کتاب برگ های خواندنی
معرفی کتاب برگ های خواندنی
کتاب برگ های خواندنی نوشتهٔ داریوش اسدزاده است. انتشارات افراز این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر گزینشی از رویدادهای تاریخی را ارائه داده است.
درباره کتاب برگ های خواندنی
داریوش اسدزاده در کتاب برگ های خواندنی روایتهایی کوتاه و خواندنی از تاریخ ایران را بیان کرده است. عنوان برخی از این روایتها عبارت است از «مالک میدان نقش جهان اصفهان»، «بهعقیدهٔ باستانی پاریزی باید قبر سرباز گمنام در جوار قبر کوروش برپا شود!»، «عادلشاه و حاجی سمیع رشتی بزرگ خانواده سمیعیها»، «بعضیوقتها حتی نیش زنبور عسل باعث ترقی میشود»، «کتابخانههای بزرگ دنیا که توسط جاهلان منهدم شد»، «ناصرالدینشاه: هیچکس نباید هیچ زنی همراه خود بیاورد!»، «دانشی که پس از سالها دود چراغ خوردن بهاندازهٔ سگی نداند، ارزش این همه دلبستگی ندارد»، «حافظ در جوانی مرتد بود و روی مرام و مسلکی که داشت نمیخواست اشعارش جاودان بماند و بعضی از غزلیاتش متعلق به او نیست»، «شاهعباس یا مرشد کامل که به عدل و داد معروف است بیرحمترین پادشاه صفوی بوده است»، «گزارش صادق خلخالی به مجلس جمهوری اسلامی (جنازه شاه)» و «اگر جاسوسان محل بمب اتمی را کشف نکرده بودند جنگ جهانی دوم صورت دیگری داشت».
خواندن کتاب برگ های خواندنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ روایتهایی از تاریخ ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برگ های خواندنی
«محاکمه رکنالدین مختاری رئیس کل شهربانی فراموش شدنی نیست و از سراسر کشور فریادهای انتقام بلند شد و در زمان ریاست شهربانی او پردهای تازه از جنایات او در زندان قصر هویدا گشت و بیش از بیست و چهار هزار نفر که از افراد پاک و رشید عشایر و ایلات و از آزادیخواهان و نویسندگان و روشنفکران بودند آشکار شد از روز سوم مرداد ماه سال ۱۳۲۱ محاکمه او و دستیارانش شروع شد که منجمله ترور میرزاده عشقی شاعر بزرگ قرن و یا اسماعیل عراقی نماینده دوره یازدهم مجلس که با خوردن چایی یا شربت در دفتر مختاری شبانه دچار تشنج و تهوع و رعشه شده و فوت کرد یا قتل ارباب کیخسرو شاهرخ که به جشن عروسی (نکویی) برده شد و در آنجا تحویل مأمورین نظمیه گرفتار و او را به کرج بردند و خفه کردند و سیدحسین مدرس نماینده پنج دوره مجلس شورای ملی از دوره دوم تا ششم به خواف تبعید کرد و در آنجا زمانی که مدرس مشغول نماز خواندن بود با عمامه خودش خفهاش کردند دیگری نصرتالدوله فیروز (فرمانفرمایان) در تبعید سمنان و به دستور مختاری رئیس شهربانی سه نفر را به سمنان میفرستد و او را در زندان خفه میکنند و دیگری فرخی شاعر معروف که شبانه به زندان مریضخانه میبرند و در آنجا پزشک احمدی او را روی تختخواب خوابانده و چند نفر دست و پای او را میگیرند و احمدی تزریق خالی پُر از هوا را به رگ او میزند که او به خرخر میافتد و رنگش سیاه شده و جانبهجان آفرین تسلیم میکند و دیگری شیخ خزعل که او را در اطاقش خفه کردند و مبلغ ده هزار ریال به آقایانی که ۵ نفر بودند فرشجی، جمشیدی، یاوری، عقیلیپور، بختیاری، بهرسم هدیه پرداخت شد و دیگری سردار اسعد بختیاری که با تزریق سم توسط پزشک احمدی در زندان فوت کرد و دیگری دکتر تقی ارانی دانشمند و مبارز او را به بیماری تیفوس مبتلا ساختند و در اثر عدم مراقبت جان سپرد پزشک احمدی نه پزشک بود نه پزشکیار تنها رابطهای او این بود که در مشهد به داروفروشی اشتغال داشت و بعد از شهریور ۱۳۲۰ با لباس عربی بهصورت یک حاجی از ایران فرار کرد ولی در تاریخ ۲۲/۱۱/۵ بههمراهی مختاری و سرهنگ نیرومند و مصطفی راسخ رئیس زندان به پای میز محاکمه کشیده شدند بیتوجهی به جنایات بیشماری که در پیش چشم پانزده میلیون ایرانی انجام گرفت با نهایت خونسردی و بیاعتنایی به افکار عمومی رکنالدین بختیاری این تبهکار بیمثال را فقط به ۸ سال زندان با اعمال شاقه محکوم کردند و سایر محکومیتهای مشابهی یافتند و چند نفر هم تبرئه شدند»
حجم
۱۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه