کتاب با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!
معرفی کتاب با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!
کتاب الکترونیکی «با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!» نوشتهٔ محمدحسین افشاری در نشر میراث ماندگار چاپ شده است. یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر، سلامت روان اوست. اختلالات شخصیت از آن دسته اختلالات روانی است که درمان ناپذیر است. این کتاب به این اختلالات شخصیت بهصورت دستهبندی شده میپردازد.
درباره کتاب با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!
لازم است در انتخاب شریک زندگی، معیارهای درستی را به کار گرفت و همسر خود را با توجه به آنها برگزید. همسری می تواند همراه و شریک خوبی باشد که از سلامت روان برخوردار باشد؛ یعنی شخصی که عاری از اختلالات روانی باشد. شاید اینگونه بیان کنید که اختلالات روانی قابل درمان هستند و میتوان بعد از ازدواج از شوری که از ازدواج در دل همسر پدید می آید، استفاده کرد و به درمانش اقدام کرد. بله ممکن است! اما با توجه به دو نکته: نخست آنکه ممکن است قبل از آنکه او درمان شود، شما مبتلا به بیماری روانی نشوید. ثانیاً این بیماری روانی، اختلال شخصیت نباشد. به همان اندازه که باید به نکته اول توجه کرد، به نکته دوم نیز باید دقت کرد.
کتاب با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب با افراد مبتلا به اختلال شخصیت ازدواج نکنید!
بهرام مرد شکاک زندگی من داستان ما از وقتی شروع شد که بعد از دوجلسه خواستگاری و گذراندن تمام مراحل مشورت، تعیین مهریه و... با هم به طور رسمی محرم شدیم و به اصطالح به عقد هم در آمدیم. مجلس عقد تمام شده بود و ساعت داشت کم کم از دوازده شب می گذشت که دیدم گوشیم به صدا در اومد. برام یک پیامکی اومده بود. شب بود و دیروقت. من چشام به سختی باز می شد چون اون روز خیلی تو مراسم عقد خسته شده بودم. گوشی رو برداشتم و دیدم بهرام هست که پیام داده. پیام رو باز کردم و دیدم نوشته »امروز خیلی ازت دلخور شدم«. من که حسابی تعجب کرده بودم به زور چشمام رو بیشتر باز کردم و با تعجب براش نوشتم »چرا؟ چی شده؟« )اونم تازه یک روز بعد از عقدمان! اونم چه مسئله ای به این مهمی بوده که مجبور شده این وقت شب پیام بده(. دوباره لرزش صدای گوشیم من رو به خودش فراخوند. »چرا تو این قدر با دایی و عموت راحت می خندیدی و دل و قلوه به هم می دادید، به نظرت تو اون جمع، کار درستی بود« این پیامی بود که بهرام برای من نوشته بود. من خیلی هاج و واج مونده بودم، من؟ داییم؟ عموم؟ جلسه عقد خانوادگی که همه درجه یک های فامیل بودند. اون وقت دل و قلوه دادن من با اونا؟ موندم چی بنویسم. بهرام رو خیلی دوست داشتم و گفتم شاید یک مقدار به خاطر عالقه زیادی که به من داره یا شاید من تو رفتارهام زیاده روی کردم. در حالی که هر چی فکر می کردم عیبی در رفتار اون روزم پیدا نمی کردم. گذشت و من هر روز در دوران عقد از این داستان ها برام تکرار می شد. هر روز دوستان و نزدیکانم با دیدن رفتار بهرام و شنیدن اتفاقاتی که چند روز یک بار برایمان می افتاد، او را یک آدم بدگمان و شکاک می دانستند. من به این حرف ها توجهی نمی کردم و تنها چیزی که باعث می شد آرامش پیدا کنم این بود که بهرام، روی من بسیار حساس است و من را عاشقانه برای خودش می خواهد!
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه