دانلود و خرید کتاب ذهن هولوتراپیک استانیسلاو گروف ترجمه محمد گذر‌آبادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب ذهن هولوتراپیک

کتاب ذهن هولوتراپیک؛ راهی به سوی جهان هولوگرافیک نوشتهٔ استانیسلاو گروف و هال زینا بنت و ترجمهٔ محمد گذر‌آبادی است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ذهن هولوتراپیک

در سه دهه گذشته، علوم جدید چالش‌ها و کشفیات جدیدی را ارزانی داشته که نشان می‌دهند توانایی‌های بشر به‌کلی فراتر از هر آن چیزی است که سابق بر این حتی تصور می‌کردیم. در پاسخ به این چالش‌ها و کشفیات، تلاش‌های جمعی محققان از هر حرفه و رشته، تصویر یکسر تازه‌ای از هستی بشر و خصوص ماهیت خودآگاهی انسان ارائه کرده است. کشف جهان هولوگرافیک یکی از این یافته‌هاست. هولوگرافی عبارت است از روشی در عکاسی که از نور یکدست لیزر با طول موج مشابه برای تولید تصاویر سه‌بعدی در فضا استفاده می‌کند. محققان توانستند از این علم نویافته پلی به سمت روان‌شناسی بزنند. کتاب ذهن هولوتراپیک دربارهٔ ارزشِ حالات نامعمول خودآگاهی (non-ordinary states of consciousness) است. کشفِ هولوگرافی و تفکر هولونامیک در علوم یکی از یافته‌های مدرن و مفید در مطالعات مدرن خودآگاهی است که سابقا غیرقابل‌درک و گیج‌کننده بودند. 

خواندن کتاب ذهن هولوتراپیک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران و محققان رشته‌های فیزیک و روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ذهن هولوتراپیک

تحقیقات جدید در زمینه روان‌شناسی عمقی و خودآگاهی، تا حد زیادی وامدارِ روان‌پزشک سوئیسی کارل گوستاو یونگ است. یونگ در یک عمر کارِ بالینی روشمند، ثابت کرد که مدل فروید برای روان بشر بسیار بسته و محدود است. او شواهد قانع‌کننده‌ای گرد آورد که نشان می‌دهند درک ماهیت حقیقی روان بشر، از همان آغاز نیازمند نگریستن به جایی بس فراتر از زندگینامه شخصی و ناخودآگاه فردی است.

از جمله مشهورترین مفاهیمی که یونگ ارائه کرده مفهوم «ناخودآگاه جمعی» است، ذخیره عظیمی از اطلاعات درباره تاریخ و فرهنگ بشر که در اعماق روان‌مان در دسترس همه ماست. به علاوه یونگ الگوهای پویای اولیه یا اصول سازمان‌دهنده ازلی و آغازین را که در ناخودآگاه جمعی و نیز در جهان به طور کلی عمل می‌کنند شناسایی کرد. وی آنها را «کهن‌الگو» نامید و تأثیرتشان را بر ما به عنوان فرد و بر جامعه بشری به طور کلی تشریح کرد.

یکی از جالب‌ترین تحقیقات یونگ مطالعات او روی پدیده تقارن یا همزمانی است که بعدآ به شکلی مفصل‌تر به آن خواهیم پرداخت. او کشف کرد که وقایع روانشناختی فردی، مثل رویاها و تصاویر ذهنی، اغلب هم‌زمانی یا تقارنهای بامعنایی با جنبه‌های مختلف واقعیتِ مورد اجماع پیدا می‌کند که بر حسب رابطه علت و معلولی قابل‌تبیین نیست. این به آن معناست که دنیای روان و جهان مادی دو وجود مجزا نیستند، بلکه به‌شدت درهم‌تنیده‌اند. بنابراین نظرات یونگ نه تنها روان‌شناسی بلکه دیدگاه نیوتونی به واقعیت و فلسفه علم غربی را به چالش می‌کشند. نظرات یونگ نشان می‌دهند که خودآگاهی و ماده پیوسته با هم برخورد دارند، بر هم تأثیر می‌گذارند و همدیگر را شکل می‌دهند، نکته‌ای که شاعر ایرلندی ویلیام باتلر ییتس موقع صحبت درباره رویدادهایی که در آنها «نمی‌توان رقصنده را از رقص تشخیص داد» حتما در ذهن داشته است.

تقریبا در همان زمانی که پیشرفت‌های عمده در علم فیزیک آغاز شده بود، کشف ال‌اس‌دی و تحقیقات بعدی در زمینه مواد روانگردان، راه‌های انقلابی و جدیدی را در مطالعه خودآگاهی بشر گشود. دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد گرایش و علاقه ناگهانی به فلسفه‌ها و تجربه‌های معنوی شرق، شمنیسم، عرفان، روان‌درمانی تجربه‌ای و دیگر کاوش‌های عمیق در روان بشر بود. مطالعه مرگ و احتضار اطلاعات شگفت‌انگیزی را درباره رابطه بین خودآگاهی و مغز فراهم کرد. علاوه بر این، علاقه به فراروان‌شناسی و خصوصآ تحقیق روی ادراک فراحسی دوباره رواج یافت. اطلاعات جدیدی نیز درباره روان بشر در آزمایشگاه‌هایی به دست آمد که به آزمایش روی فنون جدید دگرگون‌سازی ذهن (mindaltering)، نظیر محرومیت حسی (sensory deprivation) و بازخورد زیستی (biofeedback) می‌پرداختند.

فصل مشترک تمام این تحقیقات، تمرکز روی حالات نامعمولِ خودآگاهی است، حوزه‌ای که در گذشته، نه فقط از سوی علوم سنتی بلکه از سوی فرهنگ غربی به طور کلی، کاملا مورد غفلت قرار گرفته بود. ما به واسطه تأکیدی که روی عقلانیت و منطق داشته‌ایم، ارزش زیادی برای حالت هوشیاری ذهن در زندگی روزمره قائل شده و دیگر حالات خودآگاهی را تمامآ به درون حوزه آسیب‌شناسی بی‌فایده تنزل داده‌ایم.


نظرات کاربران

Mehdi Sarafi
۱۴۰۲/۰۳/۰۷

کتابی است بسیار عمیق و حاصل تجربیات ۳۰ ساله یکی از بزرگترین دانشمندان روانپزشکی… درک این کتاب نیاز به سطح بالایی از شعور و آگاهی و پیش زمینه ای از مطالعات در زمینه روان انسان، علوم متافیزیک و حتی فیزیک

- بیشتر
کاربر ۵۹۳۱۰۷۲
۱۴۰۲/۰۲/۲۶

عالی بود

کاربر ۶۱۶۱۵۵۸
۱۴۰۲/۰۵/۲۱

کتاب خوب و ترجمه عالی. کمی اشتباه تایپی دارد. کتاب پر ارجاع و شلوغ است باید دوباره بخوانمش. اولین بار است که در چنین موضوعی کتاب می خواهم. از آن جایی که اغلب مردم گرایش به علوم غریبه دارند احتمال

- بیشتر
مهدی ساداتی
۱۴۰۱/۰۹/۱۹

اصلا کتاب خوبی نیست ، بی سر و ته و توی عالم توهمی میچرخه

محمد سعید حقیقی فرد
۱۴۰۱/۰۲/۲۰

این کتاب شبه‌علم است. خواندن آن صرفا با رویکرد مطالعه‌ی یک رمان تخیلی توصیه می‌شود.

علیرضا۲۰
۱۴۰۱/۰۱/۲۳

این کتاب شبه علم و شما با خواندنش هیچ چیزی بدست نمی آورید فقط وقت خودتون تلف کردین با این اراجیف

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۵۶)
غیب‌بینان قوی این توانایی را دارند که بدون هیچ کلید بصری یا کلامی، به اطلاعاتی درباره گذشته مراجع یا سابقه یک شیء مادی دسترسی پیدا کنند. من به‌دفعات شاهد بوده‌ام که دو غیبگوی مشهور، آن آرمسترانگ (Armestrong Anne) و جک شوارتس (Jack Schwarz)، به اطلاعات پیچیده و دقیق از این نوع دسترسی پیدا کرده‌اند. توانایی کسب اطلاعات به این طریق، نشان می‌دهد که حافظه می‌تواند مستقل از جسم مادی وجود داشته باشد و شکلی محکم و استوار را حفظ کند که توسط قوای انسانی غیر از حواس پنجگانه قابل تشخیص است. زمان ممکن است به جای اینکه مثل خط آهن، به صورت یک مسیر باریک در دو جهت (گذشته و آینده) امتداد پیدا کند، بیشتر شبیه یک دریای بیکران باشد، دریایی که می‌توانیم آنآ، و صرفنظر از اینکه در کجا ایستاده‌ایم، به هر قطره آن دسترسی داشته باشیم.
Javad Azar
تحقیقات اولیه در زمینه دیدن از راه دور، روی مردان و زنانی انجام می‌شد که به خاطر توانایی‌های فراروانی خود انتخاب شده بودند اما به زودی معلوم شد که تقریبا هر کسی را می‌توان برای انجام این کار آموزش داد. اغلب محققان قانع شده‌اند که دیدن از راه دور و دیگر توانایی‌های تله‌پاتیک جزو قابلیتهای عادی بشر هستند. خیلی‌ها بعد از اینکه دیدن از راه دور را پیش خود تجربه کردند، گزارش دادند که فرآیند پرورش این مهارت، آنقدر مستلزم یاد گرفتن نیست که مستلزم «یاد نگرفتن» شرطی شدنِ منفی است که ادعا می‌کند این توانایی‌ها «واقعی» نیستند.
Javad Azar
به عنوان محققِ خودآگاهی بشر، برایم کاملا روشن است که همراه با تجربه ادراک نامعمول، اغلب نوعی ترس متافیزیکی عمیق به وجود می‌آید، درست مثل همان ترسی که من موقع مواجه شدن با امکان پرتاب کردن خودم از میان فضا و زمان به آپارتمان والدینم، تجربه کردم. این ترس ریشه در این واقعیت دارد که چنین تجربه‌هایی باورهای بنیادی ما را درباره سرشت و ماهیت واقعیت، به چالش می‌کشند و متزلزل می‌سازند. وقتی این ترس اتفاق می‌افتد، مفروضات بنیادی که با آنها در زندگی روزمره عمل می‌کنیم را چنان تهدید می‌کند که معمولا انکارِ وجودِ ادراک به مراتب آسانتر است تا پذیرش و اعتماد به آنچه تجربه می‌شود. به عبارت دیگر، وقتی با انتخاب میان پذیرش یک جهان‌بینی جدید و فرونشاندن ترسهایمان روبه‌رو می‌شویم، اغلب دومی را انتخاب می‌کنیم.
Javad Azar
توانایی ما برای سفر به درون خودآگاهی گونه‌های دیگر، به جانوران محدود نمی‌شود. صرفنظر از اینکه برای محققان سنتی تا چه حد خیالی و پوچ جلوه کند، و صرفنظر از اینکه تا چه حد ممکن است مرزهای عقل سلیم را زیر پا بگذارد، امکان ندارد که گزارش افرادی را که ادعا می‌کنند خودآگاهی گیاهان و فرآیندهای گیاه‌شناختی را تجربه کرده‌اند، به کلی رد کرد. من طی سالیان، شاهد صدها مورد از همین نوع تجربه‌ها بوده‌ام، و حتی خودم نیز بارها چنین تجربه هایی داشته‌ام. این مشاهدات و تجربه‌ها باعث شد تشخیص دهم آنها تا چه حدِ شگفت‌انگیزی معتبر و موثق هستند و تا چه حد به ما در کشف رازهای کیمیاگرانه قلمرو نباتات کمک می‌کنند.
Javad Azar
کارل گوستاو یونگ در کتاب خاطرات، رویاها، تأملات، داستان جالبی را درباره ارواح راهنما نقل می‌کند. یک روز مهمانی از هند برای یونگ رسید. مهمان یکی از رهبران معنوی هند بود و از آنجا که یونگ علاقه وافری به تفکر هندی داشت، گفتگوی آنها به درازا کشید. وقتی یونگ نامِ معلمِ معنوی او را پرسید، مهمان جواب داد که نام او «شانکاراچاریا» است. این نام برای یونگ آشنا بود چون شانکاراچاریا یکی از مفسرین بزرگ وداها بوده است. اما به نظر یونگ غیرممکن می‌آمد که مردی به این نام معلم مهمان او باشد چون شانکاراچاریا قرنها پیش مرده است. یونگ برای روشن کردن قضیه، از مهمان خود پرسید آیا منظورش همان شانکاراچاریا است که قرنها پیش مرده. مرد پاسخ داد «بله، منظورم همان است». که باعث حیرت یونگ شد. یونگ پرسید «پس منظور شما یک روح است». مرد پاسخ داد «البته که روح او بود. ارواح معلم هم وجود دارند. اکثر مردم معلمان زنده دارند. اما همیشه کسانی هم هستند که معلمشان یک روح است».( ۷ )
Javad Azar
برای مثال، یک بار من با فردی کار می‌کردم که برای مدتی طولانی درگیر یک رابطه خصمانه و بسیار سخت بود. طی یک تجربه زندگی قبلی، او این دشمن را به عنوان قاتل خود در زندگی دیگری که مدتها قبل با هم داشتند مشاهده کرد. بعد از رفتن به گذشته و بخشیدن آن جنایت، مُراجع بی‌درنگ احساس فعلی خود را نسبت به آن فرد تغییر داد. دشمنی‌ها و ترسهای قدیمی درجا از میان رفت و احساس تازه‌ای نسبت به این فرد پیدا کرد. در همین حین، دشمن سابق او نیز در آن سوی دنیا، همزمان اما به شکلی مستقل، تجربه فردی مشابهی را از سر گذراند که باعث تحول وی در همان جهت شد. در یک دوره زمانی تقریبا مشابه، هر دو نفر تجربیاتی داشتند که دید آنها را از اساس تغییر داد، و رابطه‌شان را که اینچنین آکنده از دشمنی و حصومت بود ترمیم کرد. وقایعی که این دو نفر را تغییر دادند کاملا بی‌ارتباط با هم به نظر می‌رسیدند، اما این تأثیر را داشتند که باعث آشتی آنها شدند.
Javad Azar
به پایین نگاه می‌کنی و سطح کره‌ای را می‌بینی که همه این سالها روی آن زندگی کرده‌ای و تمام آدمهای آن پایین را می‌شناسی. آنها مثل تو هستند، آنها خودِ تو هستند، تو نماینده آنهایی. تو آن بالا هستی به عنوان عنصر حساس، آن نقطه در انتها ... به طریقی تشخیص می‌دهی که تو بخشی از کل زندگی هستی و آنجا در صف مقدم هستی و باید آن را با خودت برگردانی. تبدیل به یک مسئولیتِ تقریبا ویژه می‌شود و حرفی را درباره رابطه‌ات با این چیزی که زندگی می‌نامیم به تو می‌گوید. این یک تغییر است، یک چیز تازه و وقتی برمی‌گردی، حالا یک تفاوتی در آن جهان وجود دارد. تفاوتی در رابطه تو و آن سیاره و تو و تمام اشکالِ دیگر زندگی روی آن سیاره، چه تو آن نوع تجربه را داشته‌ای و این بسیار گرانبهاست.( ۴ )
Javad Azar
وقتی ظرف یک ساعت ونیم دور زمین می‌چرخی، کم‌کم متوجه می‌شوی که هویتت در گرو آن کل واحد است. این باعث تغییر می‌شود. به پایین نگاه می‌کنی و نمی‌توانی تصور کنی از چه تعداد مرز و سرحد عبور می‌کنی ... صدها نفر همدیگر را برای یک خط خیالی می‌کشند که تو حتی از آن آگاه هم نیستی، تو حتی نمی‌توانی آن را ببینی. از آنجایی که هستی، سیاره زمین یک کل واحد است و خیلی زیباست و آرزو می‌کنی ایکاش می‌توانستی دست تک‌تک آدم‌ها را بگیری و بگویی: «از این زاویه به آن نگاه کن. ببین چه چیزی مهم است!» در خلال راهپیمایی او در فضا، این مکاشفات ناگهان تبدیل به یک تجربه عمیق عرفانی شد. دوربینی که برای ثبت کارهای او طراحی شده بود درست کار نمی‌کرد و او برای چند دقیقه کاری نداشت جز اینکه در فضا معلق باشد، و اجازه دهد تا منظره زمین، کیهان و کل وجود، خودآگاهی او را بمباران کند. خیلی زود فهمید که به هیچ وجه نمی‌تواند مرزهای فردی خود را حفظ کند و در عوض خودش را با کل بشریت یکسان تلقی کرد.
Javad Azar
یونگ که عمری را صرف مطالعه روی کهن‌الگوها کرد، در رویکرد خود به شخصیت و رفتار آدمی، سه کهن‌الگوی کلیدی را شناسایی کرد: (۱) آنیما یا تجسم جنبه‌های زنانه در ناخودآگاه مرد؛ (۲) آنیموس، یا تجسم عناصر مردانه در ناخودآگاه زن؛ و (۳) سایه، بخش ناشناخته، تاریک و سرکوب‌شده شخصیت ما. این سه جنبه از روان ما، به طور معمول پنهان و بر ما ناشناخته‌اند، اما تأثیرات قدرتمندی بر انتخابهایی که در زندگی می‌کنیم دارند و لذا در رفتار و تجربیات زندگی ما نقش دارند، تا زمانی که آنها را وارد خودآگاهی کنیم و بشناسیم.
Javad Azar
یونگ در طول حیاتش تجربیات فرافردی متعدد و قدرتمندی داشت. پیش از این به مورد شگرفی اشاره کردم که در آن متن کتاب معروف یونگ به نام هفت موعظه برای مردگان بر او نازل شد: موجودی که الهام‌بخش این نزول بود خودش را باسیلیدسِ گنوسی معرفی کرد. به علاوه یونگ تجربیاتی نیز با روح راهنمایش فیلامون داشت که به او چیزهای زیادی درباره دینامیسم روان بشر آموخت. یونگ در سالهای آخر زندگی‌اش، بعد از تأمل در این مطالب نازل شده، گفت که بخش اعظم کارش مبتنی بر اطلاعاتی است که از این طریق دریافت کرده است، و تردید داشت که اگر خودش را به اطلاعاتی که از راههای سنتی‌تر به دست آورد محدود کرده بود، موفقیتهای شخصی‌اش در مطالعه روان بشر امکانپذیر می‌شد.
Javad Azar

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
تومان