به بعد چگونه زندگی می‌کرد بدون مادرش؟ چگونه سر پا می‌شد با وجود این درد عظیم؟ دیگر هیچ‌کس را جز مادربزرگش در این دنیا نداشت. دیگر جز مادربزرگش پناه و پشتوانه‌ای نداشت. جز پیش او نمی‌توانست خالی کند دل پر درد و غمش را. حالا دیگر آرامشش مادربزرگش بود و غیر از این نابودی‌اش حتمی بود.

نگاهش را سمت مادر مادرش چرخاند که داشت خودش را بی‌رحمانه نابود می‌کرد. چند تن از خانم‌های همسایه سعی می‌کردند مانع از خودزنی او شوند، اما تلاششان بی‌فایده بود. دخترک مملو از غم و اندوه، با کوهی از حسرت و درد، تکیه‌اش را از دیوار سرد پشت سرش برداشت و سمت مادربزرگش رفت و خود را در تنها مکان امن و پرمهرش رها کرد و گریه‌اش این بار بیشتر از قبل شدت گرفت و با صدای بلند ضجه زد.

حاضران از دیدن این صحنه دل‌هایشان به چنگ کشیده شده بود و هر کدام گوشه‌ای کز کرده بودند و خود را در غم این مادر و نوه‌اش شریک می‌دانستند. دخترک در آغوش مادربزرگش زار می‌زد و لحظاتی بعد خود نفهمید که دنیا پیش چشمانش شد سیاهی مطلق!»

yeganeh
۱۴۰۳/۰۵/۲۸

واقعا این کتاب ارزش خواندن و وقت و گذاشتن نداره

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

حجم

۵۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان