کتاب ماهرخ
معرفی کتاب ماهرخ
کتاب ماهرخ نوشتۀ مریم جعفرنیا یزدی است. انتشارات همخونه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، داستانی عاشقانه دارد.
درباره کتاب ماهرخ
کتاب ماهرخ دربارۀ پیرزنی به نام ماهرخ است. این شخصیت، داستان زندگی خود را روایت میکند. او از عشقی میگوید که مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر داد. ماهرخ، دختر ارباب بود و باید با پسرعموی خود بهادر ازدواج میکرد، اما او روزی پسری به نام علی را میبیند و شیفتۀ او میشود. حالا ماهرخ، مایل است با علی ازدوج کند اما پدرش مانع این وصلت میشود و او را وادار به ازدواج با پسرعمویش میکند.
مریم جعفرنیا یزدی در این رمان عاشقانه، بخشهایی از فرهنگ جاری در دوران قدیمِ ایران را هم نشان میدهد. از دیگر کتابهای این نویسنده میتوان به رمانهایی مانند دلم پایبند توست، تاوان عشق و... اشاره کرد.
خواندن کتاب ماهرخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماهرخ
«پنج روز بیشتر به سال جدید نمانده بود و بهادر تمام کارها را انجام داده بود. تمام وسایل را جمع کرده و کنار دریا ایستاده، و منتظر کشتی بودیم تا آماده حرکت به فرانسه شویم. مهتاج، فرخزاده، محتشم، سارا و ثریا به همراه داریوش و ستاره کنارمان بودند و همگی منتظر بودیم. بعد از نیم ساعت که کشتی تمام مسافران را سوار کرد، به راه افتاد. بوق کشتی و صدای مرغان دریایی کنار دریا، صحنهی زیبایی را درست کرده بود و هر چه که میرفتیم، انگلیس با تمام بزرگیاش از نظرها ناپدید میشد. من و سارا گوشه کشتی ایستاده بودیم و دریا را نگاه میکردیم. سارا گفت: ماهرخ جان نمیدونی چقدر خوشحالم، از اینکه داریم به پاریس برمیگردیم؟!
- خوش به حالت! ای کاش من هم مثل تو آنقدر خوشحال بودم!
- ناراحت نباش! امیدوارم یه روزی تو هم به ایران برگردی!
- خدا کنه!
مهتاجالملوک کنارمون آمد و گفت: چی دارین میگین؟
گفتم: هیچی، چیز خاصی نیست!»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
یک رمان سطح پایین که خوندنش چیزی به آدم اضافه نمیکنه.
خیلی خوبه