کتاب برونته
معرفی کتاب برونته
کتاب الکترونیکی «برونته» نوشتهٔ پالی تیل با ترجمهٔ سهند الهامی و ویراستاری مهدی سجودی مقدم در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. این نمایشنامهٔ تحسینشده ابتدا در سال ۲۰۰۵ و سپس نسخهٔ جدیدی از آن در سال ۲۰۱۱ منتشر و اجرا شد که ترجمهٔ حاضر بر اساس نسخهٔ اخیر صورت گرفته است.
درباره کتاب برونته
این نمایشنامه به خانوادهٔ برونته میپردازد، با تمرکز بر سه خواهر نویسنده شارلوت، اِمیلی و آن. قطعههایی از زندگی آنها به گذشته و حالشان برش میخورد و در این میان شخصیتهایی از رمانهای مشهورشان «بلندیهای بادگیر»، «جین ایر» و «مستأجر وایلدفل هال» نیز در داستان حاضر میشوند. نویسنده تلاش داشته به دنیای درونِ این نویسندگان بزرگ ادبیات انگلیسی نقب بزند و شاید پرتویی بر این مسئله بیفکند که چگونه سه خواهر منزویِ مجرد در حاشیهٔ شهری کوچک در نیمهٔ قرن نوزدهم توانستهاند آثاری چنین پرشور و ماندگار خلق کنند.
برونته اولین بار توسط تیم تئاتر تجربهٔ مشترک در سالن ایوُن آرنو در گیلفورد، در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۰۵ اجرا شد و بعد از آن در تماشاخانهٔ یورکشِر غربی در لیدز؛ مرکز هنری وارویک؛ مرکز هنری پراجکت در دوبلین؛ تئاتر سلطنتی یورک؛ تماشاخانهٔ آکسفورد؛ تماشاخانهٔ لیورپول؛ لیریک هَمِراسمیت۰ در لندن و لاوری در سالفورد نیز بر روی صحنه رفت.
درباره پالی تیل
پالی تیل، نویسنده و کارگردان تحسینشدهٔ تئاتر، در سال ۱۹۶۲ در گریناستِد انگلیس به دنیا آمد. از نمایشنامههای او، سه اثر به برونتهها مربوط هستند. جین ایر (۱۹۹۸) اقتباسی تحسینشده از رمان مشهور شارلوت برونته است؛ بعد از خانم راچِستِر (۲۰۰۳) مربوط به زندگی پرفرازونشیب جین ریس، نویسندهٔ رمان دریای پهناور سارگسو، پیشآیند رمان جین ایر، است و درنهایت نمایشنامهٔ حاضر. از آثاری که تیل کارگردانی کرده، میتوان به مری شلی، باغوحش شیشهای، مادام بوواری، عروسکخانه، خانهٔ برنارد آلبا و آسیاب رودخانهٔ فلاس اشاره کرد. آثار او علاوه بر انتشار، اجراهای بینالمللی موفقی نیز داشتهاند. تیل فوقلیسانس رواندرمانی هنر دارد و از ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ کارگردان هنری مشترک Shared Experience بوده است. از جوایزش میتوان به Evening Standard Award و Time Out Award اشاره کرد.
کتاب برونته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به هنر نمایش پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب برونته
(صحنه' شبیه اتاق تمرین است در اواخر تمرینها. گرداگرد اتاق، اشیاء لایگرفتهٔ مربوط به جهان نمایش در کنار اسباباثاثیهٔ متنوع ویکتوریایی پراکندهاند. کتاب' همهجا هست. بعضی کتابهای قدیمی. بعضی مدرن دربارهٔ برونتهها.
(حین ورودِ تماشاگران' بازیگران پیشاپیش روی صحنه هستند، درحالیکه لباسهای تمرینِ مدرن پوشیدهاند. طی پیشدرآمد' لباسهایشان را با لباسهای ویکتوریایی عوض میکنند.
(پشت میزی نشستهاند و در حال خواندن کتابهایی دربارهٔ برونتهها هستند.)
اِمیلی: چطور اتفاق افتاد؟
آن: چطور ممکن بود؟
شارلوت: سه پیردختر ویکتوریایی که در انزوا در مور۱۴های یورکشِر۱۵ زندگی میکردند.
اِمیلی: (در حال بررسی تصویری در یک کتاب.) باورش سخت است که واقعاً اینطوری لباس میپوشیدهاند، موقع راه رفتن در مور، حمل زغال، سابیدن کف.
آن: نوشتن کتاب.
شارلوت: این نقاشیای است که برادرشان بِرَنْوِل کشیده و حالا در گالری ملی پرتره۱۶ آویزان است.
(زندگینامهای را از بازیگر بِرَنْوِل برونته میگیرد و جلدش را نگاه میکند که رویش نقاشی بِرَنْوِل از خواهران است.)
وسطش جایی که خودش را پاک کرده لکی هست. زیادی چاق به نظر میرسد.
(بازیگران' پرتره را برانداز میکنند.)
آن: زیادی تیرهبخت.
اِمیلی: زیادی تکیده.
شارلوت: نهاینکه خوشگل بوده باشند. اصلاً.
آن: اگر بودند، زندگیهایشان جور دیگری میبود. ازدواج میکردند.
اِمیلی: سر زایمان میمردند.
شارلوت: یا کلی بچه میداشتند و هیچوقت کلمهای دیگر هم نمینوشتند.
آن: شاید دستور غذایی خاص، تکوتوکی نامه، اما نه چیزی که ما (خطاب به تماشاگران.) چیزی دربارهاش بدانیم.
شارلوت: محو شده بودند.
آن: گم شده بودند.
شارلوت: بی هیچ ردی غرق شده بودند.
اِمیلی: در رود تاریک عمیقی که همهٔ ما را قربانی میکند.
(وقفه.)
آن: ما مادر نداریم. هیچکداممان نمیتوانیم او را به یاد آوریم. برای همین است که کتابهایمان پر از یتیم است. کودکان رهاشده.
اِمیلی: گمشده.
شارلوت: تنها.
آن: نمیتوانیم تصور کنیم بوسیده شدن و در آغوش بودن چگونه میتوانسته باشد. نوازشِ لطیف یک زن. گرما و گذشت او.
شارلوت: شاید برای همین است که بهشکلی غیرمعمول اینقدر نزدیکیم. اینقدر پیش غریبهها معذبیم.
آن: شاید برای همین است که نسبت به کودکان شکیباییِ کمی داریم. که برای تنها شغلی که برایمان فراهم است، تماماً نامناسبیم.
همه: معلم سرخانه.
آن: داستانهایی دربارهٔ مادرمان هست، چیزهایی که به ما گفتهاند. یک بار پرندهای در خانه گیر افتاده بوده. بارها و بارها بهسمت پنجره پرواز میکرده. بالش شکسته، نوکش، پایش. مادر نگهش داشته و ازش مراقبت کرده تا به زندگی برگردد.
شارلوت: بدون مادر. نمیتوان به یاد آورد. نه کلمهای، نه نگاهی. نه لبخندی.
اِمیلی: خوششانس بودیم.
شارلوت: خوششانس؟
حجم
۲۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۲۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه