بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ذهن هولوتراپیک | طاقچه
تصویر جلد کتاب ذهن هولوتراپیک

بریده‌هایی از کتاب ذهن هولوتراپیک

۲٫۶
(۱۹)
یونگ که عمری را صرف مطالعه روی کهن‌الگوها کرد، در رویکرد خود به شخصیت و رفتار آدمی، سه کهن‌الگوی کلیدی را شناسایی کرد: (۱) آنیما یا تجسم جنبه‌های زنانه در ناخودآگاه مرد؛ (۲) آنیموس، یا تجسم عناصر مردانه در ناخودآگاه زن؛ و (۳) سایه، بخش ناشناخته، تاریک و سرکوب‌شده شخصیت ما. این سه جنبه از روان ما، به طور معمول پنهان و بر ما ناشناخته‌اند، اما تأثیرات قدرتمندی بر انتخابهایی که در زندگی می‌کنیم دارند و لذا در رفتار و تجربیات زندگی ما نقش دارند، تا زمانی که آنها را وارد خودآگاهی کنیم و بشناسیم.
Javad Azar
وقتی ظرف یک ساعت ونیم دور زمین می‌چرخی، کم‌کم متوجه می‌شوی که هویتت در گرو آن کل واحد است. این باعث تغییر می‌شود. به پایین نگاه می‌کنی و نمی‌توانی تصور کنی از چه تعداد مرز و سرحد عبور می‌کنی ... صدها نفر همدیگر را برای یک خط خیالی می‌کشند که تو حتی از آن آگاه هم نیستی، تو حتی نمی‌توانی آن را ببینی. از آنجایی که هستی، سیاره زمین یک کل واحد است و خیلی زیباست و آرزو می‌کنی ایکاش می‌توانستی دست تک‌تک آدم‌ها را بگیری و بگویی: «از این زاویه به آن نگاه کن. ببین چه چیزی مهم است!» در خلال راهپیمایی او در فضا، این مکاشفات ناگهان تبدیل به یک تجربه عمیق عرفانی شد. دوربینی که برای ثبت کارهای او طراحی شده بود درست کار نمی‌کرد و او برای چند دقیقه کاری نداشت جز اینکه در فضا معلق باشد، و اجازه دهد تا منظره زمین، کیهان و کل وجود، خودآگاهی او را بمباران کند. خیلی زود فهمید که به هیچ وجه نمی‌تواند مرزهای فردی خود را حفظ کند و در عوض خودش را با کل بشریت یکسان تلقی کرد.
Javad Azar
در این دسته از تجربیات فرافردی، مرز میان واقعیت عینی و قلمرو اسطوره‌ای ناخودآگاه جمعی از میان می‌رود. فرد ممکن است اصلا نداند که تجربه‌اش یک دیدار واقعی از سیاره‌ای دورافتاده در کیهان ما، سفری میان‌بُعدی (interdimensional) به یک جهان موازی، یا حالتی ژرف‌بینانه و مربوط به ناخودآگاه جمعی است. همین مشکل تفسیر ممکن است در مورد تجربه دیدن بشقابهای پرنده (یوفو) از جهانهای خارج از جهان ما و برخورد با بیگانه‌های هوشمند نیز پیش بیاید. همان طور که در بحث بشقابهای پرنده خواهید دید، تجربیاتی از این نوع کیفیتی غیرعادی دارند که آنها را در وضعیت نامشخص میان واقعیت موردِ اجماع و دنیای خودآگاهی و کهن‌الگوها قرار می‌دهد.
Javad Azar
اصول جهانی که تجسم انسانی یافته بودند (کهن‌الگوها)، اصولی که در یک تعامل پیچیده، توهم جهان پدیدار را خلق می‌کنند، بازی الهی خودآگاهی کیهانی که هندوها آن را لیلا (lila) می‌نامند. این صحنه عظمت و شکوهی داشت که قادر به وصف آن نیستم. کهن‌الگوهایی که دیدم چهره‌های متغیر و ناپایداری بودند با وجوه، سطوح و ابعاد متعدد معنایی. محال بود که بتوان روی جنبه خاصی از آنها تمرکز کرد، چون درحالی‌که داشتم مشاهده‌شان می‌کردم، به صورت درهم‌آمیزی‌های هولوگرافیک بی‌نهایت پیچیده و ظریف، در حال تغییر و تحول دائم بودند. به نظر می‌رسید هر یک از آنها معرف جوهر و عصاره کارکرد خود و همزمان تمام جلوه‌های عینی این اصل در جهان پدیدار است. در عین حال که موجودات آشکارا منفردی بودند، شمار عظیمی از دیگر موجودات و موقعیتها از تمام زمانها و مکانهای تاریخی را در خود جای داده بودند.
Javad Azar
این سفرِ دور دنیا، غیرعادی‌ترین سفر زندگی‌ام بود. طراحی هوشمندانه مناظر، پیوسته مرا غرق در خلسه شناختی می‌کرد. گرچه این تجربه‌ها فی‌نفسه شگفت‌انگیز بودند اما تأثیرگذارترین جنبه جلسه امروز برای من، خودِ ابعاد کشف‌شده جهان نبود، بلکه معنایی بود که دیده‌ها و ادراکات من برای آن خودآگاهی که با آن بودم داشت. از اینکه کسی را داشته باشد که کارش را به او نشان دهد خیلی خوشحال بود. احساس کردم میلیاردهاسال صبر کرده تا خودآگاهی مجسم به جایی برسد که عاقبت یک نفر بتواند کاری را که کرده ببیند، درک کند و ارج بنهد. تنهایی این هوش را که چنین شاهکاری آفریده و کسی را نداشته تا از کارش تقدیر کند، احساس کردم و به گریه افتادم. برای تنهایی‌اش و از مهابتِ عشق عمیقی که این تنهایی را به عنوان بخشی از یک نقشه بزرگتر پذیرفته بود، گریستم. در پس خلقت، عشقی را احساس کردم با ابعادی خارق‌العاده. همه هستی نمودِ عشق است.
Javad Azar
همذات‌پنداری با انرژی خلاق کیهان اغلب باعث نگرشی جدید به زندگی و مبنای درکی جدید از هستی می‌شود. اغلب افراد بعد از پی بردن به جایگاه کیهانی خود احساس شعف و سرخوشی می‌کنند و به مسائل روزمره خود از زاویه‌ای یکسر تازه می‌نگرند. خیلی‌ها دیگر احساس نمی‌کنند قربانی مشکلات و مصائب روزمره یا حتی مسائل جهانی مثل منازعه و جنگ اقتصادی هستند، و می‌دانند که در سطحی دیگر، در خلق یک درام جهانی شرکت فعال دارند. گاهی ممکن است افراد به این دست بینش‌های کیهانی، واکنش منفی نشان دهند. برای بعضی‌ها بازگشت به خودآگاهی روزمره و پذیرش نقشهایی که با توجه به تجربه تازه خود، جزئی و بی‌اهمیت جلوه می‌کند، دشوار است. گروهی دیگر ممکن است بعد از پی بردن به اینکه آدمیان صرفا بازیگران یک نمایش کیهانی از قبل تعیین شده هستند، احساس سرخوردگی کنند و از چشم گشودن به این واقعیت امتناع نمایند
Javad Azar
تجربه خودآگاهی کیهانی، ادراکات مهمی را به همراه دارد که درک ما را از بالاترین اشکال آفرینندگی عمیق‌تر می‌سازند. نوشته‌های موجود در زمینه آفرینندگی، آکنده از الهامات استثنایی و شگفت‌آور هنری، علمی، فلسفی و دینی است که از یک منبع فرافردی نشأت می‌گیرند و در حالات نامعمولِ خودآگاهی به وقوع می‌پیوندند. حتی کوچکترین «جرقه‌های» بینش عرفانی اغلب باعث نتایج فوق‌العاده و استثنایی می‌شوند. میزان مشارکت افراد در این لحظات روشن‌بینی و کشف، از فردی به فرد دیگر خیلی فرق می‌کند. مکانیسم‌های دخیل، درمجموع به سه دسته بزرگ تقسیم می‌شوند.
Javad Azar
جدیدترین تحقیقات ما نشان می‌دهند که خودآگاهی و تجربه بشر از مغز تأثیر می‌پذیرد، اما منشأ آن در مغز نیست و وابستگی مطلق نیز به آن ندارد. خودآگاهی به وضوح قادر است کارهایی انجام دهد که مغز و اعضای حسی ما توان انجام آنها را ندارند. گمان به صحت این امر فقط به روانشناسی فرافردی محدود نمی‌شود و درواقع توسط یکی از بنیانگذاران تحقیقات جدید مغز، جراح مشهور اعصاب وایلدر پنفیلد، ابراز شده است. پنفیلد در سالهای آخر زندگی‌اش کتاب راز ذهن را نوشت و در آن مشاهداتش را درباره رابطه مغز انسان و خودآگاهی خلاصه کرد. او ابراز داشت که به عنوان جراح اعصاب اعتقاد دارد منبع خودآگاهی در مغز نیست. تحقیقات بعدی، و خصوصآ مرگ‌شناسی در بخش مطالعاتِ تجربیات نزدیک مرگ، شواهد متقاعدکننده‌ای را در تأیید موضع پنفیلد فراهم کرده است.
Javad Azar
یافته‌های جدید علمی کم‌کم صحت باورها در فرهنگهای چند هزار ساله را تأیید می‌کنند و نشان می‌دهند که روان فردی ما، در تحلیل نهایی، جلوه‌ای از خودآگاهی کیهانی و هوشی است که در همه هستی جریان دارد. تماس ما با این خودآگاهی کیهانی هرگز به طور کامل قطع نمی‌شود زیرا ما هرگز کاملا از آن جدا نیستیم. این مفهوم به شکلی مستقل در سنتهای عرفانی سراسر جهان یافت می‌شود و آلدوس هاکسلی آن را «فلسفه جاودانی» نامیده است. رویکرد جدید به روان انسان، که پیشرفته‌ترین تحقیقات ما ناظر بر آن است، شکاف میان علوم سنتی غربی و حکمت نظامهای معنوی را که مبتنی بر قرنها مشاهده روشمند خودآگاهی است، برطرف می‌کند. اگر نقشه جدیدی را که در این کتاب تشریح شده مد نظر قرار دهیم، پدیده‌های مهم فرهنگی مثل شمنیسم، نظامهای معنوی شرق و سنتهای عرفانی جهان ناگهان تبدیل به شکلهای به‌هنجار و قابل‌درکی از تلاش بشر می‌شوند، و نه انحرافاتی در حوزه آسیب‌شناسی روانی یا هوسهای بی‌اعتبار.
Javad Azar
طی قرن حاظر، روانشناسی و روانپزشکی دانشگاهی، معنویت را محصولِ خرافه‌پرستی، تفکر جادویی بدوی و آسیب‌شناسی علنی تلقی کرده و آن را رد کرده‌اند. اما در پرتو درک تازه‌ای که حاصل تحقیقاتِ دو دهه گذشته در زمینه خودآگاهی است، کم‌کم متوجه می‌شویم که ظهور و تداوم معنویت به واسطه تجربه‌های پیش از تولد و فرافردی است که ریشه در اعماق ذهن بشر دارند. این تجربیاتِ ژرف‌بینانه به قول یونگ، دارای یک کیفیت مینوی اولیه هستند. آنها منبع اصلی تمام ادیان بزرگ محسوب می‌شوند. از این گذشته، روشن شده است که انسانها نیاز عمیقی به تجربه‌های فرافردی و حالاتی دارند که در آنها از هویت فردی خود فراتر می‌روند و جایگاه خود را در یک کل بزرگ‌تر که بی‌زمان است احساس می‌کنند. به نظر می‌رسد این تمنا و نیازِ معنوی اساسی‌تر و ناگزیرتر از سائق جنسی است و اگر ارضا نشود ممکن است به اختلالات شدید روانی منجر گردد.
Javad Azar
ما با مشاهده مراجعین در حالات نامعمولِ خودآگاهی، کشف کردیم که علائم روان‌رنحورانه یا روان‌تنی در آنها اغلب به چیزی بیش از سطح زندگینامه‌ای روان مربوط می‌شود. در آغاز ممکن است متوجه شویم که علائم بیماری با رویدادهای آسیب‌زایی که فرد در نوباوگی یا کودکی تجربه کرده ارتباط دارد، به همان نحوی که در روانشناسی سنتی تشریح می‌شود. اما وقتی فرآیند ادامه پیدا می‌کند و تجربیات عمیق‌تر می‌شوند، متوجه می‌شویم که همان علائم با جنبه‌های خاصی از ضربه تولد در ارتباط هستند. آن‌گاه می‌توان ریشه‌های دیگرِ همان مسئله را در منابع فرافردی، مثل تجربه‌ای در زندگی قبلی، یک مضمونِ کهن‌الگویی حل نشده یا همذات‌پنداری فرد با یک حیوان خاص، نیز دنبال کرد.
Javad Azar
ابعاد اساطیری بسیاری از تجربیات روان‌پریشانه معرف یک ویژگی نرمال و طبیعی حوزه فرافردی روان است، نکته‌ای که یونگ با مفهوم ناخودآگاه جمعی و کهن‌الگوها، به آن اشاره دارد. علاوه بر این، ظاهر شدن این عناصر عمیق از ناخودآگاه را می‌توان به منزله تلاش روان برای خلاص شدن از آثار آسیب‌زا و ساده کردنِ عملکرد خود تلقی کرد. همسرم کریستینا و من با توجه به تمام این مشاهدات به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از حالاتی که در حال حاضر بیماری روانی تشخیص داده می‌شوند، و از طریق داروهای سرکوب‌کننده، معالجه می‌شوند، در حقیقت بحرانهای روانی ـ معنوی، یا آن طور که ما آنها را می‌نامیم، «اضطرارهای معنوی» هستند. این حالات اگر به درستی درک و حمایت شوند، ممکن است منجر به درمان و تحول شخص گردند. در طی قرون و اعصار، حالاتی از این دست در ادبیات غرفانی به منزله جنبه‌های مهمی از سفر معنوی، تشریح شده‌اند. آنها در زندگی شمنها، بنیانگذاران ادیان بزرگ، مقدسین، پیامبران، زاهدان (renunciates) و آشنایان (initiates) به اسرار مقدس در همه اعصار روی داده‌اند
Javad Azar
درحالی‌که شاهد شکست تلاشها برای تبیین آسیب‌شناسی فردی بر اساس مدل سنتی زندگینامه‌ای هستیم، نابسنده بودن این روشها زمانی بیشتر آشکار می‌شود که از آنها برای تبیین آسیب‌شناسی جمعی جنگهای خونین، انقلابها، بیرحمی‌های رژیمهای تمامی‌خواه، ددمنشی اردوگاههای کار اجباری و نسل‌کشی استفاده کنیم. دردهای عاطفی دوران نوباوگی و کودکی، به همان ترتیبی که رفتارهای به شدت خشن افراد را توضیح نمی‌دهد، قادر به تبیین رفتارهای نابهنجار در این ابعاد نیز نمی‌باشد. آسیبهای روانی ناشی از تجربیاتی که بعد از تولد به روان ما شکل می‌دهند برای تبیین وحشتهای نازیسم، ستمگریهای رژیم استالین یا رفتارهای تکان‌دهنده رژیم آپارتاید کافی نیست. اما بعد از اضافه کردن تجربیات پیش از تولد و فرافردی که در حالات نامعمولِ خودآگاهی آشکار می‌شوند، درک این وقایع آسان‌تر می‌گردد. ضربه تولد شامل نوعی تقلای مرگ و زندگی است و این قابلیت را دارد که تبدیل به مبنایی برای بسیاری از عواطف شدید و افراطی شود.
Javad Azar
جنگ پدیده پیچیده‌ای است و عوامل بسیاری در آن دخیل‌اند، از جمله ریشه‌های تاریخی، سیاسی، اقتصادی و روانشناختی. نباید تصور کنیم که می‌توان جنگ را تنها به عوامل روانشناختی تقلیل داد. اما، درحالی‌که به جنبه‌های محسوس‌ترِ منازعاتِ موجود میان کشورها توجه زیادی شده، ابعاد و ریشه‌های روانشناختی این بحرانها مورد غفلت قرار گرفته است. تحقیقات جدیدِ خودآگاهی در این زمینه ادراکات و راه‌حل‌های جالبی ارائه می‌کند. در حالات نامعمولِ خودآگاهی، اطلاعاتی که از ناخودآگاه پدیدار می‌شود معمولا حاوی مضامینی از جنگ، رژیمهای تمامی‌خواه، انقلابها، وحشت اردوگاههای کار اجباری و نسل‌کشی است. صحنه هایی که این مضامین را بیان می‌کنند ممکن است بی‌نهایت شدید باشند و با طیف کاملی از عواطف و احساسهای جسمی قربانیان و مرتکبین هر دو، تجربه شوند.
Javad Azar
دشمن معمولا به شکل یک اختاپوس خطرناک، یک اژدهای درنده، یک هیدرای چندسر، یک رُتیل عظیم‌الجثه و سمّی یا یک لِویاتانِ بلعنده تصویر می‌شود. نمادهایی دیگری که معمولا مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارت‌اند از گربه‌سانان یا پرندگان شکارگر و درنده، کوسه‌های مخوف و مارهای ترسناک، به ویژه افعی و مارهای پیچنده بوآ. صحنه‌های خفه کردن یا خرد کردن، گردابهای هولناک و ماسه‌های روان و نامطمئن نیز در تصاویر مربوط به دوران جنگ، انقلاب و بحرانهای سیاسی به وفور وجود دارد. مقایسه نقاشی‌های مربوط به حالات نامعمول خودآگاهی که تجربیات پیش از تولد را به تصویر می‌کشند با اسناد تاریخی تصویری که لوید دی ماوس و سام کین جمع‌آوری کرده‌اند شواهد محکمی را در تأیید این نظر فراهم می‌کنند که خشونت بشر ریشه در دوران پیش از تولد دارد.
Javad Azar
نخستین تجربه ال‌اس‌دی، زندگی شخصی و حرفه‌ای مرا از بیخ و بن تغییر داد. مواجهه‌ای غیرعادی با ناخودآگاه را تجربه کردم و این تجربه بلافاصله تمام علاقه قبلی مرا به روانکاوی فروید تحت‌الشعاع خود قرار داد. مرا به نمایش شگفت‌انگیزی از تصاویر رنگارنگ دعوت کرده بودند، تصاویری که برخی انتزاعی و هندسی و برخی آکنده از معانی نمادین بود. مجموعه‌ای از عواطف را، با شدتی که هرگز تصورش را نمی‌کردم، احساس کردم. نخستین تجربه ال‌اس‌دی ـ ۲۵ شامل تعدادی آزمایشهای ویژه توسط یکی از اعضای دانشکده بود که روی تأثیر نورهای چشمک‌زن (flashing lights) بر مغز مطالعه می‌کرد. قبل از مصرف ماده روانگردان، پذیرفتم که امواج مغزی‌ام درحالی‌که نورهایی با فرکانسهای مختلف در برابرم چشمک می‌زد، توسط یک الکتروآنسفالوگراف کنترل شود.
Javad Azar
در این مرحله از آزمایش، در معرض تابشی قرار گرفتم ظاهرا مشابه با نور موجود در مرکز یک انفجار هسته‌ای یا احتمالا آن نور فراطبیعی که به تصریح متون مقدس شرقی، در لحظه مرگ آشکار می‌شود. این نور آذرخش‌گونه مرا از بدنم خارج کرد. تمام آگاهی خودم را نسبت به دستیار تحقیق، آزمایشگاه، و تمام جزئیات مربوط به زندگی‌ام به عنوان یک دانشجو در پراگ از دست دادم. گویی خودآگاهی من ناگهان وارد ابعاد کیهانی شده بود. خودم را پرتاب شده به درون یک درام کیهانی یافتم که سابق بر این بسیار فراتر از حتی افسارگسیخته‌ترین خیالات و تصوراتم بود. انفجار بزرگ را تجربه کردم، از میان سیاه‌چاله‌ها و سفیدچاله‌های عالم گذشتم، و خودآگاهی‌ام تبدیل به چیزی شد که می‌توانست ابرنواخترهای در حال انفجار، پولسارها (pulsars)، کوازارها (quasars) و دیگر رویدادهای کیهانی باشد.
Javad Azar
در ذهنم تردیدی نبود که آنچه تجربه می‌کنم بسیار نزدیک به تجربه «خودآگاهی کیهانی» است که در مورد آن در کتب عرفانی بزرگ جهان خوانده بودم. این حالات را در کتب مرجع روانپزشکی، نشانه‌های آسیب شدید تعریف کرده بودند. در خلال آن می‌دانستم که این تجربه ناشی از نوعی روان‌پریشی در اثر مصرف مواد مخدر نیست بلکه نگاهی آنی به درون دنیایی فرای واقعیت روزمره است.
Javad Azar
در روانکاوی و رویکردهای مرتبط با آن، دسترسی به هسته اصلی خاطراتِ واپس‌رانده شده از دوران نوباوگی و کودکی، ممکن است ماهها و حتی سالها طول بکشد. در کار با حالات نامعمول، مثل کاری که در کار تنفسی هولوتراپیک انجام می‌شود، اطلاعات مهم زندگینامه‌ای از سالهای نخست زندگی، غالبآ در چند جلسه اول ظاهر می‌شوند. افراد نه تنها خاطرات دوران کودکی و نوباوگی خود را به یاد می‌آورند بلکه اغلب با تولد و زندگی خود در داخل رحم، به شکلی زنده و روشن ارتباط برقرار می‌کنند و وارد حوزه‌ای از تجربه می‌شوند که حتی از اینها هم فراتر است.
Javad Azar
به جای اینکه وقایع مربوط به اوان زندگی را صرفا به یاد بیاوریم، یا آنها را از روی تکه‌ها و قطعاتی از رویاها و خاطرات بازسازی کنیم، در حالات نامعمولِ خودآگاهی می‌توانیم وقایع مربوط به سالهای نخست زندگی را به معنای واقعی کلمه، دوباره تجربه کنیم. می‌توانیم به سن دوماهگی یا حتی کوچک‌تر از آن برگردیم، و تمام حالات حسی، عاطفی و جسمی را، مثل بار اول، دوباره تجربه کنیم. در این حالت، جسم خود را مثل یک نوباوه تجربه می‌کنیم و ادراکات ما از محیط پیرامون شکلی بدوی، خام و کودکانه پیدا می‌کند. آن را تمامآ با روشنی و وضوحی غیرعادی مشاهده می‌کنیم. دلایل خوبی در دست است که ثابت می‌کند این تجربیات تا جایی به عقب برمی‌گردند که به سطح سلولی می‌رسند.
Javad Azar
این فکر که در جنین هم ممکن است یک خودآگاهی فعال وجود داشته باشد در تضاد با تمام چیزهایی بود که در مدرسه پزشکی آموخته بود. ولی چیزی که حتی بیشتر از آن مایه شگفتی‌اش شد، احتمالِ آگاه بودنش از تمام جزئیات تعامل میان او و مادرش در این دوره از زندگی‌اش بود. با این وجود، نمی‌توانست ماهیت ملموس این تجربیات را انکار کند. اینها همگی دانشمند درون او را با کشمکشی جدی مواجه می‌ساخت؛ تمام آنچه تجربه می‌کرد در تضاد با تمام «دانسته‌هایش» بود. بعد راه‌حلی برای این کشمکش به ذهنش خطور کرد و همه چیز کاملا روشن شد: باید در باورهای علمی خود تجدید نظر می‌کرد ــ اتفاقی که می‌دانست در طول تاریخ برای دیگران بارها افتاده است ــ نه اینکه صحت تجربه خود را زیر سؤال ببرد. بعد از یک دوره کشمکش‌های شدید، تفکر تحلیلی خود را کنار گذاشت و هر آنچه را که برایش اتفاق می‌افتاد پذیرفت
Javad Azar
. به نظر می‌رسید اشتیاق به حالتِ ارضای کامل، از آن نوعی که در یک رحِم خوب یا در یک شور و جذبه عرفانی تجربه می‌شود، نیروی غایی و انگیزه‌بخش برای هر موجود انسانی است. احساس کرد رسیدن قصه‌های پریان به یک پایان خوش، بیانگر همین مضمون اشتیاق است. همین مضمون را در رویای یک فرد انقلابی از آینده‌ای آرمانی دید. آن را در نیاز هنرمند به پذیرش و تأیید مشاهده کرد. و آن را در آرزوی آدمها برای تملک، مقام و شهرت دید. برایش کاملا روشن شد که پاسخِ بنیادی‌ترین معمای بشر در اینجاست. تمنا و نیازی را که در پس این کشش‌ها نهفته است، هرگز نمی‌توان با حتی شگفت‌انگزترین دستاوردها در جهان خارج ارضا کرد. تنها راه برای ارضای این تمنا و اشتیاق، اتصال دوباره با این مکان در ناخودآگاه خویش است. ناگهان پیامِ بسیاری از معلمان معنوی برایش روشن شد، اینکه تنها انقلاب مؤثر، تحول درونی تمام انسانهاست.
Javad Azar
بعد از آن، هیچ اتفاق خاصی نیفتاد جز اینکه با طبیعت و جهان احساس یگانگی کرد، غوطه‌ور در نور طلایی که آرام آرام از شدت آن کاسته می‌شد. این تجربه را رها کرد و با بی‌میلی به حالت خودآگاهی روزمره‌اش برگشت. در بازگشت به این حالت، مطمئن شد اتفاق بی‌نهایت مهمی برایش افتاده و اینکه دیگر هرگز آدم سابق نخواهد بود. به احساس تازه‌ای از هماهنگی و پذیرش خود رسید، همراه با درکی جهانی از هستی که کلمه‌ای برای توصیف آن نمی‌یافت. تا ساعتها بعد از این تجربه، مطلقآ متقاعد شده بود که از انرژی و روح محض ساخته شده، و برایش دشوار بود که در حیات جسمانی خود، دوستان قدیمش را بپذیرد. شبِ همان روز، تا دیر وقت این احساس عمیق را داشت که درمان شده و سالم است، و به بدنی کاملا کارآمد بازگشته است.
Javad Azar
توصیفاتی که از وحدت کیهانی می‌کنیم اغلب آکنده از تناقضاتی است که از منطق ارسطویی تخطی می‌کنند. برای مثال، در زندگی روزمره، فرض می‌کنیم چیزهایی که با آنها برخورد داریم نمی‌توانند همزمان خودشان باشند و نباشند، یا به عبارت دیگر نمی‌توانند چیزی غیر از آنچه هستند باشند. «الف» نمی‌تواند «ناالف» یا «ب» باشد. اما تجربه وحدت کیهانی ممکن است «فاقد محتوی اما در بر گیرنده هر آنچه هست» باشد. یا ممکن است احساس کنیم «فاقد ایگو» هستیم درحالی‌که همزمان خودآگاهی ما به حدی گسترش یافته که همه عالم را در برمی‌گیرد. ممکن است به خاطر ناچیز بودن خود احساس خضوع و ترس کنیم، اما همزمان این احساس را داشته باشیم که به موفقیتی بزرگ رسیده و جایگاهی مهم و رفیع داریم، گاهی تا آن حد که با خدا همذات‌پنداری کنیم. ممکن است خود را هم موجود و هم ناموجود احساس کنیم و تمام اشیاء مادی را تهی بینگاریم اما خودِ تهی‌گونگی سرشار از فرم جلوه کند.
Javad Azar
در حالت اقیانوسی، به نظر می‌رسد جهان تلألو و زیبایی وصف‌ناپذیری دارد. نیاز به استدلال عقلی به طورِ چشمگیری کاهش می‌یابد و جهان تبدیل می‌شود به «رازی که باید تجربه شود، نه معمایی که حل گردد». در این حالت تقریبا غیرممکن است که چیزی منفی درباره هستی یافت شود، و همه چیز مطلقآ کامل و بی‌نقص جلوه می‌کند. این حس کمال و بی‌نقصی ذاتآ تناقضی را در خود دارد، تناقضی که رام داس (Ram Dass) با نقل عبارتی که از استاد و راهنمای هیمالیایی خود شنیده بود، به شکلی موجز بیان کرد: «جهان مطلقآ کامل است، از جمله نارضایتی خودِ شما از آن، و هر کاری که سعی می‌کنید برای تغییر آن انجام دهید». وقتی خلسه اقیانوسی را تجربه می‌کنید، کل جهان مکانی صمیمی و گرم جلوه می‌کند، جایی که می‌توانید در امنیت کامل، نگرشی کودکانه و منفعل ـ وابسته را اتخاذ کنید. در این حالت، به نظر می‌رسد بدی و شر گذرا، بی‌ربط و حتی ناموجود است.
Javad Azar
می‌توانیم شور و شعف مربوط به BPM ۱ را «خلسه کیهانی» بنامم. در ادامه، در بخش مربوط به BPM ۳، با شکل بسیار متفاوتی از شور و شعف آشنا می‌شویم که با فرآیند «مرگ و تولد دوباره» در ارتباط است. من برای توصیف آن واژه خلسه آتشفشانی (volcanic ecstasy) را وضع کرده‌ام. شور و شعفی وحشی و دیونیزوسی، با مقادیر ظاهرا سیری‌ناپذیری از انرژی انفجاری و تمایل شدید به فعالیتهای مهیج و تب‌آلود. در مقابل، انرژی اقیانوسی BPM ۱ را می‌توان آپولونی (Apollonian) نامید، که عبارت است از ذوب شدن آرامِ تمام حدومرزها، همراه با آرامش و سکون. وقتی چشم‌هایمان بسته است و بقیه دنیا راهی برای ورود ندارد، این حالت به صورت نوعی تجربه درونی مستقل ظاهر می‌شود که ویژگی‌های آن را پیش از این شرح دادیم. وقتی چشم‌هایمان را باز می‌کنیم، این حالت تبدیل به نوعی حس ادغام شدن، یا «یکی شدن با» تمام چیزهایی می‌شود که در پیرامون خود ادراک می‌کنیم.
Javad Azar
خوب است به این نکته اشاره کنیم که یکی از تأثیرات مهم در زندگی سارتر، یک مورد تجربه دشوار و به خوبی حل نشده (poorly resolved) با ماده روانگردانِ مسکالین بوده که آلکالویید فعال از پیوت، کاکتوس مکزیکی، است و بومیان از آن برای آیینهای مقدس استفاده می‌کنند. یادداشت‌های شخصی سارتر حاکی از این است که جلسه او روی تجربیاتی متمرکز بوده که آشکارا با BPM ۲ رابطه دارند.
Javad Azar
دنیای BPM ۲ ــ با احساس فراگیر خطر، محاصره کیهانی، ادراکات پوچ و گروتسک جهان، و از دست دادن زمان خطی ــ با دنیای هرروزه ما آنقدر متفاوت است که ممکن است در مواجهه با آن، خود را در آستانه دیوانگی احساس کنیم. ممکن است احساس کنیم کنترل ذهنی را به کلی از دست داده‌ایم یا اینکه کارمان تمام است و این خطر جدی وجود دارد که برای همیشه روانی شویم. درک اینکه شکل افراطی این تجربه صرفا منعکس‌کننده ضربه مراحل اولیه تولد است، ممکن است به ما در کنار آمدن با این موقعیت کمک کند یا نکند. شکل ملایم‌تری از این حالت، این اعتقاد است که به واسطه تجربه BPM ۲ به شناخت دقیق و نهایی از پوچی کامل هستی رسیده‌ایم و هرگز قادر نخواهیم بود به آن خودفریبی نجات‌بخش که لازمه عملِ مؤثر در این جهان است بازگردیم.
Javad Azar
در کار تجربه‌ای با BPM ۲، مردم اغلب با بحران‌هایی روبه‌رو می‌شوند شبیه به آنچه بودا در «چهار منظره گذرا» با آنها روبه‌رو شد. در این تجربه، ناخودآگاهِ فرد تصاویری از پیری، بیماری، مرگ و ناپایداری فراهم می‌کند که در نهایت مسبب بحرانِ وجودی است. او شاهد بیهودگی و بی‌معنایی زندگی بدون معنویت، محدود به لذت‌های سطحی و اهداف دنیوی است.
Javad Azar
آیا راغب به زدوده شدن، محو شدن، حذف شدن، هیچ شدن هستی؟ آیا راغب به هیچ شدن هستی؟ از یادها رفتن؟ اگر نه، هرگز به معنای واقعی تغییر نخواهی کرد
Javad Azar

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

حجم

۶۰۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۷ صفحه

قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
تومان