دانلود و خرید کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ دنا جوناپلی ترجمه حسین ابراهیمی (الوند)
تصویر جلد کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

نویسنده:دنا جوناپلی
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۳.۰از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ نوشته دنا جوناپلی است و با ترجمه حسین ابراهیمی (الوند) در نشر پیدایش برای تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های جذاب منتشر شده است.

درباره کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

داستان در روز عید قربان روایت می‌شود و ما وارد قصر پادشاه می‌شویم، جایی که شاهزاده جوان اوراسمین درحال خواندن شاهنامه است. عید قربان در سراسر ایران، فقرا را برای صرف غذایی که با گوشت قربانی می‌پزند، دعوت می‌کنند. در تبریز، این دعوت بزرگ‌تر است. چرا که نه تنها وابستگان محلی دربار، بلکه خانواده‌ شاه هم قربانی خواهند کرد.

اوراسمین از پیشکار محبوب و نزدیکش کیومرث خواسته است تا یک حیوان خوب و بزرگ برای قربانی بیاورد، کیومرث شاهزاده را به محل نگهداری حیوانات می‌برد و شتر بزرگی را به او نشان می‌دهد، شتر بزرگ و آرام است و وقتی شاهزاده به بدن او دست می‌زند متوجه یک زخم صاف و قدیمی روی کوهان او می‌شود، ناگهان متوجه همه‌چیز می‌شود. از کوهان این شتر چربی برداشته‌اند، کاری که از نظر دینی گناه است و باعث می‌شود حیوان آلوده شود و خوردن گوشتش درست نباشد. کیومرث به شاهزاده می‌گوید که هیچ حیوان دیگری در شهر باقی نمانده و اوراسمین با غرورش و بدون مشورت دستور می‌دهد همین حیوان را قربانی کنند. روز بعد از عید شاه قرار است به شکار برود و نذر کرده یک شیر را با دستان خودش خفه کند و یک روز قبل از این مراسم شکار شاهزاده صدایی می‌شنود. صدایی که می‌گوید همان‌طور که تو این حیوان را کشتی فردا به دست پدرت کشته خواهی شد. 

داستان دیو دلبر برگرفته از افسانه‌های کشور فرانسه است، اما با توجه به نقش شیر و باغ و گل‌ سرخ و عشق در آن نویسنده معتقد است که این داستان ریشه در افسانه‌های ایرانی دارد و در این اثر این داستان را بازنویسی کرده است. 

خواندن کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های کهن پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

با وجود اینکه از دریای خزر تا اینجا بیش از یک روز راه است، باز هم در خیالم مجسم می‌کنم که نسیمی خنک از دریای خزر به سمت غرب می‌وزد. از زیر سایه‌های رواق کاخ بیرون می‌آیم و از نهر آبی که به استخری پر تلألو می‌ریزد، می‌گذرم. مردم پس از مراسم قربانی به اینجا می‌آیند تا از گوشت پخته‌ی قربانی سهمی بگیرند. از مردها در عمارت شمالی و از زن‌ها در عمارت جنوبی پذیرایی می‌شود. ستون‌هایی که سقف عمارت را بر دوش می‌کشند، چنان از هم فاصله دارند که هر گروه می‌تواند گروه دیگر را به وضوح ببیند. صدای شادی مردم به آسمان می‌رود. اما اکنون باغ و استخر از آن من هستند. بوی یاسمن فضا را پر کرده است. همچنان که پیش می‌روم، زیر پاهای برهنه‌ام شبدر و گیاهان خوشبو له می‌شوند. درختان آلبالو همچون چترهایی از ستاره‌ی شاخ و برگ گسترده‌اند. از پله‌های مقابل تالار به ایوان مشرف به استخر بالا می‌روم و به ستون‌های سنگی سفید و سیاه کاخ، خیره می‌شوم. خورشید بامدادی درخششی نارنجی‌رنگ به سنگ‌ها داده است؛ رنگی کم و بیش نزدیک به رنگ حنا. ناگهان فکری به ذهنم می‌رسد.

مادر گفته بود که همه‌ی حاجی‌ها مجبور نیستند در این مراسم شرکت کنند. پس در مورد شرکت کردن حاجیان در این مراسم هیچ‌گونه دستور یا اجباری در کار نیست. لحظه‌ی شادی‌بخشی است، من در انتخاب آنچه انجام می‌دهم، آزادم.

به طرف محل نگهداری حیوانات در آن سوی مسجد راه می‌افتم. خودم را به آغل شتر می‌رسانم و امیدوار هستم در وظیفه‌ای که به عهده گرفته‌ام، کسی از من پیش نیفتاده باشد. در چنین مراسمی، آماده کردن حیوان قربانی، به اندازه‌ی زدن رگ گردنش اهمیت دارد.

کیومرث پیش از من به آغل آمده و مشغول نوازش شتر بزرگ و ماده‌ای است که می‌خواهم قربانی کنم. هیچ‌کس در آن اطراف دیده نمی‌شود. داخل آغل می‌شوم و در سکوت سرم را به سمت کیومرث که از خدمتکاران من است، تکان می‌دهم. من و کیومرث یک عمر است که یکدیگر را می‌شناسیم. وقتی‌که بچه بودیم، توی گله‌های بز و گوسفند با هم بازی می‌کردیم. اکنون هم که بزرگ شده‌ایم، پا به پای هم از باغ‌های تبریز مراقبت می‌کنیم و دوستی ساده و بی‌تکلفی داریم. کیومرث روی سر شتر حنا می‌گذارد و آن را به رنگ نارنجی خورشید، رنگی که مرا به اینجا هدایت کرد، در می‌آورد. همه‌چیز روبه‌راه است. من به پلک‌های شتر سرمه می‌کشم. حیوان رام و سربه‌راهی است، رام‌تر از آنچه از شترها انتظار داشتم. کیومرث حبه‌قندی توی دهان شتر می‌گذارد. آه، حالا دلیل همکاری حیوان را می‌فهمم؛ من هم عاشق شیرینی هستم.

فهرست کتاب شاهزاده شیر و راز گل سرخ

سخن نویسنده با خوانندگان کتاب

درباره‌ نویسنده

یادداشت مترجم

رعایت مولف

بخش اول: نفرین

شتر

پری

کوما

نقشه

بخش دوم: زندگی شگفت

خون

پرندگان

مرگ

بخش سوم: شیر

تنها

هند

گلّه‌ی من

باز هم سفر

دو سال

بخش چهارم: دنیای نو

یک مرد

گُلِ سرخ

پَستو

شمع

کودک من

بِل

گوزن

دیدو

نامه‌ها

سرانجام

یادداشت‌های نویسنده

پی‌نوشت

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۴/۲۴

بد نیست.

Mibble
۱۴۰۱/۰۳/۰۱

بد نبود یه جورایی مثل داستان های شاهنامه بود ولی من فکر میکردم رمان‌ هست ولی در کل خوب بود

اشوزدنگهه
۱۴۰۱/۰۳/۲۷

سلام یک داستان پر از اطلاعات ناقص درباره ایران و پیش فرض های نادرست فرانسوی ها درباره اسلام و ایران و معرفی کردن خرافات به جای اسلام مثل فیلم عنکبوت مقدس ولی آخر کتاب خوب تمام شد .

rima jam
۱۴۰۳/۰۵/۲۹

داستان در کاخی در تبریز شروع می شود. هیچ کدام ار دوره های تاریخی ایران چنین درباری نداشته. برای کسی که خودش ایرانی است تعاریف مسخره و بی ربط است. به نظرم نویسنده بدون کوچکترین آگاهی از سنت و ارزشهای

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۰۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان