کتاب خیال حلاج
معرفی کتاب خیال حلاج
کتاب خیال حلاج نوشتهٔ مقبول علوی و ترجمهٔ حبیبالله عباسی است و انتشارات مهراندیش آن را راهی بازار کتاب کرده است.
درباره کتاب خیال حلاج
داستان کتاب خیال حلاج با روایتی از قهرمان داستان شروع میشود که زبان به شکوه گشوده، زیرا به او گفتهاند: «حلاجی که تو برای موضوع رسالهٔ دکتریات انتخاب کردی، کافر و زندیق است!»
او از این موضوع ناراحت است. کافر و زندیق؟! برای او کافر یا زندیق بودن حلاج هیچ اهمیتی نداشت، اگر آنچه آنها میگفتند، درست بود. موضوع اصلی رسالهٔ دکتری او شرایط سیاسی و اجتماعی پیدایش تصوف در عصر عباسی میانه؛ مطالعهٔ موردی: حلاج بود. موضوع رسالهٔ او شرایط سیاسی و اجتماعی و حلاج فقط یک نمونه است. پس این موضوع چه ربطی به باورهای حلاج و تشکیک در عقیدهٔ مردی دارد که بیش از هزاروصد سال و اندی پیشازاین مرده است. همین موضوع و پرسشهای فراوان و تشکیکها باعث میشود قهرمان داستان به گونهٔ دیگری به حلاج بنگرد؛ قضیهای که باعث میشود حتی زندگیاش هم با این موضوع گره بخورد.
نویسندهٔ رمان با نگاه به زندگی حلاج، ظلمهای روزگار خویش و مسائل اجتماعی پیرامون خود را هم بررسی میکند.
خواندن کتاب خیال حلاج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به طرفداران رمانهای عربی و دوستداران حلاج پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خیال حلاج
«از چه توبه کنم؟»
بهسردی جواب داد: «از کلمات کفرآمیزی که تو را از دین خارج میکند و در رسالهٔ تو آمده است و همچنین باید از خدا طلب آمرزش کنی ...»
با دلخوری جواب دادم: «سرورم من همیشه از خدا طلب آمرزش میکنم و نیازی به کسی ندارم که این کار را به من یادآور شود. وانگهی من کلمهای از خود در این رساله نیاوردهام، همهٔ کلمات و حوادث و نقلقولها و افراد را از منابعی بیرون کشیدهام که در اختیارم بود.»
به دکتر فایز نگاهی کردم شاید او مرا یاری کند، اما دریغ از یک کلمه؛ او همچنان سرش پایین بود و عقل و چشمش سرگردان بود.
خوب میفهمم که حتی دکتر فایز هم در مدار دکتر فالح میچرخید و، بدون رجوع به دکتر فالح، هیچ کاری نمیتوانست در دانشگاه انجام دهد.
هرکس برای اولین بار با دکتر فالح برخورد میکرد، بهنظر، مردی متعادل و باوقار و آرام میرسید که همیشه لبخند بر چهره داشت و همیشه بوی خوشِ عطرهای شرقی میداد و همیشه کتوشلوارِ اتوکشیده و شیک بر تن داشت ... چیزی جز این نبود. از وقتی رئیس دانشکده شد، من از او میترسیدم. همیشه تلاش میکردم در حد توانم از او دور باشم، اما میدانستم که گریزی از برخورد با او نیست و اکنون آنچه از آن میترسیدم، اتفاق افتاد!
حجم
۲۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه